شرح آیتالله #سعادت_پرور:
🌱نمی دانم امروز چه شده است که زاهد صومعه نشین را هم محبوبم از آن #جوایز بهره مند ساخته؟
به گونه ای که او را نیز به کنج خرابات و مقام اهل دل، مُقیم در شادمانی میبینم. 😊
گویا جوایز خاص حضرت دوست همه را شامل خواهد شد. 💎
❣ ترنم عشق | شرح غزلیات حافظ
ترنم عشق | عرفان و حافظ
🌱بیت چهارم: صبحدم بلبل مست از چه سبب می نالد؟ کار او چون ز بهاران به نظام است امروز
شرح آیت الله #سعادت_پرور:
🌱 چه پیش آمده در صبحگاه امروز که
بلبلان دیدار گل جمال محبوب را در مستی
و ناله مینگرم!!
معلوم میشود بویی از بهار تجلیات #معشوق
به مشام جانشان رسیده، و نالیدنشان برای آن
است که می ترسند مبادا باز به هجران مبتلا
شوند😔
ترنم عشق | عرفان و حافظ
🌱بیت پنجم: محتسب بيهُده گو پند مده رندان را كآنكه با شاهد و مِىْ نيست،كدام است امروز؟
شرح آیت الله #سعادت_پرور:
🌱 ای زاهدی که از نسیم تجليات محبوب در
این روز بهره نیافته ای، رندان و بهره مند شدگان
از او را در این ایام مبارک پند مده؛✋
زیرا این خجسته روزی است که هیچ بنده ای
حتی تو از جوایز الهی محروم نمی گردی ولی
توجه نداری🍁
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
حضرت آیتالله #سعادت_پرور:
🌱گویا عنایت خاص فوق در شب قدری که بهتر از هزار ماه است به خواجه عطا شده است که: لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ. شب قدر از هزار ماه بهتر است.💎
وی نتيجه عمر گذشته و آینده خود را دریافته که می گوید:
عجب شب و سحر مبارکی بود آن شبی که در سحرگاهش برات آزادی از #خودم دادند
و به فرخنده وصال و #مشاهدات_ذاتی و اسماء و صفاتی ام نایل کردند،
و تا سحرگاهان در سلام و امنیت مطلق
از هر شائبه شرک جلی و خفی بسر میبردم که:
«سلام هي حتى مطلع الْفَجْرِ. شب قدر تا طلوع صبح سلامت و امنیت مطلق از هر بدی می باشد.
♡ ترنم عشق | شرح غزلیات حافظ
ترنم عشق | عرفان و حافظ
بیت دوم: دل برگرفتـــه بودم از ايّـــــامِ گــــل، ولى كارى نكـــــــرد همّـــــــتِ پاكــانِ
شرح آیتالله #سعادت_پرور:
🌱دل از ايّام گل،كه فرورديـــــن و اردیبهشـــــــت
است،و يا از مشاهدات و حالات سلوكى،برگرفته
بودم،و مى گفتم:ديگر به تماشاى گـــــل نخواهـم
رفت،و تكيه به حالات و مشاهدات خود نخواهم
نمود،و گل رخسار يار را از طريق استاد به دست
خواهم آورد،افســـــــوس!😔
كه همّت پاكان روزگار كارى براى ما نكرد.
در جايى مى گويد: 👇
بیت چهارم و پنجم:
جز نقد جان به دست ندارم، شراب کو؟
کآن نیز بر کرشمــــه ساقــــی کنــــم نثــــار
خوش دولتی است، خرم و خوش خسروی کریم
یــــــا رب از چشـــــــم زخـــــم زمانــــــــش نگاهــــــــــدار
شرح آیتالله #سعادت_پرور:
🌱محبوبا نقدینه ای جز جان، برای ستانیدنِ #شرابِ مشاهدات ندارم تا ایثار نمایم؛
جان را هم با آنکه از توست به یک #کرشمهات از دست خواهم داد و بکلی از خود بیرون خواهم شد. بیا و عنایتی نما...🤲
-----------------
کرشمه: تجلّی جلالی
شراب: غلبه عشق که سُکر آورد. یا تجلیات انوار حق.
شرح آیتالله #سعادت_پرور:
🌱ای سالک!
با ابیات عاشقانه خواجه که -همه در مدح دوست
میباشد و به عاشق طراوت و حالی دیگر میبخشد- مترنّم شو❣
تا از #ذکر و #فکـــر_یار خــــود غافــــل نگردی
و نیز بــه
جهان هستـی دل مبنـــد آنگاه از حضـــرت دوســـت
تمنای دیدارش نما، که تو را به سلطنـــت حقیقــی
و مقام خلافة اللّهی می رساند و بگو: 💎
«الهی! وَاجْعَلنی مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ، وَلا حَظَتَـهُ
فَصَعِقَ لِجَلالِكَ، فَناجَيْتَهُ سِرَا وَعَمِـلَ لَكَ جهــــــراً»
بار الهـا مرا از آنانی قرار ده که ندایشـــــــان کردی و
اجابتت نمودند و به آنهـا نظر افکنـــــدی و در برابـــر
جلال عظمتت مدهوش، گشتند. سپس در باطـن
با آنها مناجات کردی و آشکارا و در ظاهر برای تــو
عمل نمودند.
ترنــــــــم عشـــــــــــق ❣
ای دل! جناب عشـــق بلند اســت، همتـــی
نیکو شنو حدیث و تو این قصه گوش دار
آیتالله #سعادت_پرور:
🌱ای سالک، معشوق تو را مقامی است بس رفیع
که هر کس را کام از او میسر نباشد؛
«غَوْصُ الفِطَنِ لا يُدْرِكَهُ، وَبَعْدُ الهِمَمِ لا يَبْلُغُهُ»
زیرکی ها و تیــز هوشی ها هر چنــد در آسمان اندیشه غواصـی کننــد
او را درک نمیکنند و همت ها هر قدر بلند باشنـد به او نمیرسد.
این بلند همتانند که بدان آستانـه
راه دارند. 💪
همت بلند دار که مردان روزگــار
از همت بلند به جایی رسیده اند
ترسم که روز حشر، عنان بر عنان رود
تسبیحِ شیخ و خرقهِ رندِ شراب خــوار
شرح آیتالله #سعادت_پرور:
🌱بیم آن دارم روز محشر که خلایق را برای حساب
حاضر سازند و رند و زاهد را هم بیاورنــــد، فرقــــی
میان خرقه رندان و تسبیح قدس شیـخ و زاهــــــد
نگذارنــد و بگوینــــد: نه شیخ و زاهـــد را اخلاص در
ذکر و عبادت بوده و نه آنان که طریقـــه عشــــق و
محبت دوســت را اختیـــــار نموده اند هــــر دو برای
رسیدن به حظ نفس خویش عمل می نموده انــد
نه برای آنکه او سبحانه شایسته بندگی است.
خواجه در جایی میگوید:
حکم مستوری و مستی، همه بر خاتمت است
کـس ندانســـــت که آخر به چــه حالــت برود
آیتالله #سعادت_پرور:
🌱خواجه در این غزل اظهار کثرت اشتیاق و
عشق خود را به معشوق و دیدارش
نموده و به مراقبه ظاهر و باطن خود به او اشاره
فرموده و می گوید:
به چشــــــــم کرده ام ابـــروی مـــــاه سیمایـــــی
خیالِ سبز خطــی، نقــــــــش بستـه ام جایـــی
زمامِ دل، به کســــــــی داده ام منِ مسکیــــن
که نیستش به کسی از تاج و تخت، پروایی
بیت پنجم:
مرا که از رخ تو ماه در شبستان اسـت
کجــــا بـــود به فـــروغِ ستــــاره پروایــــی؟
آیتالله #سعادت_پرور:
🌱کنایه از اینکه محبوبا جمالهای ظاهری وقتــی
از من دل می ربودند که در گذشته برایم تجلی
ننموده بودی و نور رخسارت را مشاهــــده نکرده
بودم.
حال چگونه مظاهرت میتواننـــــد از مــن
دلربایی نمایند؟
____________
پ.ن:
مظاهر: تمام موجودات
در آن مقام که خوبان به غمزه تیغ زنند
عجب مکن زِ سَری، کو فتاده در پایی
آیتالله #سعادت_پرور:
🌱در مقامی که محبوب با چشم و #جذبه_جمالی خود، عاشق را به خود بپذیرد
و با گوشه چشم و غمزه و صفت جلالی اش او را بکشد و فانی سازد،
عجب نیست که فریفته دیدار او را سر به پایش نثار کرده
و به عبودیت حقیقی و خضوع و خشوع در پیشگاهش اعتراف نماید،
چرا که عبودیت حقیقی جز در #فنای_کلی عاشق بدست
نمیآید.
ترنــــــــم عشـــــــــق ❣