🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
✨جعبه شیرینی رو گرفتم جلوش،یکی برداشت و گفت: میتونم یکی دیگه بردارم؟ گفتم: البته سید جون،این چه حرفیه!؟ برداشت،ولی هیچکدام را نخورد.
✨کار همیشگی اش بود.هر جا غذای خوشمزه،شیرینی یا شکلات تعارفش میکردند، برمی داشت اما نمی خورد. ✨می گفت: می برم با خانوم و بچه ها میخورم. شما هم این کار رو انجام بدین.
اینکه آدم شیرینی های زندگی اش رو با زن و بچه اش تقسیم کنه،خیلی توی زندگیش تاثیر میذاره....
📚خاطره ای از هنرمند شهید سید مرتضی آوینی | منبع:کتاب دانشجویی شهید آوینی صفحه ۲۱
🔹@tarikheshahadat
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
خستگی اش را بروز نمی داد...
🌟همسر سردار شهید حسن باقری می گوید وقتی این مرد بزرگ از جبهه به خانه می آمد آن قدر کار کرده بود که شده بود یک پوست و استخوان و حتی روز ها گرسنگی کشیده بود،جاده ها و بیابانها را برای شناسی پشت سر گذاشته بود،اما در خانه اثری از این خستگی بروز نمی داد. می نشست و به من می گفت در چند روزی که من نبودم چه کار کرده ای، چه کتابی خوانده ای و همان حرف هایی که یک زن در نهایت به دنبالش هست. من واقعا احساس خوشبختی می کردم.
#شهید_حسن_باقری
#یادشهداباصلوات🍃
@tarikheshahadat