﷽📚🕥📚🎆
#قصه_های_قرآنی 📖
#حضرت_محمد(ص)
#قسمت_چهل_نهم
🦋دورنمايى از جنگ حُنَين🦋
🌻پس از فتح مكه، مردم هوازن و ثَقيف كه دو قبيله بزرگ بودند، و در طائف (12 فرسخى جنوب شرقى مكه) و اطراف آن زندگى مىنمودند، با هم اجتماع و اتفاق كردند كه به جنگ مسلمانان بيايند.
🌿ماجرا از اين جا شروع مىشد كه عوف بن مالك رييس طايفه هوازن، دو طايفه مذكور را جمع كرد و به آنها گفت: ممكن است محمد صلى الله عليه و آله و سلم پس از فتح مكه به جنگ با ما برخيزد و سپس در شور خود گفتند: تا مسلمين به سوى ما نيامدهاند، صلاح در اين است كه ما پيشدستى كنيم. و پس از اين اتفاق، همه غرق در اسلحه، آماده جنگ و حركت به سوى مكه شدند.
🌻مالك بن عوف، از همه قبايل اطراف، نيرو جمع كرده بود، و جز چند نفرى از قبايل قيس، عيلان، كعب، و كلات، همه حاضر بودند.
🌿وقتى لشكريان آماده شدند، مالك فرمان داد تا زن و فرزندانشان و حتى حيوانات و گوسفندانشان را نيز با خود بردارند. اين دستور از آن جهت بود كه مىخواست، مردان - هر چند به خاطر حفظ ناموس و اموال خود باشد - فرار نكنند.
🌻معروف است كه اين جنگ به نام جنگ حُنين خوانده مىشود، زيرا اين جنگ در سرزمين حنين بين مكه و طائف واقع شد، و گاهى اين جنگ به نام جنگ اوطاس خوانده مىشود، زيرا بخشى از اين جنگ در سرزمين اوطاس به وقوع پيوست.
🌿و گاهى جنگ هوازن مىگويند، زيرا اكثر جمعيت دشمن در اين جنگ از قبيله هوازن بودند.
کانال 👇
#درسهایی_از_قران
#دائره_المعارف
#تفسیر
@Targomeh