روایت #اربعین
فرمانِ شیرین
با قیافه ای متفکرانه که پشت آن هیجان را می بینم می گوید:
_یه خبر خیلی مهم!
سرش توی گوشی است و من تا جواب "چی شده؟ " را بدهد، ده ها سوال از واژه ی "مهم" برای خودم ساخته ام.
"امنیت؟ جنگ؟ اقتصاد؟ سیاست؟ امنیت؟ فرهنگ؟ مسائل حاشیه ای روزمره که جفت پا آمده وسط زندگی های ما معمولی ها؟ امنیت؟ "
این "مهم" کدام قسمت از دنیای ما آدم ها را درگیر کرده بود؟
مرد سالمندی از نانوایی موکب، نان شیرمال داغ برایمان می آورد. عطر نان را نفس می کشم و
به آسمان نگاه می کنم. چند تا ستاره پرنور و دو سه تا رشته ابر سفید کم پشت بر پهنه ی سورمه ای رنگش نشسته اند به تماشای ما؛ و دود آتشی که از پشت دیوار بلوکی حسینیه بالا می رود. صدای" حسین حسینِ" مداحی عربی با سر و صدای مردمی که کنارمان نشسته اند یکی شده؛ شلوغی های مسیر پیاده روی هم. عده ای ساندویچ صمون به دست می آیند و روی موکت های پر از خاک می نشینند. بعضی دیگر بار و بندیلشان را جمع می کنند و می روند.کوچ کردن روح آدمیست انگار؛ از عالمی به عالم دیگر. تعدادی در صف حمام و سرویس بهداشتی ایستاده و گپ و گفت می کنند. همه غریبه اند و همه آشنا؛ عرب، ایرانی، پاکستانی. چشم هایم را می بندم و به صفحه گوشی نگاه می کنم. خبر را توی دلم می خوانم؛
"کوله های خاکی تان را بردارید و یاعلی بگویید!
هرجا که هستید، قبل یا بعد از مرزها! اول مسیر یا انتها! پیاده یا سواره! تنها یا گروهی! این نبرد آخر است! می رویم برای آزادی! قدس جان ما و برای ماست! پیامِ سرنوشت سازِ... "
بی درنگ کوله خاک گرفته ام را برمی دارم و دست بچه ها را می گیرم.
:باید بریم!
_کجا؟
:فلسطین!
_فلسطین؟؟!!
گوشی را به چشم های متعجب شان نشان می دهم و می گویم:
"فرمان آقاست!"
ولوله ای افتاده بین جمعیت...
چشم هایم را باز می کنم. صدای حسین حسین می آید...
سرش را دوباره فرو می کند توی صفحه گوشی و باز هم متفکرانه می خواند:
"طی ساعات آینده جزئیات مهمی از اجرای یک پروژه موفق و تاثیرگذار بر امنیت_ملی، از سوی وزارت دفاع منتشر می شود. به طور قطع بیان ابعاد و پیچیدگی های این پروژه، شگفتی زیادی ایجاد خواهد کرد. نور نیوز این خبر را به زبان های مختلف از جمله عبری نیز منتشر کرد. "
واژه ی"عبریِ" درون خبر را می چسبانم به واژه" قدسِ" توی فکرم. همین قدر نزدیک.
چه می توانست باشد؟ نیمه های شب اینترنت ندارم و تا صبح خواب آن خبر را خواهم دید.
پیرمردی کتری رویی بزرگی با چند لیوان کاغذی می گیرد روبرویمان و می گوید: بفرمایید شربت!
نگاهی به سیگار لای دو انگشتش می کنم و با اکراه لیوانی برمی دارم.
پیکسل کارگاه داستان قدس را روی کوله ام نگاه می کنم "ما عاشق مبارزه با صهیونیست ها هستیم"؛
آه می کشم و به همسرم می گویم:
"کاش می تونستیم تا موکب نداالاقصی بریم"
_"می بینی که، بچه ناخوشه. بذار خاطره ی خوش از پیاده روی اربعین داشته باشه"
نگاهی به تابلوی موکب حسینیه زید بن علی می اندازم و زیرلب می گویم:
" عمود 833 "
یادم می افتد به عکس بزرگ عماد مغنیه اوایل مسیر مشایه و پرچم های کوچک فلسطین که زائران روی کوله پشتی ها و پیراهن و چادرهایشان چسبانده بودند.
نمی توانم اندوهم را پنهان کنم.
می فهمد. می گوید: بچه ها...
سرم را تکان می دهم و می گویم می دانم.
نوجوان عرب موکب دار می آید، کارتن آب معدنی خنک تعارف می کند و با اشاره حالیمان می کند که جای خواب خانم ها فضای پشت درخت ها و بوته های شمشاد است.
عده زیادی هنوز پیاده می روند. همراه دود پشت دیوار، عطر خوش چوب سوخته می آید.
کوله خاکی ام را برمی دارم.
می دانم که تا صبح رویای شیرین "فرمانِ آقا" را خواهم دید...
طیبه روستا
8 شهریور 1402
13 ماه صفر 1445
@Thirdintifada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت #اربعین
اهل سنت فلسطینی در موکب ندا الاقصی در حال خدمت به زائرین
@Thirdintifada
روایت #اربعین
اقای قاسمی رو از قبل میشناختمش، بسیار خوش اخلاق . اهل قشم بود.
اینجا میدیدمش برام عجیب بود!
پرسیدم چطور شد آمدی گفت یک خواب دیدم و گریه امانش نداد صحبت کند، و شاید نمیخواست تعریف کند
می گفت بهترین سفر عمرم همین اربعین است همه چیز تو اربعین است و متعجب بود از جمعیت و عنایت امام حسین
پرسیدم خسته نشدی؟
می گفت این سفر عشق است؛ مگر کسی خسته می شود، دیگه میخوام هر سال بیام
✍دکتر احمد غلامی، بندرعباس
#وحدت
@Thirdintifada
روایت #اربعین
دو نگاه
ظهر بود که با دوستان رسیدیم نجف. تیمی ۱۰ نفره بودیم، بچه ها گرما زده شده بودند. موکب علوییون مازندرانی ها نزدیک ثورة العشرین را پیداکردیم. نماز ظهر رو خوندیم و استراحتی کردیم. منبر و مداحی شروع شد.حاج علی اکبری یکساعتی توسل و روضه خوند، حالمون واقعا خوب شد.
دنبال یه موکب بودیم که بچه ها هم رفع خستگی کنند. با تق تقی رفتیم تا مدرسه علویه و امام خمینی. بواسطه یکی از دوستان که پدرش از اساتید حوزه تهران بودند، هماهنگ شد و اجازه دادند بریم داخل مدرسه علمیه امام خمینی (ره) تو نجف. شب خسته بودیم و نتوانستیم بریم حرم. نماز صبح رو خوندیم و حدود هفت صبح با خانمم رفتیم زیارت. واقعا تو حرم مولا علی همه غم و غصه ها را فراموش کردم. "کل هم و غم سینجلی".
با ون و تاکسی صلواتی برگشتیم مدرسه.
با دوستم که از اساتید حقوق و فقه بود تو راهرو یه چای خوردیم. صدام زد و گفت: سید بیا این تابلو رو ببین. متن عربی بود و دست و پا شکسته خوندم. برام توضیح داد که اینها جدال دو نگاه هست، مقاومت یا تسلیم وسازش.
✍سید محمد هاشمی
@Thirdintifada
روایت #اربعین
#وحدت
سالهاست که سهم ما از راهپیمایی تمدنساز اربعین، خادمی کاروان اهل سنت است. اولین چالش ارتباط با همسفرانی است که در زبان، فرهنگ و عقیده با شما تفاوت دارند و درس های بزرگی در همین معاشرت خواهد بود. به توصیه بزرگانِ اهل علم و سالکان این مسیر برخورد صادقانه و صداقت در رفتار مهمترین روحیه است. کاروان بهتر است مردمی باشد. نه مردم در عناوین که در همه شئون، از اولین تماس در ادبیات مکالمه، تا مکان دیدار و بهانه دوستیها تا احترام به عقاید براساس شناخت درست. همه چیز باید در خدمت جلب اعتماد و واقعی بودن برنامه سفر باشد. نه نیت تغییر در باور و نه ژست تاثیرگذاری و .... باید از هرگونه تشریفات مرسوم اداری! و ادبیات گزارش محور دور شد.
همواره در بدو فراخوان سفر به کمترین عاملی که فکر می کنیم پول است! پول که مساله شد، رانت و ارتباطات غیر مردمی اصالت پیدا میکند. آنچه عامل دعوت و پیوست علاقمندان میشود شراکت است. یک شراکت برد-برد! خوشبختانه هم معمولا نهادهای چاق و آدمهای پرعنوان که رسالتی در این امور دارند کمتر جویا و درگیر کار میشوند.
مقاصد سفر اربعین این کاروان به دلیل احترام به عقاید و فرهنگِ اعضای کاروان متفاوت است. از اعظمیه مزار جناب ابوحنیفه پیشوای فقهیِ مذهب حنفی تا عبدالقادر گیلانی سرسلسله طریقت نقشبندیه و قادریه در #بغداد .
جلوه های ارادت اهل سنت به اهل بیت علیهم السلام و فرهنگ برادری و وحدت عملی زیبا ترین صحنه های حضور کاروان در مسیر راهپیمایی از ابتدا تا پایان سفر است. اگر مسألهی سنی و شیعه در میدان تاریخ و مذهب حل نمیشود اما تمرکز بر اشتراکات در همزیستی سفر اربعین حسینی عامل تقویت وحدت و هویت جمعی #امت_واحده است.
ما در حکمرانی مردمی و دیپلماسی عمومی در مسیر تمدن سازی برای تحقق #مساله_وحدت قطعا بسیار به این تجربه ها نیازمندیم.
و من الله توفیق
نجف اشرف - ۱۰ شهریور ۱۴۰۲
✍صالح کاهانی
دنبال کنید، تصاویر را هم ببینید
https://www.instagram.com/p/CwroPvfI-UQ/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
@Thirdintifada
17.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت #اربعین
از صفحه آقای مجتبی طالبی
#وحدت
https://www.instagram.com/reel/Cwzmr5TMuWD/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
@Thirdintifada
هدایت شده از مدرسه فلسطین
9.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مربیان عزیز، استادان و معلمان گرامی!
شما هم از اینکه برای #فلسطین🇵🇸کاری
نکردین یا نمیدونید چکار کنید، ناراحتین؟
😓این کلیپ خیلی مهم رو حتما ببینید☝️
✅دعوتید به شرکت در دوره آموزشی تربیتی
«راویان قصه فلسطین» (آفلاین و آنلاین)🤩
💢در این دوره چه اتفاقی میفته؟
🔰کلی مستند و محتواهای مفید میبینید و محتواش رو به صورت عملیاتی برای مخاطب خودتون روایت میکنید
🔰در طول دوره روایتگری رو تمرین میکنید و اقدامتون توسط رهیاران ما هدایت میشه
🔰شرکت کنندگان ایدههاشون رو به اشتراک میگذارن و از هم کلی نکته یاد میگیرن👌
🔰در پایان یه برنامه حضوری عالی
تو #مشهد داریم، با حضور راویان برتر
🔰 منتخبین نهایی دوره برای روایتگری
به #کربلا در #اربعین اعزام میشن😍
🔸درگاه ثبتنام: https://digiform.ir/palestinestory
⏰مهلت ثبتنام: ۲۶ اردیبهشت ماه(يوم النكبة)
کسب اطلاعات بیشتر📨
📲 @farej313
📲 09177145292
🇵🇸به مدرسه فلسطین بپیوندید:
🌐|| @palestinestory