#عاشقانهیشهدا
"شهیداحمدنیکجویی"
یروزبهم گفت"ماهتابه آماده میشی بریم دوربزنیم؟"
گفتم اخه کجا؟!
گفت بریم داخل#شهر یکم دور بزنیم😍
اون زمان حقوقش خیلی کم بود
ولی بعدازیکم گشتن ودور زدن
اولین #کادوئی که باپول خودش برام خریدهمون روزبود ...
یه#مانتو ویه چکمه و یه#روسری برام#خرید 😍
مادرم ناراحت شدوگفت چرا براش اینهمه خریدکردی
درسته پدرنداره ولی من که هستم
خودم براش میخریدم
امااحمدگفت"من برای زنم خرید کردم این کارهادیگه وظیفه من هست"
اون زمان سمت#خانواده مادرم خیلی بدمیدونستن که یکنفر به خانومش خیلی#محبت کنه!
ازطرفی هم چون پدرم تازه #شهید شده بوداحمد بیشتربهم توجه میکردحتی نمیذاشت بندکفشم روببندم و خودش خَم میشدوبندکفشهام رو میبست ...
همیشه میگفت: من#گل خیلی #دوست_دارم🌹
ولی اون رویک لحظه دوست دارم!
اماتوهمیشه توقلـب منی ❤️
نمیدونم چرا انقدردوستت دارم واقعانمیدونم"
یروزبهش گفتم
احمدتو که این همه زیباهستی و زیبایی داری
چرااومدی من روانتخاب کردی؟!
بهم گفت:"مگه ازتوزیباترهم هسـت؟"
گفتم احمداینارومیگی که من ناراحت نشم ؟
گفت:"نه اصلااینطورنیست،اصلااین حرف رونزن
توحتی ازمن هم زیباتری😍"
همسر_شهید
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
@TarighAhmad
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••