بابای مظلوممان این روزها جز چاه با علی احدی هم کلام نیست..! #فاطمیه

میدونی چرا دخترا بیشتر توی محرم میشکنن، پسرا تو فاطمیه؟! #فاطمیه

و علی خسته بود و علی تنها بود و علی غمگین بود... چگونه میتوان گفت از هوای مرد بی‌دلبر؟! #فاطمیه

فاطمیه که شروع میشود دل برای فاطمه(س) میگیرد؛ تمام که میشود، برای علی(ع).....💔 #فاطمیه

دستی بلند شد روی مادر ما إذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَهَا... #فاطمیه

اوج مصیبت، فقط یک آن بود، یک لحظه.... وقتی، میان آن همه ازدحام چشم در چشم شدند زهرا و علی.... زهرا روی زمین و دستِ علی بسته همین آن شکست؛ دِل فاطمه... غرور علی! #فاطمیه

_فاطمه...؟! +جانم! _جانِ علی نرو....! #فاطمیه

هرچه بد کردم به او، با لطف خود شرمنده کرد مادرم با هر که دیدم فرق دارد در جهان #فاطمیه

بعد از آنکه که دست از غسل و کفن کشید برای آخرین بار.. یک عاشقانه آرام را.. برای همیشه تاریخ، روایت کرد زهرا، منم علی... و تو گمان میکنی جواب نشنید؟! #فاطمیه

رفت توی نخلستان. زانو زد کنار چاه. دست هایش را گذاشت روی دیواره ی آن، در دو طرف. سرش را برد پایین، پایین تر. شانه هایش لرزید. عکس ماه روی آب هم لرزید. داشت حرف میزد. اول آرام و بعد بلندتر. صدای مبهم حرف و گریه بهم آمیخته بود. هق هق میکرد. بعد از فاطمه حرف هایش را برای چاه زد. کسی را نداشت دیگر..... #فاطمیه