اولین باری که اعتماد کردن رو یاد میگیری و تجربش میکنی میشه آخرین باری که اعتماد کردی؛ به لطف آدما.
هنوز اون هدیه رو دارم که گفتی بسوزونش به یاد من نیوفتی
هنوز اون شاخه گل ها تو اتاقن منم یادت میوفتم اتفاقا.
زندگی اینجوریه که قویای، قویای، قویای، قویای، یهو یه آهنگ پلی میشه و صدای خورد شدن استخوناتو میشنوی.