🌺 قبل از اینکه انسان بخواد هرگونه تغییری در زندگی خودش ایجاد کنه باید #آرامش داشته باشه.
💢 خانمی که آرامش نداشته باشه معلومه که هیچ وقت نمیتونه حفظ اقتدار همسرش رو داشته باشه.
آرامش که اومد بعدش دیگه سایر خوبی ها هم میان...
تنها مسیری های استان کرمان
🌺 قبل از اینکه انسان بخواد هرگونه تغییری در زندگی خودش ایجاد کنه باید #آرامش داشته باشه. 💢 خانمی که
😊 برای هزارمین بار عرض میکنم که داشتن نگاه امتحانی به این معنا نیست که انسان تلاش عملی برای اصلاح خودش و دیگران نداشته باشه.
✅ مشاوره و مطالعه و تلاش و اقدام و عمل سر جای خودش باید خییییلی انجام بشه. ولی در هر صورت باید نگاه امتحانی داشته باشیم که تلاش هامون رو "در وضعیت آرامش ذهنی" انجام بدیم
#ارسالی_تنهامسیریها 🌺
سلام
حاج آقا یه چیزی برای من جا افتاد از حرفاتون
اینکه نگاه آدم امتحانی باشه، مثل مدرسه، ما اگر میخوایم نمره خوب بگیریم باید درس بخونیم تلاش کنیم وقت بزاریم، ولی اگر به هر دلیلی نمره کم اوردیم نباید ناراحت بشیم چون امتحان الهی برای رشد ماست
فرق امتحان الهی با مدرسه و دنیا اینه که نتیجه اش رو باید خدا بپسنده نه ما، خدا تلاشای مارو برای قبولی میبینه حالا شاید نتیجه اش خوب نشه که اونم باز یه جور امتحانه که غر نزنیم سر خدا که من اینهمه تلاش کردم چرا اینجوری شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 #استوری
•ازدستفراقتاگرمدستنگیری..؛
زوداکهفراقتوبرددستبهجانم•
اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَج💔
.
🌷 4 روز تا #نیمه_شعبان
#امام_زمان
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
35.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•💗•
{قالالحیدرابوترابُ}
{اصحابالمهدیشبابُ}
•💗•
یه مولودی زیبا با مفهومی بسیار زیبا👌☺️
#میلاد_حضرت_علی_اکبر (ع)
#روز_جوان
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
تنها مسیری های استان کرمان
🌠 #رمان شب #بدون_تو_هرگز ۳۳ "نغمه اسماعیل" 🔹این بار که علی رفت جبهه، من نتونستم دنبالش برم ... 🔸
🎆 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 34
❣️ دو اتفاق مبارک
با خوشحالی پیشونیش رو بوسیدم ...
- اتفاقا به نظر من خیلی هم به همدیگه میاید ... هر کاری بتونم می کنم ...
گل از گلش شکفت ... لبخند محجوبانه ای زد و دوباره سرخ شد ...
توی اولین فرصت که مادر علی خونه مون بود ...
موضوع رو غیر مستقیم وسط کشیدم و شروع کردم از کمالات خواهر کوچولوم تعریف کردن ...
🔷 البته انصافا بین ما چند تا خواهر ... از همه آرام تر، لطیف تر و با محبت تر بود ...
🔸 حرکاتش مثل حرکت پر توی نسیم بود ...
خیلی صبور و با ملاحظه بود ... حقیقتا تک بود ...
✅ خواستگار پر و پا قرص هم خیلی داشت...
اسماعیل، نغمه رو دیده بود ...
مادرشون تلفنی موضوع رو باهاش مطرح کرد و نظرش رو پرسید ...
🔷 تنها حرف اسماعیل، جبهه بود ... از زمین گیر شدنش می ترسید ...
⭕️ این بار، پدرم اصلا سخت نگرفت ... اسماعیل که برگشت ... تاریخ عقد رو مشخص کردن ...
و کمی بعد از اون، سه قلوهای من به دنیا اومدن ...
✅ سه قلو پسر ... احمد، سجاد، مرتضی ... و این بار هم علی نبود ...
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
🎆 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 35
💢 برای آخرین بار 🌷
🔸 این بار هم موقع تولد بچه ها علی نبود ...
زنگ زد، احوالم رو پرسید ...
گفت؛ فشار توی جبهه سنگینه و مقدور نیست برگرده ...
✅ وقتی بهش گفتم سه قلو پسره ... فقط سلامتی شون رو پرسید ...
- الحمدلله که سالمن ...
- فقط همین ... بی ذوق ... همه کلی واسشون ذوق کردن...🙁
- همین که سالمن کافیه ... سرباز امام زمان رو باید سالم تحویل شون داد ...
مهم سلامت و عاقبت به خیری بچه هاست ...
دختر و پسرش مهم نیست ...
🔷همین جملات رو هم به زحمت می شنیدم ذوق کردن یا نکردنش برام مهم نبود الکی حرف میزدم که ازش حرف بکشم...
خیلی دلم براش تنگ شده بود ...😢💞
✅ حتی به شنیدن صداش هم راضی بودم ...
زمانی که داشتم از سه قلوها مراقبت می کردم ...
تازه به حکمت خدا پی بردم ...
شاید کمک کار زیاد داشتم ...
✔️ اما واقعا دختر عصای دست مادره ... این حرف تا اون موقع فقط برام ضرب المثل بود ...
سه قلو پسر ... بدتر از همه عین خواهرهاشون وروجک!!!🙄
🔸 هنوز درست چهار دست و پا نمی کردن که نفسم رو بریده بودن ...
🔺 توی این فاصله، علی، یکی دو بار برگشت ...
خیلی کمک کار من بود ...
اما واضح، دیگه پابند زمین نبود ... 🌷
✅ هر بار که بچه ها رو بغل می کرد، بند دلم پاره می شد ...
ناخودآگاه یه جوری نگاهش می کردم ...😢
انگار آخرین باره دارم می بینمش ...
نه فقط من، دوست هاش هم همین طور شده بودن ...
✅ برای دیدنش به هر بهانه ای میومدن در خونه ...
هی می رفتن و برمی گشتن و صورتش رو می بوسیدن ...
🌹 موقع رفتن چشم هاشون پر اشک می شد ... دوباره برمی گشتن بغلش می کردن ..
🔸 همه ... حتی پدرم فهمیده بود ...
این آخرین دیدارهاست ... تا اینکه ...
واقعا برای آخرین بار ... رفت ...🌷
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
🎆 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 36
⭕️ اشباحِ سیاه
🔹 حالم خراب بود ... می رفتم توی آشپزخونه ... بدون اینکه بفهمم ساعت ها فقط به در و دیوار نگاه می کردم ...
قاطی کرده بودم ... 😞
💢 پدرم هم روی آتیشِ دلم نفت ریخت ...
🔴 بر عکس همیشه، یهو بی خبر اومد دمِ در ... بهانه اش دیدنِ بچه ها بود ... امّا چشمش توی خونه می چرخید ... تا نزدیکِ شام هم خونه ما موند ...
* آخر صداش در اومد ...
- این شوهرِ بی مبالاتِ تو ... هیچ وقت خونه نیست ...😒
🔸 به زحمت بغضم رو کنترل کردم ...
- برگشته جبهه ...
🔺حالتش عوض شد ... سریع بلند شد کتش رو پوشید که بره...
🌷 دنبالش تا پایِ در رفتم اصرار کنم برای شام بمونه ...
🔵 چهره اش خیلی توی هم بود ... یه لحظه توی طاقِ در ایستاد ...
- اگر تلفنی باهاش حرف زدی ... بگو بابام گفت ... حلالم کن بچه سید ... خیلی بهت بد کردم ...😓
🔸دیگه رسماً داشتم دیوونه می شدم ... شدم اسپندِ روی آتیش ... شب از شدّتِ فشارِ عصبی خوابم نمی برد ...
⭕️ اون خوابِ عجیب هم کارِ خودش رو کرد ... خواب دیدم موجوداتِ سیاهِ شبح مانند، ریخته بودن سرِ علی ... هر کدوم یه تیکه از بدنش رو می کَند و می بُرد...
🌅 از خواب که بلند شدم، صبح اوّلِ وقت ... سه قلوها و دخترها رو برداشتم و رفتم درِ خونه مون ...
🔷 بابام هنوز خونه بود ... مادرم از حالِ بهم ریخته من بدجور نگران شد ... بچه ها رو گذاشتم اونجا ... حالم طبیعی نبود ... چرخیدم سمت پدرم...
- باید برم ... امانتی های سید ... همه شون بچه سید ....
♻️ و سریع و بی خداحافظی چرخیدم سمتِ در ...
🌹 مادرم دنبالم دوید و چادرم رو کشید ...
- چه کار می کنی هانیه؟ ... چت شده؟ ...
¤ نفس برای حرف زدن نداشتم ...
🌺 برای اولین بار توی کلّ عمرم... پدرم پشتم ایستاد ... اومد جلو و من رو از توی دستِ مادرم کشید بیرون ...
- برو ...
و من رفتم.....
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
"بسم الله الرحمـــــن الرحیم"
سلام و ادب خدمت شما بزرگواران
شبتون پر از مهر خداوند باشه ،
جوان های تنهامسیری روزتون مبارک 🍃💐
ان شالله که به مدد علی اکبر حسین برای انقلاب حضرت حجه عج بیش از پیش انرژی میزارین و حسابی در تلاش و کوششید
و در مسیر زندگی از رنج های دنیا خسته نمشین 👌
ی جوان تنهامسیری همیشه پویاست
ایراااان فردا مال شماست 👌💐
💠 با نام و یاد خدا میریم سراغ
تدریس مبحث جذاب #افزایش_ظرفیت_روحی
✨🌷✨🌷✨
تنها مسیری های استان کرمان
#افزایش_ظرفیت_روحی 176 🔸 طبیعی هست که هر کدوم از ما آدم ها ممکنه عادت های بدی رو در زندگی خودمون دا
#افزایش_ظرفیت_روحی 177
🔶 واقعا ما از کجا میتونیم متوجه بشیم که خداوند متعال از ما چه کاری رو انتظار داره؟
برای فهمیدن این موضوع یه راه مناسب وجود داره:
✅ اینکه انسان سعی کنه با خداوند متعال "بیشتر مناجات کنه" و خصوصا بیشتر #نماز بخونه.
🌹 همین که آدم متواضعانه و مودبانه سر سجاده بشینه ممکنه خدا به ذهنش بندازه که مسیر زندگیش رو چطور جلو بره.
🌷 خوبه که انسان بعد از هر نماز کمی سر سجاده بشینه و بعد از خوندن تعقیبات کمی به این فکر کنه که خداوند متعال الان ازش چه انتظاری داره و ازش میخواد که چه مبارزه با نفس هایی رو انجام بده.
#افزایش_ظرفیت_روحی 178
🔶 کسی که تا نمازش رو خوند سریع بلند بشه و بره معلومه که چیزی از خدا نمیخواد و طبیعتا "چون بی ادبی کرده چیزی هم بهش نمیدن!"
✔️ یکی دیگه از جاهایی که به انسان قدرت فهم داده میشه شرکت در مجالس اهل بیت علیهم السلام هست.
👈🏼 نشستن در جایی که برای اهل بیت بپا شده خیلی فرق میکنه با نشستن در مجالس دیگه.
🌷 در مجلس اهل بیت به خاطر ادبی که انسان رعایت کرده به ازای هر لحظه ای که انسان به احترام اون عزیزان در مجلس بشینه از دست اون بزرگواران پاداش دریافت میکنه....
و خداوند مسیر زندگی انسان رو روشن خواهد کرد...
تنها مسیری های استان کرمان
#افزایش_ظرفیت_روحی 178 🔶 کسی که تا نمازش رو خوند سریع بلند بشه و بره معلومه که چیزی از خدا نمیخواد
🔷 یه سوال از شما عزیزان. هر کدوم از شما بعد از هر نماز چند دقیقه وقت برای فکر کردن و مناجات کردن میذارید؟
بعد از هر نماز موقع بسیار خوبی برای استجابت دعاست. موقع خوبی برای مناجات و باز شدن ذهن انسان هست. نکنه یه موقع این فرصت عالی رو از دست بدیم...
🔶 خصوصا طبایع صفراوی گاهی براشون مشکل هست که یه مقدار بیشتر سر سجاده بشینند. با تمرین صبر میتونند این مشکل رو برطرف کنند.
#افزایش_ظرفیت_روحی 179
مراحل بالای ادب
🔶 وقتی انسان بخواد در مراحل بالاتری از ادب وارد بشه کم کم حتی در ابراز علاقه های خوب خودش هم با شرم و حیا جلو میاد.
🌷 مثلا وقتی ما به ادعیه صادر شده از معصومین نگاه میکنیم میبینیم که اولیاء الهی طی مناجات های خودشون زیاد نمیگن خدایا دوستت دارم...
- مگه خدا رو دوست ندارند؟
- بله که دوست دارند. خیلی بیشتر از اون چیزی که به ذهن ما برسه خداوند رو دوست دارند ولی #ادب حکم میکنه که مستقیما نگن خدایا دوستت دارم...
🔺 توی دلش میگه خدایا من کی هستم که بخوام بگم دوستت دارم...
#افزایش_ظرفیت_روحی 180
🔶 اگه به دعاها نگاه کنیم میبینیم زیاد حالت عشق و عاشقی وجود نداره. در واقع پای مناجات با پروردگار که میرسه 👈🏼 ادب خیلی بیشتر میشه.
🌷 در دعای عرفه میبینیم امام حسین علیه السلام بعد از یک مناجات طولانی و کلی گریه و اشک ریختن عرضه میداره خدایا من فقط از تو یه چیزی میخوام اونم اینکه خدایا خواهش میکنم منو به جهنم نبر....
🔸 ممکنه افرادی که تازه با دین اشنا شدن بگن یا امام حسین شما که الان در محضر خدا هستی خب با گفتن جملات عاشقانه میزان عشقت به خدا رو بگو.
🔹 میفرماید: نه! ببین من باید جایگاه خودم رو نگاه کنم و با مولای خودم صحبت کنم. من عبدِ مولا هستم...
عبد که میخواد با مولا حرف بزنه اینجوری حرف میزنه... عبد نهایت ادب رو مقابل مولا و زمان درخواست از مولا رعایت خواهد کرد...
📝 #یادمون_باشه ؛
حتیٰ استفادهی کوتاه، اما باکیفیت، از زمانِ سحر و بینالطلوعین، (بشرط مداومت) میتونه قدرت روحی و نشاط ما رو در تموم ساعات روز، تأمین کنه.
آرامش روزِ هر انسان؛
در گرویِ #سحر
یا #بین_الطلوعین اوست!
🌛 #شب_بخیر
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
•┄❁بِـسْـمِاللّٰهِالࢪَّحمنِالࢪَّحیمْ❁┄•
ســــــــــلام و ارادت خدمت شما سروران گرامی
صبح قشنگتون مملو از شکوفههای مهربونی🌱
الهی که هوای دلتـــوݩ عشق و حال دلتـــوݩ ناااب باشه و روزتــــوݩ پــر از شادے و لبخند
خدا قوت به خانم های عزیز🌺
امیدوارم توی خونه تکونی آخر سال خودتون رو زیاد خسته نکنید😊👌
حواستون به سلامتی تون باشه ✅
💯 آقایون محترم، تو این روزای پایانی سال حساااااااابی هوای خانمتون رو داشته باشید
☺️😌👌
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
4_6030397476748396774.mp3
8.36M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
🌹«روز بیست و چهارم»
🗓شروع چله: ۱۴۰۰/۱۲/۰۱
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
تنها مسیری های استان کرمان
ـ࿆༆ بًسًمً اًلًلًهً اًلًرًحًمًنً اًلًرًحًـــیًمً ـ࿆༆ 🔖روز بیست و سوم چله ی #ترک_گناه + قرا
ـ࿆༆ بًسًمً اًلًلًهً اًلًرًحًمًنً اًلًرًحًـــیًمً ـ࿆༆
🔖روز بیست و چهارم چله ی
#ترک_گناه + قرائت #دعای_عهد
اَلَم يَعلَمُوا أَنَّ اللهَ هُوَ يَقبَلُ التَّوبَةَ عَن عِبادِهِ وَ يَأخُذُ الصَّدَقاتِ وَ أَنَّ اللهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (104 توبه)
✅ امروز ذهنت رو پاک کن از هر چیزی که تو رو به گناه میکشونه؛
از هر فیلمی که دیدی، کتابی خوندی، جایی رفتی، مهمونی بودی، ...
هر چیزی که لذت گناه رو توی انداخته، امروز خودت رو تطهیر کن! اراده کن که حتی تو خاطرت هم راهش ندی؛ آثارش رو پاک کن از زندگیت قبل از این که دوباره به وسوسه بندازدت↯↯
👈امروز ؛ روحت رو #پاک کن از هر چیزی که تو رو به سمت گناه میبره 👉
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مکتب_سردار_کریمان
📜 سخنرانی سردار سلیمانی خطاب به خانواده شهدا
@Tanhamasirkerman
#سیاستهای_زنانه
گفتار یا عمل #اقتدار شکن :
از خانم های پشت کوه قاف 😎 تا تقی به توقی میخوره زود خشمگین میشن و پرخاشگری میکنن😡🤬
انتظار این خانمها از همسرجان اینه👈
من داغون و بهم ریختهام 🤯
بیا با هر امکاناتی که داری منو آروم کن.😌😍
اما تفسیر مرد از عمل خانم اینه👈
تو یه مرد ضعیفی😒
نتونستی امکاناتی رو ایجاد کنی که باعث آرامش همسرت بشه😔
تو با کارات مدام منو به خشم میآری😏
اما در نهایت واکنش مرد👈
از ازدواج با چنین خانم تند خو و پرخاشگری پشیمان میشه😢🤦♂
بهترین کاری که خانم در این مواقع باید انجام بده👈
اولا در صدد اصلاح تغذیه و رفع غلبه های مزاجی اش باشه 👌
ثانیا در این مواقع سعی کنه خشم خودش رو کنترل کنه:
یه آب خنکی بنوشه🥤
یا محیطش رو عوض کنه
چند قدم راه بره 🚶♀
از به کار بردن الفاظ زشت و توهین آمیز یا تحقیر آمیز در این مواقع جلوگیری کنه و سعی کنه سکوت کنه🤐
به خوبی های همسرجان فکر کنه🤔
و...
و بعد از کنترل خشم در فرصت مناسب با همسرجان دربارهی موضوع و مسئلهای که باعث خشمش شده ساده و مستقیم و بدون کنایه و پیچیدگی صحبت کنه☺️
آخه بندهخدا علم غیب نداره که شما چرا عصبانی شدی؟🙃
بشین با آرامش و مهربانی حرفت رو ساده و مستقیم بزن و نیش وکنایه نزن و مسئله رو خیلی نپیچون
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
💢 ندای هل من ناصر ینصرنی امام زمان (عج)
نشان از ضعف امام داره؟
#امام_زمان
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman