eitaa logo
طریق الحسنین_۳۱۳
122 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
527 ویدیو
28 فایل
دادم تــو را قسـمـ بہ نخ چادرے که سوخت شایـــد" دلــ❤️ـت بسوزد "و یک کربلا دهے.. حسین...💞 کانال دیگر ما(ارتباط با خدا) https://eitaa.com/joinchat/1644101680Cd15d7f4bfe @TarighatalHossein_313 🌀خـــادم کانــال: @FATEMEHn1368
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️از خیابان شهدا؛ آرام آرام در حال گذر بودم! 🌷🍃اولین ڪوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه ڪردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌷🍃دومین ڪوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این ڪوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه ڪردی؟ جوابی نداشتم و از از ڪوچه گذشتم... 🌷🍃به سومین ڪوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محڪم مرا خواند! گفت: و در ڪجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی ڪه گوشه اش نمناڪ شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌷🍃به چهارمین ڪوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عڪس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن ڪردن مردم! ڪردی؟! برای خودت چه ڪردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان ڪه دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌷🍃به پنجمین ڪوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نڪردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌷🍃ششمین ڪوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... ڪم آوردم... گذشتم... 🌷🍃هفتمین ڪوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز ڪنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود ڪه در خطر لغزش و تهدیدشان میڪرد! را دیدم... از ڪم ڪاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌷🍃هشتمین ڪوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوڪی هم ڪنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میڪردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوڪی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌷🍃پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میڪردند،برایشان... ⚠️اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم ڪه با چه ڪردم! تمام شد... 💢از ڪوچه پس ڪوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت...🚫
طریق الحسنین_۳۱۳
#آرزویم_را_شهادت_می_نویسم 😭💔 🍃✨ شهیدانه زیستن و شهیدانه مردنم آرزوست ✨🍃 🍃🌺🍃
🍃🌺🍃 ....ما این شما و این انقلابی که خون ما خون بهایش شد.... زمانیه است... راه شهدا ...... و بزرگ راهایشان قرار ما این نبود...... ...... اونایی بودن که واسه خاطر مردم رفتن جنگ.... نه اونایی که مردم در جنگند.... کسانی که هست و نیست شون گذاشتن..... یک عده زیر زنجیر تانک با شده...‌ یه عده هم روی ذره ذره آب شدن حتی جیک هم نمی زدن..... تا عملیات لو نره تا سایر همرزماشون نشن.... یکی از بچه های آن دوران می گفت : با چشم خودم دیدم که یه خودش رو انداخت روی تا بقیه از روش رد بشن تا عملیات را انجام بدند می گفت : صدای استخوان های هنوز..... پس یادمون نره .... یادمون نره ...... یادمون نره ...... و در آخر یادمون نره خیلی -ها ریخته شد تا من و تو توی باشیم الان خیلی ها دارند با سختی می کشند تا من و تو نفس بکشیم.... پس حواست باشه اقا پسر!!! اول به تو میگم ✋ دعوا سر ناموس مردم اسمش نیست دختر خانم !!! تو هم حواست باشه پوشیدن و فقط رضای خلق رو در پیش داره به هم بیاندیشیم.. 🍃🌺🍃