eitaa logo
تاملی در تاریخ اسلام
2.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
168 ویدیو
284 فایل
﴾﷽﴿ 🕌امام علی(علیه السلام) خطاب به امام حسن(علیه السلام): «وَاعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِینَ..» 📚نهج البلاغه، نامه۳۱ ✅روزی نه چندان دورِ دور، ماهم در تاریخ، ورق خواهیم خورد. @hosseinifazel نشر و کپی بدون ذکر منبع🚫 📚مقتل : @AsnadolMasaeb
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅آنچه در مقاتل در باب شهادت طفل شیر خوار امام حسین(ع) آمده است اینکه؛ 📋《وَ لَمَّا رَأَی الحُسَینُ(ع) انَّه لَم یَبقِ مِن عَشیِرتِه و اَصحَابِه الاِّ القَلِیلُ فَقَامَ وَ نَادَی :》 ♦️وقتی امام حسین(ع) در روز عاشورا در اثر شهادت نزدیکان وفرزندانش تنها شد، در مقابل سپاه دشمن ایستاد و آنان را مورد خطاب قرار داد.(۱) و فرمود : 📋《هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللهِ(ص)؟ هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ يَخَافُ اللَّهَ فِينَا؟ هَلْ مِنْ مُغِيثٍ يَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا؟ هَلْ مِنْ مُعِينٍ يَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِي إِعَانَتِنَا؟》 ♦️آیا یارى کننده‌‏اى هست که با امید به عنایت خداوند به یارى ما برخیزد؟ آیا کسى هست که از حرم رسول خدا(ص) دفاع کند؟ آیا خداپرستى در میان شما پیدا مى‏‌شود که از خدا بترسد و ستم بر ما روا ندارد؟ آیا فریادرسى هست که براى خدا به فریاد ما برسد؟ در این هنگام که امام حسین(ع) استنصار می‌کرد. 📋《فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِيلِ فَتَقَدَّمَ إِلَى الْخَيْمَةِ》 ♦️وقتی نداى استغاثه امام(ع) به اهل خیام رسید، صداى گریه و ناله از بانوان حرم برخاست. امام حسین(ع) به سمت خیمه‏‌ها پیش افتاد و به حضرت زینب(س) فرمود : 📋《نَاوِلِينِي وَلَدِيَ الصَّغِيرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ》 ♦️خواهرم! فرزند خردسالم را به من بده تا با او وداع کنم.(۲) ابن اعثم كوفی اسم این کودک را «علی» آورده است و می نویسد : 📋《وَ لَهُ ابنُ آخَرُ يُقَالُ لَه عَلَيُّ(ع) في الرِضَاعِ》 ♦️امام حسين(ع) پسر ديگری داشت كه نامش علی بود و شيرخوار بود.(۳) 📋《فَنَاوَلُوُه الصَبِیَّ، فَجَعَلَ يُقَبِّلُهُ》 ♦️فرزندش را نزد امام(ع) آوردند و امام(ع) شروع کرد به بوسیدن طفلش!(۴) و خطاب به فرزندش فرمود : 📋《وَیْلٌ لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ إِذا کانَ خَصْمُهُمْ جَدَّکَ》 ♦️وای به حال این گروه ستمگر، آنگاه که جدّت رسول خدا(ع) با آنان به مخاصمه برخیزد.(۵) امام(ع) طفل را آورد و در مقابل لشکر به روی دست گرفت و بلند کرد، به طوری که زیر بغلهای امام(ع) پیدا بود و خطاب به آنان فرمود : 📋《يا قَوْمُ! قَدْ قَتَلْتُمْ شِيعَتِي و أَهْلَ بَيْتي وَقَدْ بَقي هذَا الطِّفْلُ! فَاسقُوُهُ شَربَةً مِن المَاءِ!》 ♦️ای قوم! ياران و اهل بيت مرا به قتل رسانديد و تنها اين كودك باقي مانده است. پس او را با جرعه آبی سیراب کنید.(۶) در نقلی آمده است که حضرت(ع) فرمود : 📋《یَا قَومِ! إنْ لَمْ تَرحَمُونِي فَارحَمُوُا هَذَا الطِفلَ》 ♦️اگر به من رحم نمی کنید، به این طفل رحم کنید.(۷) در نقلی دیگر؛ 📋《أَلَم تَرَوُهُ كَيفَ يَتَلَظَّى عَطَشَاً؟》 ♦️آیا نمی بینید که از شدت عطش حالت تلظّی به خود پیدا کرده است؟ در این هنگام، اختلاف و همهمه ای در سپاه یزید به وجود آمد، در حالی که به یکدیگر می گفتند : 📋《اِسقَوهُ فَإِنَّهُ لَا ذَنبَ لَهُ! وَ الآخَرُ يَقُولُ : لَا تَسقُوهُ أبَداً وَ لَا تَبقُوا مِن أَهلِ هَذَا البَيتِ بَاقِيَةً!》 ♦️به او آبی بیاشامانید، او که گناهی ندارد! و دیگری می گفت : هرگز به او آب ندهید تا از اهل بیت او کسی باقی نماند. در این هنگام، عمر بن سعد به حرمله اشاره کرد و گفت : 📋《یَا حَرمَلَه! اِقطَع نِزَاعَ القَومِ!》 ♦️ای حرمله! اختلاف و نزاع را پایان بده.(۸) نوشته اند : 📋《بَینَمَا هُوَ یُخَاطِبُهُم!》 ♦️هنوز کلام امام(ع) تمام نشده بود.(۹) که در این هنگام؛ 📋《اِذ رَمَاهُ حَرمَلَهُ بنُ کاهِل الاَسَدَی بِسَهمٍ فَذَبَحَهُ》 ♦️پس حرمله بن کاهل تیری انداخت و آن طفل را ذبح کرد.(۱۰) 📋《فَذَبَحَهُ مِنَ الْوَرِيدِ إِلَى الْوَرِيدِ》 ♦️پس تیر از رگ گردن تا رگ گردنش را ذبح کرد.(۱۱) 📋《فَتَلَقَّى حُسَينُ(ع) دَمَهُ فِى يَدِهِ وَ ألقَاهُ نَحوَ السَمَاءِ》 ♦️امام حسين(ع) دست برد زیر قنداقه و خون را در كف دست جمع كرد و به هوا پرتاپ کرد.(۱۲) و فرمود : 📋《هَوَّنَ عَلَىَّ ما نَزَلَ بی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ》 ♦️این مصیبت بر من آسان است، چرا که در محضر خداست.(۱۳) امام باقر(ع) در این باره می فرماید : 📋《فَلَمْ یَسْقُطْ مِنْ ذلِکَ الدَّمِ قَطْرَهٌ إِلَى الْأَرْضِ》 ♦️از خون گلوى على اصغر که امام(ع)آن را به آسمان پاشید، قطره‌‏اى به زمین برنگشت.(۱۴) در روایت دیگرى آمده است که امام حسین(ع) فرمود : 📋《لا یَکُونُ أَهْوَنَ عَلَیْکَ مِنْ فَصِیلٍ! اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتَ حَبَسْتَ عَنَّا النَّصْرَ، فَاجْعَلْ ذَلِکَ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَنَا》 ♦️خدایا! فرزندم نزد تو کمتر از بچّه ناقه صالح پیامبر نیست! خدایا! اگرپیروزى (ظاهرى) را از ما دریغ داشته‏‌اى، بهتر از آن را روزى ما فرما.(۱۵) @TarikhEslam ادامه مطالب :👇
یعقوبی می نویسد : 📋《..فَوَقَعَ فِي حَلقِ الصَّبِي، فَذَبَحَهُ، فَنَزَعَ الحُسَينُ(ع) السَّهمَ مِن حَلقِهِ، وَ جَعَلَ يُلَطِّخُهُ بِدَمِهِ》 ♦️تیر به گلوي اين كودك نشست و حلقش را دريد و امام حسين(ع) تير را از گلويش بيرون آورد در حالي كه او به خون خود آغشته شده بود.(۱۶) طبق نقلی آمده است که در این هنگام هاتفی ندا داد : 📋《یَا حُسَینَ(ع)! دَعهُ! فَاِنَّ لَهُ مُرضِعَهً فی الجَنَه》 ♦️ای حسین(ع)! فرزندت را به ما بده تا در بهشت سیرابش کنیم.(۱۷) حضرت(ع) با طفل كشته شده ی خود به امام(ع) به پشت خیمه گاه برگشت، در حالي كه خون از گلوي آن طفل به سينه حضرت(ع) جاری بود. 📋《وَحَفَرَ لَلصَبِیِّ بِجَفنِ سَيفِه، وَصَلَّى عَلَيه وَدَفَنَه مُرَمَّلاً بِدَمِه》 ♦️با بُن غلاف شمشیر، قبری را برای آن طفل حفر کرد و بر او نماز خواند و در حالی که آن طفل به خون خود آغشته شده بود، دفن نمود.(۱۸) شیخ مفید می نویسد : 📋《ثُمَّ حَمَلَهُ حَتَّى وَضَعَهُ مَعَ قَتْلَى أَهْلِهِ》 ♦️سپس امام حسین(ع) او را بُرد و کنار کشتگان خاندانش قرار داد.(۱۹) در فرازی از زیارت ناحیه مقدسه که منسوب به امام زمان(عج) می باشد، این گونه به شیر خواره ی امام حسین(ع) سلام داده شده است. 📋《السَّلَامُ عَلَى عَبْدِاللَّهِ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) الطِّفْلِ الرَّضِيعِ الْمَرْمِيِّ الصَّرِيعِ الْمُتَشَحِّطِ دَماً الْمُصَعَّدِ دَمُهُ فِي السَّمَاءِ الْمَذْبُوحِ بِالسَّهْمِ فِي حَجْرِ أَبِيهِ لَعَنَ اللَّهُ رَامِيَهُ حَرْمَلَةَ بْنَ كَاهِلٍ الْأَسَدِيَّ وَ ذَوِيه》 ♦️سلام بر عبداللّه بن الحسين(ع)، كودك شيرخواره، تير خورده، ضربت خورده به خون تيپده كه خونش به آسمان، پرتاب شد و در دامان پدرش، با تير، سر بُريده شد! خدا لعنت كند حَرمَلَه بن كاهِل اسدى و همراهانش را كه به او تير زدند.(۲۰) 📚منابع : ۱)مثیر الاحزان ابن نما حلّی، ص۷۰ ۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۶ ۳)الفتوح ابن اعثم، ج۵، ص۱۱۵ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۶ ۵)الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۳۰۱ ۶)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۷ ۷)تذكرة الخواص ابن جوزی، ص۲۵۲ ۸)الوثائق الرسميّة حسینی قزوينی، ص۲۳۷ ۹)يَنابيع المودة قُندوزی، ج۳، ص۷۹ ۱۰)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۶ ۱۱)ثمرات الأعواد خطیب الهاشمی، ج۲، ص۶۳ ۱۲)البداية و النهاية ابن کثیر دمشقی، ج۸، ص۱۸۶ ۱۳)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۷ ۱۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۶ ۱۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷ ۱۶)تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۵ ۱۷)مثیر الاحزان ابن نما حلّی، ص۷۸ ۱۸)الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۳۰۱ ۱۹)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۸ ۲۰)بحارالانوار مجلسی، ج۹۸، ص۲۷۰ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅وقتی تمام اصحاب و یاران امام حسین(ع) به شهادت رسیدند و حضرت(ع) قبل از اینکه برای جنگ آهنگ دشمن کند، برای آخرین بار برای اتمام حجت خطاب به آنان فرمود : 📋《لِمَ تَسْتَحِلُّونَ دَمِی؟ یا وَیْلَکُمْ اَتَقْتُلُونِی عَلى سُنَّه بَدَّلْتُها؟ اَمْ عَلى شَریعَه غَیَّرْتُها؟ اَمْ عَلى جُرْم فَعَلْتُهُ؟ اَمْ عَلى حَقٍّ تَرَکْتُهُ؟》 ♦️چرا ریختن خون مرا مباح می دانید؟ واى بر شما! چرا با من مى جنگید؟ آیا سنّتى را تغییر داده ام؟ یا شریعتى را دگرگون ساخته ام؟ یا جرمى مرتکب شده ام؟ و یا حقّى را ترک کرده ام؟! اما دشمن لجوج و کینه ای با کمال وقاحت خطاب به امام(ع) گفتند :  📋《اِنّا نَقْتُلُکَ (نُحَارِبُکَ) بُغْضاً مِنَّا لاَِبِیکَ》 ♦️ما به خاطر بغض و کینه اى که از پدرت علی(ع) به دل داریم، با تو مى جنگیم و تو را مى کشیم.(۱) دشمن مانع ادامه سخنان امام حسین(ع) شد. در این هنگام امام حسین(ع) خطاب به آنان فرمود : 📋《وَیلَکُم! ما علَیکُم أن تُنصِتوا إلَیَّ فَتَسمَعوا قَولی؟! فقد مُلِئَت بُطونُکُم مِن الحَرامِ و طُبِعَ على قُلوبِکُم!》 ♦️واى بر شما! شما را چه زیان که به من گوش دهید و گفتار مرا که به راه راست فرا مى‌خوانم بشنوید؟ زیرا شکم‌هایتان از حرام پر شده و بر دل‌هایتان مُهر [غفلت] خورده است.(۲) در ادامه حضرت(ع) لشکریان عمر بن سعد را نفرین کرد و می فرمود : 📋《اَللَّهُمَّ سَلِّطْ عَلَيْهِمْ غُلاَمَ ثَقِيفٍ يَسُومُهُمْ كَأْساً مُصَبَّرَةً فَلا يَدَعُ فيهِمْ أَحَداً، قَتْلَةً بِقَتْلَة وَ ضَرْبَةً بِضَرْبَة، يَنْتَقِمُ لي وَ لاَِوْلِيائي وَ لاَِهْلِ بَيْتي وَ أَشْياعي مِنْهُمْ، فَإِنَّهُمْ غَرُّونا وَ كَذَّبُونا وَ خَذَلُونا》 ♦️خدایا! غلام ثقفی را بر آنان مسلط کن تا با کاسه تلخ ذلت، سیرابشان سازد و کسی را در میانشان بدون مجازات نگذارد. در مقابل قتل، به قتلشان برساند و در مقابل ضرب، آنان را بزند و از آنان انتقام من و انتقام خاندان و پیروانم را بگیرد؛ زیرا اینان ما را تکذیب نمودند و در مقابل دشمن، دست از یاری ما برداشتند.(۳) [منظور از غلام ثقفی همان حجاج بن یوسف ثقفی خونخوار بود.] 📚منابع : ۱)ينابيع المودّة قُندوزی، ج۳، ص۸۰ ۲)بحار الانوار مجلسی، ج۴۵، ص۸ ۳)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۱۰ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰امام علی(علیه السلام) پیشتر در خطبه ای خطاب به مردم کوفه فرموده بود؛ 📋《أَمَا وَ اللَّهِ لَيُسَلّطَنَّ عَلَيْكُمْ غُلَامُ ثَقِيفٍ الذَّيَّالُ الْمَيَّالُ يَأْكُلُ خَضِرَتَكُمْ وَ يُذِيبُ شَحْمَتَكُمْ!》 ♦️آگاه باشید، به خدا سوگند، پسرکی از طایفه ثقیف که هوسباز و متکبر است بر شما مسلط می‌شود و کشتزارها و باغهای سرسبز شما را به غارت می‌برد، پوستتان را می درَد و چربي هاى شما را آب مى‌كند.(۱) [از شدت ستم و بيدادگرى او، رنجور و لاغر مى‌شويد!] 🔰امام حسین(علیه السلام) نیز در روز عاشورا، هنگامی که لشکریان عمر بن سعد را نفرین می کرد، خطاب به آنان می فرمود : 📋《اَللَّهُمَّ سَلِّطْ عَلَيْهِمْ غُلاَمَ ثَقِيفٍ يَسُومُهُمْ كَأْساً مُصَبَّرَةً فَلا يَدَعُ فيهِمْ أَحَداً، قَتْلَةً بِقَتْلَة وَ ضَرْبَةً بِضَرْبَة، يَنْتَقِمُ لي وَ لاَِوْلِيائي وَ لاَِهْلِ بَيْتي وَ أَشْياعي مِنْهُمْ، فَإِنَّهُمْ غَرُّونا وَ كَذَّبُونا وَ خَذَلُونا》 ♦️خدایا! غلام ثقفی را بر آنان مسلط کن تا با کاسه تلخ ذلت، سیرابشان سازد و کسی را در میانشان بدون مجازات نگذارد. در مقابل قتل، به قتلشان برساند و در مقابل ضرب، آنان را بزند و از آنان انتقام من و انتقام خاندان و پیروانم را بگیرد؛ زیرا اینان ما را تکذیب نمودند و در مقابل دشمن، دست از یاری ما برداشتند.(۲) و منظور از غلام ثقفی همان حجاج بن یوسف ثقفی بود. 📚منابع : ۱)شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد، ج۷، ص۲۷۷ ۲)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۱۰ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍ 6️⃣8️⃣1⃣ :📚 کتاب «مُثیرُ الأحْزان وَ مُنیرُ سُبُلِ الأشجان» یعنی؛ (برانگیزاننده غم‌هاو چراغ راه مصیبت‌ها) کتابی در نقل تاریخ زندگانی امام حسین(ع) و مصائب واقعه عاشورا؛ اثر عالم شیعی، جعفر بن ابی ابراهیم، معروف به ابن نما حلّی✍📚👇 @TarikhEslam
4_5872825215536334045.pdf
1.54M
✍📚✍📚✍📚✍📚✍ کتاب «مُثیرُ الأحْزان» @TarikhEslam
4_5872825215536334068.pdf
2.8M
✍📚✍📚✍📚✍📚✍ کتاب «ترجمه مُثیرُ الأحْزان» @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍دو نقل در شهادت طبق مقاتل :👇 1⃣نقل معتبر : الف)نقل شیخ مفید(متوفی۴۱۳ق) ب)نقل سید بن طاووس(متوفی۶۶۴ق) 2⃣نقل غیر معتبر : الف)نقل علامه مجلسی(متوفی۱۱۱۰ق) @TarikhEslam
1️⃣طبق نقل نقل شیخ مفید و سید بن طاووس :👇 👤شیخ مفید می نویسد : 📋《حَمَلَتِ اَلْجَمَاعَةُ عَلَى اَلْحُسَيْنِ(ع) فَغَلَبُوهُ عَلَى عَسْكَرِهِ وَ اِشْتَدَّ بِهِ اَلْعَطَشُ فَرَكِبَ اَلْمُسَنَّاةَ يُرِيدُ اَلْفُرَاتَ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ اَلْعَبَّاسُ(ع) أَخُوهُ فَاعْتَرَضَتْهُ خَيْلُ اِبْنِ سَعْدٍ وَ فِيهِمْ رَجُلٌ مِنْ بَنِي دَارِمٍ فَقَالَ لَهُمْ : وَيْلَكُمْ حُولُوا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اَلْفُرَاتِ وَ لاَ تُمَكِّنُوهُ مِنَ اَلْمَاءِ! فَقَالَ اَلْحُسَيْنُ(ع) : اَللَّهُمَّ أَظْمِئْهُ! فَغَضِبَ اَلدَّارِمِيُّ وَ رَمَاهُ بِسَهْمٍ فَأَثْبَتَهُ فِي حَنَكِهِ فَانْتَزَعَ اَلْحُسَيْنُ(ع) اَلسَّهْمَ وَ بَسَطَ يَدَهُ تَحْتَ حَنَكِهِ فَامْتَلَأَتْ رَاحَتَاهُ بِالدَّمِ فَرَمَى بِهِ ثُمَّ قَالَ : اَللَّهُمَّ إِنِّي أَشْكُو إِلَيْكَ مَا يُفْعَلُ بِابْنِ بِنْتِ نَبِيِّكَ ثُمَّ رَجَعَ إِلَى مَكَانِهِ وَ قَدِ اِشْتَدَّ بِهِ اَلْعَطَشُ وَ أَحَاطَ اَلْقَوْمُ بِالْعَبَّاسِ(ع) فَاقْتَطَعُوهُ عَنْهُ فَجَعَلَ يُقَاتِلُهُمْ وَحْدَهُ حَتَّى قُتِلَ رِضْوَانُ اَللَّهِ عَلَيْهِ وَ كَانَ اَلْمُتَوَلِّي لِقَتْلِهِ زَيْدَ بْنَ وَرْقَاءَ اَلْحَنَفِيَّ وَ حَكِيمَ بْنَ اَلطُّفَيْلِ اَلسِّنْبِسِيَّ بَعْدَ أَنْ أُثْخِنَ بِالْجِرَاحِ فَلَمْ يَسْتَطِعْ حَرَاكاً》 ♦️لشكر دشمن بر امام حسين(ع) حمله كرد و یاران ایشان را از پاى درآوردند. تشنگى بر آن حضرت(ع) سخت شد، پس حضرت(ع) بر شتر مسناة سوار شده و به سوى فرات به راه افتاد و برادرش عباس(ع) نيز همراه او بود. پس سواره نطامیان لشكر ابن سعد لعین سر راه بر آنها قرار گرفتند و مردى از قبیله بنى دارم در ميان آنها بود. پس به لشگر گفت : واى بر شما! ميانۀ او و فرات حائل شويد و نگذاريد به آب دسترسى پيدا كند. در این هنگام امام حسين(ع) فرمود : پروردگارا! اين مرد را به تشنگى دچار كن! آن مرد دارمى ناپاك خشمگين شد و تيرى به سوی آن حضرت(ع) پرتاب كرد و آن تير در زير چانۀ آن حضرت(ع) فرو رفت. امام حسين(ع) آن تير را بيرون كشيد و دست زير چانه گرفت که دو مشت آن حضرت(ع) پر از خون شد و ایشان خونها را به هوا ريخت. سپس فرمود : پروردگارا! من به تو شكايت میکنم از آنچه اين مردم در پبارۀ پسر دختر پيغمبرت رفتار کردند. آنگاه به جاى خويش بازگشت و تشنگى سخت بر او غلبه كرده بود و از آن سو لشكر دور عباس(ع) را گرفته و به او حمله‌ور شدند و او به تنهائى با ايشان جنگ می كرد تا اینکه برداشتن زخمهاى سنگين و از بین رفتن نيروى حرکت، توسط زيد بن ورقاء حنفى و حكيم بن طفيل سنبسى به شهادت رسید.(۱) 📚منبع : ۱)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۵ ._._._._._._._._._._._._._._._._._._._. 👤سید بن طاووس می نویسد :👇 روای می گوید : 📋《وَ اِشْتَدَّ اَلْعَطَشُ بِالْحُسَيْنِ(ع) فَرَكِبَ اَلْمُسَنَّاةَ يُرِيدُ اَلْفُرَاتَ وَ اَلْعَبَّاسُ(ع) أَخُوهُ بَيْنَ يَدَيْهِ فَاعْتَرَضَهُ خَيْلُ اِبْنِ سَعْدٍ فَرَمَى رَجُلٌ مِنْ بَنِي دَارِمٍ اَلْحُسَيْنَ(ع) بِسَهْمٍ فَأَثْبَتَهُ فِي حَنَكِهِ اَلشَّرِيفِ فَانْتَزَعَ وَ بَسَطَ يَدَيْهِ تَحْتَ حَنَكِهِ حَتَّى اِمْتَلَأَتْ رَاحَتَاهُ مِنَ اَلدَّمِ ثُمَّ رَمَى بِهِ وَ قَالَ : اَللَّهُمَّ إِنِّي أَشْكُو إِلَيْكَ مَا يُفْعَلُ بِابْنِ بِنْتِ نَبِيِّكَ ثُمَّ اِقْتَطَعُوا اَلْعَبَّاسَ عَنْهُ وَ أَحَاطُوا بِهِ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ حَتَّى قَتَلُوهُ فَبَكَى اَلْحُسَيْنُ(ع) لِقَتْلِهِ بُكَاءً شَدِيداً!》 ♦️تشنگى بر امام حسين(ع) سخت شد، و بر مركب مسنّات نشسته و ارادۀ فرات را نمود و اين در حالى بود كه برادرش عباس(ع) در پيش رويش، قرار داشت. لشكر عمر بن سعد متعرّض آنان شدند، و مردى از قبیله بنى دارم تيرى به سوى امام حسين(ع) گشود كه به زير زنخ امام(ع) اصابت كرد. امام حسین(ع) تير را كشيد و دست زير زنخ گرفت تا دو كف دست از خون آكنده شد و آن را پرتاب كرد و گفت : خداوندا حقّا از آنچه به فرزند دختر پيامبر شده و مى‌شود نزدت شكايت دارم. بعد حضرت عبّاس(ع) را از امام حسين(ع) جدا كردند و او را احاطه نمودند تا آن كه او را شهيد نمودند. امام حسين(ع) در مرگ برادرش به شدّت گريست.(۲) 📚منبع : ۲)اللهوف ابن طاووس، ص۹۵  @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2⃣طبق نقل علامه مجلسی :👇 👤علامه مجلسی می نویسد :👇 عده ای از اصحاب نقل کردند که؛ 📋《لَمَّا رَأَى وَحدَتَه أَتَى أَخَاهُ وَ قَالَ : يَا أَخِي هَل مِن رُخصَةِِ؟》 ♦️وقتی كه عباس(ع) تنهائى برادر را ديد، آمد خدمت حضرت امام حسین(ع) و عرضه داشت : برادر! آيا رخصت جهاد به من مى‏ دهى؟ 📋《فَبَكَى الحُسَينُ(ع) بُكَاءً شَدِيدَاً》 ♦️امام حسين(ع) گريه شديدى كرد.  📋《ثُمَّ قَالَ : يَا أَخِي! أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِی》 ♦️بعد فرمود : اى برادر! تو پرچمدار منى، اگه تو شهيد بشی لشكر من از هم می پاشد. 📋《فَقَالَ الْعَبَّاسُ : قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ》 ♦️عباس(ع) عرضه داشت : آقا سينه ام تنگ شده و از زندگى خسته شده ام. مي خواهم از اين منافقین خونخواهى كنم.  📋《فَقَالَ الْحُسَيْنُ(ع) : فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ》 ♦️امام حسين(ع) فرمود : مقدارى آب از براى اين كودكان طلب كن.  📋《فَذَهَبَ العَبَّاسُ وَ وَعَظَهُم وَ حَذَرَهُم فَلَم يَنفَعهُم》 ♦️عباس(ع) رفت و آن مردم گمراه را موعظه نمود و از اين جنايت بر حذر داشت، ولى اثرى نكرد. 📋《فَرَجَعَ إِلَى أَخَيِهِ فَأَخبَرَهُ》 ♦️عباس(ع) به سوى امام حسين(ع) مراجعت و آن حضرت(ع) را آگاه نمود.  📋《فَسَمَعَ الأَطفَالُ يُنادُونَ : العَطَشَ! اَلعَطَشَ!》 ♦️ناگاه شنيد كه كودكان فرياد مي زنند : العطَش! العطَش!  📋《فَرَكَبَ فَرَسَهُ وَ أَخَذَ رُمحَهُ وَ القُربَةُ وَ قَصَدَ نَحوَ الفُراتِ》 ♦️حضرت عباس(ع) بر اسب خود سوار شد و نيزه و مشك را برداشت و متوجه‏ فرات گرديد.  📋《فَأَحَاطَ بِهِ أَربَعَةُ آلَافِِ مِمَّن كَانُوُا مُوَكِّلِينَ بِالفُرَاتِ》  ♦️تعداد چهار هزار نفر كه موكل آب فرات بودند آن بزرگوار را محاصره كردند.  📋《وَ رَمَوُهُ بِالنِبَالِ فَكَشَفَهُم》 ♦️او را تير باران می کردند ولى او لشكر را شكافت. 📋《وَ قَتَلَ مِنهُم عَلَى مَا رُوِيَ ثَمَانِينَ رَجُلاً حَتَّى دَخَلَ المَاءَ》 ♦️و بنا به آنچه كه روايت شده تعداد هشتاد نفر از دشمن را كشت تا بر سر آب رسيد.  📋《فَلَمَّا أَرَادَ أَن يَشرِبَ غُرفَةََ مِن المَاءِ ذَكَرَ عَطَشَ الحُسَينِ وَ أَهلِ بَيتِهِ فَرَمَى المَاءَ》 ♦️وقتى خواست مشتى آب بياشامد بياد تشنگى امام حسين(ع) و اهل بيت آن حضرت(ع) افتاد و آب را ريخت.  📋《وَ مَلَأَ القُربَةَ وَ حَمَلَهَا عَلَى كِتفِهِ الأَيمَنِ وَ تَوَجَّهَ نَحوَ الخِيمَةِ》 ♦️پس از اينكه مشك را پر از آب كرد و به دوش راست خود انداخت و سپس متوجه خيمه‏ ها گرديد.  📋《فَقَطَعُوُا عَليَه‏ الطَرِيقَ وَ أَحَاطُوُا بِهِ مِن كُلِّ جَانِبِِ》 ♦️دشمنان سر راه بر آن حضرت(ع) گرفتند و از هر طرفى او را محاصره نمودند.  📋《فَحَارَبَهُم حَتَّى ضَرَبَهُ نَوفِلُ الأَزرَقُ عَلَى يَدِه اليُمنَى فَقَطَعَهَا》 ♦️حضرت عباس(ع) با آنان جنگید تا اينكه نوفل بن ازرق دست راست آن حضرت(ع) را قطع كرد.  📋《فَحَمَلَ القُربَةَ عَلَى كِتفِهِ الأَيسَرِ فَضَرَبَهُ نُوفِلُ فَقَطَعَ يَدَهُ اليُسرَى مِن الزَندِ》  ♦️آن بزرگوار مشك را بدوش چپ انداخت و نوفل دست چپ وى را هم از بند جدا كرد.  📋《فَحَمَلَ القُربَةَ بِأَسنَانِهِ》 ♦️حضرت عباس(ع) بناچار مشك را به دندان گرفت.  📋《فَجَاءَه سَهمُ فَأَصَابَ القُربَةَ وَ أَريِقَ مَاؤَهُا》 ♦️ناگاه تيرى به طرف آن بزرگوار آمد و به مشك آب اصابت نموده آب روى زمين ريخت. 📋《ثُمَّ جَاءَهُ سَهمُ آخَرُ فَأَصَابَ صَدرَهُ》 ♦️سپس تير ديگرى آمد و بر سينه مباركش جاى گرفت! 📋《فَانقَلبَ عَن فَرَسِهِ》 ♦️پس از اين جريان بود كه از بالاى اسب خود به زمين سقوط كرد  📋《وَ صَاحَ إِلَى أَخِيِه الحُسَينِ(ع) أَدرِكنِي》 ♦️و فرياد زد : يا اخا ادركنى! 📋《فَلَمَّا أَتَاهُ رَآهُ صَرِيعَاً فَبَكَى》 ♦️وقتى امام حسين(ع) آمد و آن حضرت را ديد كه از پاى در آمده است گريان شد. 📋《وَ قَالَ الحُسَينُ(ع) : الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي》 ♦️امام حسين(ع) فرمود : يعنى الان پشتم شكست و راه چاره‏ ام قليل و اندك شد.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج‏۴۵، ص۴۱ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7⃣7⃣ خبر شهادت را به خیمه می رساند!👇 ✅بعد از شهادت حضرت عباس(ع)، امام حسین(ع) دیگر سوار مرکب نشد، گویا طاقت نداشت، عنان مرکب را به دست گرفت و به سوی خیمه ها حرکت کرد و وقتی زنان و دختران دیدند امام(ع) می آید، از همه زودتر حضرت سکینه(س) به جانب پدر آمد و گفت : 📋《أَبَتَا هَل لَکَ عِلمٌ بِعَمِّی العَبّاسِ(ع)؟!!》 ♦️پدر جان! از عمویم عباس(ع) خبر داری؟ امام حسین(ع) با شنیدن سخنان حضرت سکینه(س) گریه کرد، سپس فرمود : 📋《یَا بِنتَاهُ! اِنَّ عَمَّکَ قَد قُتِل!》 ♦️دخترم! همانا عمویت عباس(ع) کشته شد.(۱) 📚منبع : ۱)ترجمه مثیر الاحزان ابن نمای حلی، ص۲۶۰ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅در روز عاشورا؛ هنگامی که امام حسین(ع) قصد وداع با اهل خیام کرد، به سمت خیمه گاه رفت و صدا زد : 📋《یَا زَینَبُ(س)، یَا اُمَّ کُلثُومِِ(س) یَا سَّكِينَةُ(س) عَلَیْکُنَّ مِنِّی السَّلَامُ! فَنَادَتْهُ سَّكِينَةُ(س) : یَا أَبَهْ اسْتَسْلَمْتَ لِلْمَوْتِ؟! فَقَالَ : کَیْفَ لَا یَسْتَسْلِمُ مَنْ لَا نَاصِرَ لَهُ وَ لَا مُعِینَ؟!》 ♦️ای زینب(س)، ای ام کلثوم(س) ای سکینه(س) خداحافظ! در این هنگام، حضرت سکینه(س) عرض کرد : ای پدر! آیا تن به مرگ دادی؟ امام حسین(ع) در جواب به او فرمود : چگونه تسلیم مرگ نشود، کسی که یاوری ندارد؟ حضرت سکینه(س) در این هنگام، پدر را به آغوش کشید و عرض کرد : 📋《یَا أَبَهْ! رُدَّنَا إلَی حَرَمِ جَدِّنِا》 ♦️پدر جان! ما را به مدینه برگردان! حضرت(ع) فرمود : 📋《هَیْهَاتَ لَوْ تُرِكَ القَطَا لَنَامَ فَتَصَارَخنَ النِّسَاءُ فَسَكَتَهُنَّ الحُسَينُ(ع)》 ♦️هيهات! اگر صیادان مرغ قطا را باز مى‏ گذاردند، آرام می گرفت. در این هنگام؛ زنان حرم شيون كردند و حضرت امام حسين(ع) آنها را آرام كرد.(۱) اما در این میان حضرت سکینه(س) آرام نمی گرفت. 📋《هِيَ صَارِخَةٌ وَ کَانَ یُحِبُّهُ حُبَّاً شَدِیدَاً، فَضَمَّهَا إلَى صَدرِهِ وَ مَسَحَ دُمُوعَهَا》 ♦️سكينه(س) همچنان شيون ‏می کرد و امام حسين(ع) از آنجایی که او را بسيار دوست مى ‏داشت، او را به سينه چسبانيد و اشكهايش را پاك كرد.(۲) امام حسین(ع) آماده حرکت شد و قدری فاصله گرفت که در این هنگام، سکینه(س) گریه کنان به حضرت(ع) عرض کرد : 📋《يَا أبَتَاه! قِف لِي هَنِيَئةََ لِأَتَزَوَّدَ مِنكَ! فَهَذَا وِدَاعُ لَا تَلَاقِي بَعدَه》 ♦️پدر جان! لحظه ای صبر کن تا از تو بهره ای بگیرم! (تو را خوب ببینم) این وداعی است که بعد از آن دیداری نیست. 📋《وَانكَبَّت عَلَى يَديَهِ وَ رِجلَيهِ تَقَبَّلَهُمَا وَتَبكِي فَبَكَى الحُسَينُ(ع) رَحمَةََ لَهَا، ثُمَّ مَسَحَ دُمُوعُهَا بِكَمِّهِ وَأَخَذَهَا فَتَرَكَهَا فِي حِجرِه وَ مَسَحَ دُمُوعَها بِكَفِّهِ》 ♦️پس سکینه(س) خود را روی دست و پای پدر انداخت و آنها را می بوسید و گریه می کرد. امام حسین(ع) دلش به حال دخترش سوخت و ایشان نیز گریه کردند و سکینه(س) را به در آغوش کشیدند و به سینه مبارک چسبانید و پیشانی او را بوسید و اشکهایش را با دست مبارکش و سر آستین پاک کرد.(۳) در این هنگام که امام(ع) کاملا از این صحنه پریشان شده بود، خطاب به دخترش فرمود : 📋《سَیَطُولُ بَعدِی یَا سَکِینَةَ فَاعْلَمِی مِنْکِ الْبُکَاءُ إِذَا الْحَمَامُ دَهَانِی لَا تُحْرِقِی قَلْبِی بِدَمْعِکِ حَسْرَهً مَا دَامَ مِنِّی الرُّوحُ فِی جُثْمَانِی وَ إِذَا قُتِلْتُ فَأَنْتِ أَوْلَى بِالَّذِی تَأْتِینَهُ یَا خَیْرَهَ النِّسْوَانِ》 ♦️ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود. تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.‌ ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری!(۴) در نقل دیگری آمده است که هنگامی که امام حسین(ع) قصد وداع با اهل خیام را کرد، خطاب به آنان فرمود : 📋《یَا اُخْتَاهُ! یَا اُمَّ کُلْثُومِِ! وَاَنْتِ یَا زَینَبُ وَ اَنْتِ یَا رُقَیّةُ وَ اَنـْتِ یا فاطِمَةُ، وَ اَنْتِ یا رُبابُ، اُنْظُرْنَ اِذا اَنَا قُتِلْتُ فَلَا تَشْقَقْنَ عَلَیَّ جَیبَاً وَلا تَخْمَشْنَ عَلَی وَجْهَاً وَلا تَقُلْنَ عَلَی هَجْرَاً》 ♦️ای خواهرم! ای ام کلثوم! و تو ای زینب، و تو ای رقیّه، و تو ای فاطمه، و تو ای رباب، زمانی که من به قتل رسیدم، در مرگم گریبان چاک نزنید و روی نخراشید و کلامی ناروا بر زبان نرانید.(۵) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹ ۳)المجالس الفاخرة علامه شرف الدين، ج۱، ص۲۸۵ ۴)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹ ۵)اللهوف ابن طاووس، ص۱۸۲ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅وقتی امام حسین(ع) بدن‌هاى پاك و پاره پاره‏ یارانش را دید كه بر روى خاك كربلا افتاده است و دیگر كسى نمانده است كه از او حمایت كند و نیز بی‌ تابى اهل‌بیت(ع) را مشاهده فرمود، در مقابل سپاه دشمن ایستاد و آنان را مورد خطاب قرار داد و فرمود : 📋《هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللهِ(ص)؟ هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ يَخَافُ اللَّهَ فِينَا؟ هَلْ مِنْ مُغِيثٍ يَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا؟ هَلْ مِنْ مُعِينٍ يَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِي إِعَانَتِنَا؟》 ♦️آیا یارى کننده‌‏اى هست که با امید به عنایت خداوند به یارى ما برخیزد؟ آیا کسى هست که از حرم رسول خدا(ص) دفاع کند؟ آیا خداپرستى در میان شما پیدا مى‏‌شود که از خدا بترسد و ستم بر ما روا ندارد؟ آیا فریادرسى هست که براى خدا به فریاد ما برسد؟ در این هنگام که امام حسین(ع) استنصار می‌کرد. 📋《فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِيلِ》 ♦️وقتی نداى استغاثه امام حسین(ع) به اهل خیام رسید، صداى گریه و ناله از بانوان حرم برخاست.(۱) این استغانه ی امام(ع) در دل دشمن اثرى نگذاشت. از همین رو امام(ع) مقابل اجساد مطهر یارانش آمد و فرمود : اى حبیب بن مظاهر! و اى زهیر بن قین! و اى مسلم بن عوسجه! اى دلیران و اى پا در ركابان روز كارزار! 📋《فَلا تُجیبُونِی وَادْعُوکُم فَلا تَسمَعُونِی! وَ اَدعُوكُم فَلَا تُجيِبُونَ؟! وَ اَنتُم نِيَامُ اَرجُوُكُم تَنتَبِهُونَ؟ فَهذِهِ نِساءُ الرَّسُولِ(ص) فَقَدْ عَلاهُنَّ مِن بَعدِکُم النُّحُولُ! فَقُومُوا عَنْ نَوْمَکم، أَیُّهَا الْکِرامُ، وَ ادْفَعُوا عَنْ آل الرَّسُولِ(ص) الطُغَاةَ اللّئامَ》 ♦️چرا شما را ندا مى‏ كنم ولى كلام مرا نمى‌شنوید؟! شما را فرا مى‏ خوانم، ولى مرا اجابت نمى‌كنید؟! پس اینان زنان آل رسولند که پس از شما یاوری ندارند. از خواب برخیزید ای کریمان و در برابر این عاصیان پست از آل رسول(ص) دفاع کنید.(۲) سپس امام(ع) راهی میدان نبرد شد و شمشیر از نیام کشید و مبارز طلبید. و چندین بار رجز خواند و در قسمتی از رجزهایشان فرمودند : 📋《أَنَا ابْنُ عَلِیِّ الطُّهْرِ مِنْ آلِ هَاشِمٍ، کَفَانِی بِهَذَا مَفْخَراً حِینَ أَفْخَرُ، وَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ أَکْرَمُ مَنْ مَضَى، وَ نَحْنُ سِرَاجُ اللَّهِ فِی الْخَلْقِ نَزْهَرُ، وَ فَاطِمُ أُمِّی مِنْ سُلَالَةِ أَحْمَدَ، وَ عَمِّی یُدْعَى ذَا الْجَنَاحَیْنِ جَعْفَرُ، وَ فِینَا کِتَابُ اللَّهِ أُنْزِلَ صَادِقاً، وَ فِینَا الْهُدَى وَ الْوَحْیُ بِالْخَیْرِ یُذْکَرُ، وَ نَحْنُ أَمَانُ اللَّهِ لِلنَّاسِ کُلِّهِمْ، نُسِرُّ بِهَذَا فِی الْأَنَامِ وَ نَجْهَرُ، وَ نَحْنُ وُلَاةُ الْحَوْضِ نَسْقِی وُلَاتَنَا، بِکَأْسِ رَسُولِ اللَّهِ مَا لَیْسَ یُنْکَرُ، وَ شِیعَتُنَا فِی النَّاسِ أَکْرَمُ شِیعَةٍ، وَ مُبْغِضُنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَخْسَرُ》 ♦️من پسر علی طاهر(ع)، از آل هاشم هستم. اگر بخواهم فخر کنم همین افتخار مرا کافی است. و جدّ من رسول الله(ص) ارجمندترین پیامبران است و ما مشعل فروزان الهی برای هدایت خلق هستیم. و مادرم فاطمه زهرا(س) از سُلاله پیامبر(ص) است و عمویم جعفر طیار، صاحب دو بال نامیده شده است. در خاندان ما کتاب الهی، قرآن نازل شده است که صادق است،‌ و در خاندان ما هدایت و وحی الهی به نیکی یاد می‌شود. و ما امان الهی برای همه مردم در آشکار و پنهان هستیم. و ما صاحب حوض کوثریم و محبان خود را با پیاله رسول الله(ص) سیراب می‌کنیم،‌ و در این کار هیچ انکاری وجود ندارد. پیروان ما در بین مردم بهترین پیروان هستند، و مبغض ما در روز قیامت زیان‌کاران خواهند بود.(۳) سپس شروع به نبرد کرد و هر که در برابرش قرار گرفت، به خاک هلاکت می افتاد؛ عده زیادی از نیروهای دشمن را به جهنم فرستاد تا وقتی که دیگر هیچ‌کس جرأت به میدان آمدن نداشت.  فرياد عمر سعد بلند شد كه مادرتان به عزايتان بنشيند، به مبارزه كي رفته ايد؟ 📋《هَذَا ابنُ قَتَّالِ العَرَبُ! فَاحمِلُوُا عَلیَه مِن کُلِّ جَانِبِ!》 ♦️اين پسر كشنده عرب، علي بن ابيطالب(ع) است! از هر طرف او را احاطه کنید و به تنهايي به جنگ او نرويد.(۴) امام حسین(ع) به تنهایی، ساعاتی چند با دشمن مبارزه کردند و به هر طرف حمله می‌کردند گروهی را به هلاکت می‌رسانید. هرگاه برای آن حضرت(ع) فرصتی به دست می‌آمد، به خیمه‌ها بر می‌گشتند و با حضور خود، کودکان و زنان بی پناه را تسلی می‌دادند و بار دیگر با آنان خداحافظی می‌کرد. تا اینکه امام(ع) برای آخرین بار برای وداع به خیمه ها آمد. 📚منابع : ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۶ ۲)معالی السبطین مازندرانی، ج۲، ص۱۷ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج ۴۵، ص۴۹ ۴)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۱۰ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅در روز عاشورا هرگاه برای امام حسین(ع) فرصتی به دست می‌آمد، به خیمه‌ها بر می‌گشتند و با حضور خود، کودکان و زنان بی پناه را تسلی می‌دادند و بار دیگر با آنان خداحافظی می‌کرد. تا اینکه امام(ع) برای آخرین بار برای وداع به خیمه ها آمد. و پس از توصیه اهل بیتش به سکوت، با خواهران، زنان، فرزندان و کودکان خویش وداع کرد. درخواست کرد که پیراهنی برایش بیاورند. فرمود : 📋《ائْتُونی بِثَوْبٍ لا یُرْغَبُ فیهِ، الْبِسُهُ غَیْرَ ثِیابِی، لا اجَرَّدُ، فَانِّی مَقْتُولٌ مَسْلُوبٌ》 ♦️برایم جامه کهنه‏‌اى بیاورید که کسى به آن رغبت نکند تا آن را زیر لباسهایم بپوشم و بعد از شهادتم مرا برهنه نکنند، زیرا مى‌‏دانم پس از شهادت لباسهایم ربوده خواهد شد. 📋《فَرَزَهَا لِئَلَّا یُسْلَبَهَا》 ♦️حضرت(ع) چند جای این لباس را پاره و سوراخ کرد تا کسی آن را نبرد. ولی همان را هم بردند.(۱) حضرت(ع) سپس با یکایک زنان حرم خداحافظی کردند. و بعد بر بالین امام سجّاد(ع) حاضر شد. آنگاه امام(ع) دست فرزندش را گرفت و با صداى رسا فرمود : 📋《یا زَیْنَبُ وَ یا امَّ کُلْثُومِ وَ یا سَکینَةُ وَ یا رُقَیَّةُ وَ یا فاطِمَةُ، اسْمَعْنَ کَلامی وَ اعْلَمْنَ أَنَّ ابْنی هذا خَلیفَتی عَلَیْکُمْ، وَ هُوَ إِمامٌ مُفْتَرِضُ الطَّاعَةِ》 ♦️اى زینب! اى امّ کلثوم! اى سکینه! اى رقیّه! و اى فاطمه! سخنم را بشنوید و بدانید که این فرزندم جانشین من بر شماست و او امامى است که پیروى از او واجب است. سپس به فرزندش فرمود : 📋《یا وَلَدی! بَلِّغْ شیعَتی عَنِّیَ السَّلامَ فَقُلْ لَهُمْ : إِنَّ أَبی ماتَ غَریباً فَانْدُبُوهُ وَ مَضى‏ شَهیداً فَابْکُوهُ》 ♦️فرزندم! سلامم را به شیعیانم برسان و به آنان بگو: پدرم غریبانه به شهادت رسید پس بر او اشک بریزید.(۲) در این حین اهل بیت، زنان، دختران، کودکان، همه دویدند و حلقه وار ابی عبدالله(ع) را محاصره کردند. بعضی از بچه ها فریاد العطش زدند و آب خواستند و وقتی جراحات و زخم های بدن حضرت را دیدند، صیحه زدند. 📋《وَ صَحِنَ النِسوَهُ وَ لَطَمنَ وُجوهَهُنَّ》 ♦️و به صورت های خودشان لطمه زدند.(۳) سپس ندا زدند : 📋《يَا سُكَيْنَةُ، يَا فَاطِمَةُ، يَا زَيْنَبُ، يَا أُمَّ كُلْثُومٍ، عَلَيْكُنَّ مِنِّي السَّلَامُ》 ♦️ای سکینه، ای فاطمه، ای زینب، ای ام کلثوم، خداحافظ شما!(۴) سپس حضرت(ع) عازم میدان شد. 📚منابع : ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۲۴ ۲)معالی السبطین مازندرانی، ج۲، ص۲۰ ۳)وقعه الطف یوسفی غروی، ص ۲۶۰ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج ۴۵، ص۴۷ @TarikhEslam