eitaa logo
ترنم عشق | عرفان و حافظ
1.4هزار دنبال‌کننده
375 عکس
153 ویدیو
4 فایل
اگر دل‌تنگ آسمانی، بدان که کســی در آسـمـان‌ هسـت که دلـش برایـت تنـگ شـده 💞 ♡ شرح عرفانی اشعار آسمانی عارف شیرین سخن پارسی حضرت حافظ از بیانات عارف کامل ❣ علامهٔ طباطبایی به قلم استاد 💓 آیت الله پهلوانی تهرانی ارتباط : @izady73
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علامه طباطبایی روزه‌اش را با بوسه بر ضریح،‌ افطار می‌کرد 🌱مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبایی غروب ماه رمضان با پای پیاده با کهولت سن به حرم حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) می‌آمدند و با بوسه بر ضریح آن حضرت (با کیفیتی مخصوص) روزه خود را افطار می‌‌کردند سپس به خانه رفته و غذا می‌خورند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ جشن میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها میدان آستانه قم با میزبانی برنامه قرآنی محفل ‌
‌ سلام و عرض ادب🌹✋ ‌ امیدوارم که هفته خوبی را آغاز کرده باشین و زندگیتون سرشار از امید و نشاط باشه🍀 ‌ ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ترنم عشق | عرفان و حافظ
‌ 🌱 بریم برا ادامه شرح غزل ۳۱۸ ‌‌
‌‌ گاهی انسان رفاقتی و انسی با خدای خودش پیدا می‌کنه و این انس براش لذت بخشه، جمال الهی به انسان رو می‌کنه و گرمای محبت حضرت دوست فرد رو به سمت خودش می‌کشه، انس با خدا ممکنه با اتفاقاتی که به ظاهر شاید برای ما ساده به نظر برسه ایجاد بشه. مثل خوندن یک مناجات یا رفتن به مجالس اهل بیت علیهم السلام یا حتی با نگاه کردن از روی محبت به یک گل ... ‌
ترنم عشق | عرفان و حافظ
‌‌ گاهی انسان رفاقتی و انسی با خدای خودش پیدا می‌کنه و این انس براش لذت بخشه، جمال الهی به انسان رو
‌ این یعنی او تو را رها نکرده و همیشه به دنبال رهایی تو از قفس نفس هست حتی اگر غفلت به سراغت بیاد و محبتش را فراموش کنی. ‌
ترنم عشق | عرفان و حافظ
‌ این یعنی او تو را رها نکرده و همیشه به دنبال رهایی تو از قفس نفس هست حتی اگر غفلت به سراغت بیاد و
‌ گاهی هم خداوند به خاطر غرور و غفلت انسان، او را مبتلا می‌کنه، جلال الهی به او رو می‌کنه و گرد غم هجران بر دلش میشینه😔 ‌
ترنم عشق | عرفان و حافظ
‌ گاهی هم خداوند به خاطر غرور و غفلت انسان، او را مبتلا می‌کنه، جلال الهی به او رو می‌کنه و گرد غم ه
‌ 🌱از این رو یاد لــــذت ایام انــــس با حضـــرت دوست را می‌کند و با گله‌ای عاشقانه می‌گوید: بر ساغر عيشــم زده اى سنــــگ، و ليكـــن با تو چه توان گفت‌؟ كه ساغر زده اى باز