این موسیقی بیکلام، برای فیلم «در چشم باد» هستش... فیلمی که عمیییییقا باهاش ارتباط برقرار کرده بودم از همون موقع که پخش میشد... حالا هم وقتایی که دلم براش تنگ میشه و میرم و نگاش می کنم، یه بغضی ته گلومو میگیره... حتی فکر کردن به سکانس ها و اتفاقات این فیلمِ بی نظیر، برام غم و اندوه و ذوق و حال خوش میاره؛ چه برسه وقتی که نگاش کنم... روایتگرِ غمِ ایرانه این فیلم... از میرزاکوچک‌خان و سلطه‌ی انگلیس بگیر تا داستان های عاشقانه‌ای که طی فیلم، روایت میشه و میرسه به دوران جنگ تحمیلی... همه و همه و مخصوصا دوران کودکی بیژن و لیلی، مسحور کننده‌است... #فیلم #در_چشم_باد #موسیقی_بیکلام #بیکلام_گفت

ولی چقدر زود میگذره همه چی... می بینی؟🙂🥲

پاییز هم یواش یواش داره تموم میشه و این خیلی غم انگیزه از نظر من...

انگار همین دیروز بود... پاییز نیومده رفته بودیم پیشوازش...

ولی الان چی؟... الان که داره میره... انگار داره همه‌ی منو با خودش می بره...

امشب در سر شوری دارم امشب در دل نوری دارم...

چیه این دنیا؟... چیکار داریم می کنیم ما؟... چرا انقد سفت چسبیدیمش؟...

ای بابا...

...

مسعود کیمیایی یه مصاحبه‌ای داره که زندگی خودشو توضیح میده اونجا... یه جاییش میگه که: خیلی تاوان داره شریف زندگی کردن... خیلی... خیلی، خیلی...

ولی این کانال هر چی که نداشت، خاطرات خوبی برام داشت... اما اگه شما یه وقت از حرفام و پیام هام ناراحت شدین، ازتون حلالیت میخوام...