namaaz9(1).mp3
4.04M
#فایل_صوتی_نماز 9
🎧آنچه خواهید شنید؛👆
❣وضو می گیری،میری سر سجاده ات...
درست همون جا
روبروی چشمان تو،
خدا وهمه اهل آسمون،با اشتیاق منتظرت ایستادند.
❤️با اشتیاق، سر قرار حاضر شو.
#استادشجاعی
#سکوی_پرواز
🍃🌱↷
『@TarighAhmad』
🔴 هلاکت ۱۶ تن از فرماندهان النصره در حمله پهپادی در ادلب
🔵 به گزارش کمیته هماهنگی گروههای مسلح، در حمله پهپادهای ناشناس به جلسه سران گروهک تروریستی جبهه النصره در روستای "سلقین" حومه شمال غربی ادلب، ۱۴ تن از فرماندهان ردهبالای این گروه تروریستی کشته شدند.
هنوز اینکه این حمله از سوی ائتلافبینالمللی یا روسیه صورت گرفته مشخص نیست.
همزمان شبکه اباء، وابسته به هیئة تحریر الشام نیز با صدور بیانیه ای این خبر را تأیید کرد بی آنکه شمار کشته شدگان را اعلام کند.
༺════════════
💢 @TARIGHAHMAD 💢
༺════════════
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با ساده ترین وسایل 🧶
از این سبدای گوگولی درست کنین واسه اتاقتون و وسایل ریزه میزه خوشگلتون رو داخلش بذارین😍
#خلاقیت💡
━━𖡛⪻𖣔🌺𖣔⪼𖡛━━
@TarighAhmad
━━𖡛⪻𖣔🌺𖣔⪼𖡛━━
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
✿❀بِسمِـ الرَّبِّ الشُّهداء والصِّدیقین❀✿ 💞 #ازســـوریہ_ٺامنـــا🕊 💞 قسمت #سی_وهشت زخم دستش ترم
✿❀بِسمِـ الرَّبِّ الشُّهداء والصِّدیقین❀✿
💞 #ازســـوریہ_ٺامنـــا🕊
💞 قسمت #سی_ونه
مسئول قرارگاه محل کار صالح قرار بود به منزل ما بیاید. صالح از صبح آرام و قرار نداشت.
ــ مگه چیه صالح جان؟! بد می کنه میخواد بیاد سربزنه بنده خدا...؟
ــ نمی دونم... یه جوری دلم شور می زنه. یه چیزایی شنیدم می ترسم صحت داشته باشه. هرچند... مطمئنم همینطور هم هست
ــ آخه چی شنیدی مگه؟
زنگ به صدا درآمد و صالح نتوانست جواب سوالم را بدهد. چند آقای مسن و جاافتاده و دونفر از دوستان صمیمی صالح آمده بودند. پدر جون و بابا هم کنار صالح نشسته بودند.
من و سلما توی آشپزخانه بودیم و زهرا بانو هم روی دورترین مبل به جمع رسمی مردانه نشسته بود و چادرش را محکم تر از همیشه دور خودش پیچانده بود. انگار معذب بود چون هر چند دقیقه یکبار به آشپزخانه می آمد و موارد پذیرایی ساده مان را به من و سلما گوشزد می کرد.
دوستان صالح کار پذیرایی را به عهده گرفتند و من و سلما وسایل را در اختیارشان می گذاشتیم.
بعد از پذیرایی، لحظه ای سکوت مطلق برقرار شد. من و سلما هم نفسمان بالا نمی آمد. صدای یکی از مردان سکوت را شکست و گفت:
ــ امروز اومدیم هم حالی ازت بپرسیم و هم هدیه ی ناقابلی برات بیاریم و یه لوح سپاس برای #قدردانی از ایثار وشجاعتت. ان شاء الله با تلاش و دلاوری های رزمنده های اسلام ریشه ی کفار خشکیده میشه و از حریم عمه ی سادات دورشون می کنیم. صالح جان... شما اونقدری شجاعت به خرج دادی که با ایثارگری خودت راه آقامون ابالفضل العباس رو پیش گرفتی. ان شاء الله که بی اجر هم نمی مونی.
لوح قاب شده را به صالح دادند و پاکت نامه ای اداری را جلوی دست صالح گذاشتند.
ــ این حکم ... یعنی... تو نباید با این حکم فکر کنی ذره ای از ارزشت کم شده... اصلا... فقط خودت می دونی که قانون کارمون و محیط کارمون اینه. ان شاء الله که ما رو فراموش نکنی و زندگیت رو به بهترین شکل اداره کنی.
صالح سکوت کرده بود
و انگار بغض داشت.حتی نتوانست جواب مافوقش را بدهد. چشم دوخته بود به #حکم_بازنشستگی_اش و حالی داشت وصف ناشدنی.
دوست داشتم هر چه زودتر با صالح تنها شوم و #مرهمی باشم برای دل رنجورش. چه می شد کرد؟ قانون بود و قطعا صالح هم تابع این قوانین.
"خدایا هر چی خیره برای شوهرم مقدر کن''
ادامه دارد...
دسترسی به پارت اول🦋✨
https://eitaa.com/Tarighahmad/11398
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
به قلم ✍؛طاهره ترابی
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |•
➣ @TarighAhmad
✿❀بِسمِـ الرَّبِّ الشُّهداء والصِّدیقین❀✿
💞 #ازســـوریہ_ٺامنـــا🕊
💞 قسمت #چهل
صالح کلافه بود و بی تاب...
مثل گذشته که به محل کار می رفت، رأس ساعت بیدار می شد و توی تخت می نشست.
آرام و قرار نداشت. تحمل این وضعیت برایش خیلی سخت بود. مدام می گفت
"الان فلانی محل کار رو گذاشته روی سرش...
الان سرویس میاد سر خیابون... و... "
از خاطراتش می گفت.
از همکارانش و من مدام #گوش_شنوایی بودم برای دلتنگی هایش.
به درخواست پایگاه محله، مسئول بسیج برادران شده بود و تا حدودی سرگرم امورات آنجا بود اما هنوز روحش خلاء داشت. دلش برای محل کارش تنگ شده بود و مدام بی قرار بود و سردرگم. نمی دانست وقتش را چگونه پر کند.
صالح همیشه فعال بود و عادت داشت به فعالیت های مختلف. هیچگاه وقتش را به بطالت نمی گذراند و همیشه کاری برای انجام دادن داشت.
محل کار هم همیشه روی فعالیتش حساب باز می کردند و مسئولیت کارهای بیشتری را به او می دادند.
حالا... با این وضعیت... دچار سردرگمی سختی شده بود و نمی دانست وقتش را چگونه پر کند. دلم برایش می سوخت و از این وضعیت و بی قراری اش دلتنگ و ناراحت بودم. نمی دانستم چه کاری می توانم برایش انجام دهم.
صالح به #زمان احتیاج داشت که بتواند خودش را میان موقعیت جدیدش پیدا کند. به تازگی پشت رُل می نشست و رانندگی را با یک دستش تمرین می کرد. بهتر و مسلط تر از قبل شده بود.
برای اینکه کاری برای انجام دادن داشته باشد به مرکز تاکسی تلفنی دوستش رفته بود و یکی از راننده های آن مرکز شده بود از رضایت ظاهری اش راضی بودم اما می دیدم که روحیه اش را باخته است و صالح من، #غمی_نهفته توی دلش داشت.
به تازگی یکی از دوستان صالح هم به خاستگاری سلما آمده بود و در پیشنهادش اصرار داشت. از همین حالا دلتنگ بودم برای سلما و جای خالی اش...
پدر جون می خندید و می گفت:
ــ هنوز که شوهرش ندادیم. درضمن دختری که شوهر کنه با یه نفر دیگه برمیگرده... یه نگاه به خودت بندازی منظورمو می فهمی بابا جان دیوار بین خونه ی خودمونو بابات رو برداریم سنگین تریم
ادامه دارد...
دسترسی به پارت اول🦋✨
https://eitaa.com/Tarighahmad/11398
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
به قلم ✍؛طاهره ترابی
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |•
➣ @TarighAhmad
💞یا رَبَّ العَالمین💞
~♡الهی!
✨ اگر گوییم ثنای تو گوییم
و اگر جوییم رضای تو جوییم .
الهی! بنیاد توحید ما خراب مکن
و باغ امید ما را بی آب مکن و به گناه روی ما را سیاه مکن.!!🍃
اولین شنبه 🌸
دومین ماه پاییزی 🦋
🍃🌱↷
『@TarighAhmad』
پیامبر خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله میفرمایند :
مرگ بدون شناخت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هر زمانی را مرگ جاهلی توصیف کرده است
📖سند:
ابوعثمان جاحظ (۲۵۵) به نقل ابو جعفر اسکافی در «نقض کتاب العثمانیه » ص ۲۹
#مهدویت
🌺『@TarighAhmad』🌺
اول عبدخوبےبشیــم!
بعد
بگیم
اللْه̩مارز۪۠قنꪲا شه̤ادت࣭ـ🥀🙂
#برادر_شهیدم
#احمد_مشلب
#عکس_نوشته
╔═••⚬🇮🇷⚬••══╗
@TarighAhmad
╚══••⚬🇱🇧⚬••═╝
هر کجــــا آمـــد رسـولی هر زمان
مُهـــــر تأییدش محمّد (ص ) بر زبان
تا نشـــــان از احمـــــــد اُمّی نــداد،
بی گمـــــان خــــالق به او سـری نداد
نام احمـــد رمـزِ وحیِ سرمـد است
بر رســـــالت هـــا گواهی احمد است
#شنبههاےمحمدی
🌸•┄═•═┄•🌸
@TarighAhmad
🌸•┄═•═┄•🌸
[🦋🌱]
#ریحانه
.
.
گـاهـی کـه چـادرم خـاکـی میشـود …
از طعنــه هــای مــردم شـهــر …
یاد چفیـه هـایی می افتـم …
که برای چادری ماندنم …
خــونـی شدند …!😔
✾✾✾══♥️══✾✾✾
@TarighAhmad
✾✾✾══♥️══✾✾✾
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) :
به همه سلام ده✋
تا خیر و برکت خانه ات زیاد شود 🏡
✨روز بیست و دوم چله ✨
#فقط_بخاطر_تو 💚
•┈•✾•┈•join•┈•✾•┈•
@TarighAhmad