eitaa logo
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْ‌هٰا🇵🇸
138 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
811 ویدیو
122 فایل
انسان تنها موجودیست که تنها به دنیا آیَد، تنها زندگی کُند و تنها از دنیا رَوَد. در این میان، تَن ها فقط تنهاترش کُنند... . « #یک_محمد_غریبه » شخصی: @yekmohammadeqaribeh لینک ناشناس: https://daigo.ir/secret/7904779880
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حیـّان🇵🇸
[ می‌گفتند در مسئله خمس، حکایت مردم عراق با باقی مسلمان‌ها متفاوت‌ست، سبک عراقی خودشان را دارند.] دو بار تا به حال اربعین رفته‌ایم، دو جور زمین تا آسمان متفاوت. دلم می‌خواست نگاهم هم تغییر کند، همان جور زمین تا آسمان متفاوت! سفر اربعین را هر کسی مدل خودش می‌رود، سبک خودش را دارد، داستان خودش را دارد. اما وجه اشتراکی که همیشه در روایت راویان پیداست، منحصر به همان پاهای تاول زده و سرماخورگی و وقایع ما بین راهی‌ست، کسی از «سبک»ها صحبت نمی‌کند! شنیده بودم و واضح هم بود که قاعده بر این است که فرهنگ ملیت‌ها فرق کند، ایران و عراق، روسیه، اندونزی، هرجا؛ اما ندیده بودم سبک پردازش به احکام هم فرق کند، حکم یکی‌ست دیگر، اجرایش هم یک طور میسر می‌شود. اما خبر دیگری بود، می‌گفتند در مسئله خمس، حکایت مردم عراق با باقی مسلمان‌ها متفاوت‌ست، سبک عراقی خودشان را دارند. همسفرمان می‌گفت. وقتی این حرف را شنیدم، ابروهایم با مکث بالا رفت، کسی نبود که بیراه بگوید و برداشت ذوقی_ سلیقه‌ای به ریش دین ببندد، نقل قول می‌کرد که: یکی از آدم‌ حسابی‌ها یک جایی گفته بود که اگر مردم عادی، یک پنجم مالشان را سالانه به امام می‌دهند، مردم عراق یک پنجمش را نگه می‌دارند برای خودشان، چهار پنجمش را می‌آورند اربعین و التماس زوار حسین می‌کنند که «بیا و سلطنت از ما بخر به مایه حسن چرا به گوشه‌ی چشمی به ما نمی‌نگری..» بله، امام حسین [ع] همه چیزش فرق می‌کند، همانطور که جنس غمش، خادمانش، همانطور که کشتی نجاتش، کودکانش، همانطور که محبتش، زائرانش؛ «حقیقتا حسین جور دیگری زحمت ما را کشیده‌ است..» - زهرا هنروران؛ ۱۹ صفر ۱۴۴۶.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم صل على محمد وآل محمد وبارك على محمد وآل محمد وارحم محمدا وآل محمد وتحنن على محمد وال محمد كأفضل ما صليت وباركت وترحمت وتحننت على إبراهيم وآل إبراهيم إنك حميد مجيد.
روایتِ جامانده‌ها. بخش سوم: زیاده عرضی نیست؛ ما جاماندیم، همین...
هدایت شده از حیـّان🇵🇸
دم دم‌های غروب و هوای سرخ، کنار جاده ایستادیم. مرد، تفتیده در گرما، سوخته بود، جدا سوخته بود؛ پسرک آتش‌پاره‌اش آن کنار خربزه‌ها را تر و تمیز می‌کرد. واضح بود که جز همین بار میوه‌ هیچ در بساط ندارد. پسر، حدودا ده ساله، با ارثیه‌ی سوختگی از پدر، دمپایی کثیف و پاهای خاکی.. می‌خواستیم چهارتا بگیریم، من از پنجره داشتم می‌دیدم، یکی اضافه‌تر گذاشت. تصور کردم همان کاری را می‌کند که بعضی از کاسب‌ها می‌کنند، تحمیل خرید و این‌ها؛ اما دیدم برگشت گفت این را همینطوری گذاشتم، با یک لبخند زحمت کشیده. در میانه‌ی مشغولیت پدر برای حساب کردن، مرد به یک مدل خاصی خربزه‌ی دیگری را پنج تکه کرد و به زور بهمان داد. ما؟ مبهوت.. پدر می‌گفت:« یکی دار و ندارش همین‌هاست، هیچ وابستگی ندارد، یکی هم همه‌ی دنیا زیر دستش است، دریغ..» - زهرا هنروران.
38.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بشنويم از قهرمان این روزهای فلسطین و مقاومت🇵🇸🕊 یحیی سنوار✌️❤️‍🩹