تنها مسیری های استان کرمان
#یک_جرعه_کتاب #قسمت_دهم 🍂روزهای سخت نبرد 🌹《بسم رب الشهداء و الصدیقین》🌹 💠قرار بود ما را برای اعز
#یک_جرعه_کتاب
#قسمت_پایانی
🍂روزهای سخت نبرد
🌹《بسم رب الشهداء و الصدیقین》🌹
☢عملیات والفجر 4 بود،
💢 حاج مهدی کازرونی کار پیدا کردن مسیر و هدایت خودرو های پشتیبانی را بر عهده داشت
🔥 اتش دشمن بسیار سنگین بود، بعضی مواقع برای یک پاتک از سیصد تانک استفاده میکرد
😔در همان عملیات حاج مهدی را از دست دادیم🖤
⏪مدتی بعد از غلامعباس شجاعی که ناظر شهادت بود خواستم ماجرا براین تعریف کند:
✍او گفت:
💔شهید کازرونی به ما گفت من باید این جا بمانم تا با بلدوزر جاده درست کنیم
⚠️ منطقه صعب العبور است شما بروید
♻️ما اماده شدیم که را بیفتیم که ناگهان گلوله توپ فرود امد💣
✴️درست در محل که شهید کازرونی و دیگر برادران ایستاده بودند.
🌪گرد و خاک زیادی بر پا شد به خاطر همین احتمال دادیم گلوله عمل نکرده❌
🔹خوشحال از عمل نکردن گلوله به سمت محل استقرار شهید راه افتادیم
🔻که ناگهان شهید زنگی ابادی از میان گرد و خاک با چهره ای خونی فریاد زد
به چه میخندید مگر نمیبینید چه خاکی بر سرمان شد 😭
😰وحشتزده پرسیدیم چه شده
پاسخ فقط یک کلمه بود
حاج مهدی 😭💔
▪️با تمام توان دویدیم
♨️بالا سرش که رسیدیم
ترکش از کمر به پایین را برده بود😭
❌توان جلو رفتن را نداشتم
زنگی ابادی جلو رفت و شهادتین را تلقین کرد 😔
◾️اما هنوز مرگ را باور نکرده بود
🔘برانکارد را که اوردند سرش را بالا اورد
🥀انگار باورش شد که شهادت این دفعه جدی است🌷
آرزوی دیرینه اش عملی شده بود🕊
#زندگی_نامه_شهدا
#روزهای_سخت_نبرد
#شهید_مهدی_کازرونی
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
@Tanhamasirkerman