امروز با خانم ورونیکا فاضلی
که اصالتا آلمانی هستند و مسلمان
شدند ، ضبط داشتیم . بعد از ضبط
که خلوت کردیم باهاشون چیزایِ
خیلی جالبی گفتند . .
ولی یکی از حرفاشون واسم یکم
سنگین بود . . میگفتند : من خیلی
راجب اسلام و شیعه تحقیق کردم ،
خیلی مطالعه کردم ، سرچ کردم و . .
اما من اسلام و از روضهها شناختم :)
از محرم شناختم . . وقتی میرفتم روضه
میدیدم یه عده خانم نشستند همینجوری
دارن گریه میکنند و سینه میزنند
ولی انگار نمیفهمیدن ! توجه نداشتن
که واسه کی دارن عزاداری میکنند
یعنی اون حالی که تو روضه داشتند
رو حس میکردند فقط باید تو روضه
داشته باشند و بعد از روضه کلا یک
آدم دیگه میشدن ، من سعی کردم
اون حالِ بعد روضههارو واسه خودم
نگهدارم ، اون حس خوب و سبک و
همیشه داشته باشم .
من وقتی مسلمان شدم ، خیلیا بهم
گفتن برو درسِ حوزه بخون
خیلی بهت کمک میکنه و . .
میخواستم بخونم ، اما چون سن
من گذشته بود و تا ۳۶ سال اجازه
داشتند و من ۴۰ سالم بود ، گفتن
نمیشه ، اما متوجه شدم
همین روضهها واسم بسه ؛
من با همین روضهها پیشرفت کردم
و مسیر خودمو پیدا کردم ..
؛).m4a
حجم:
2.3M
دوست داشتیم بیشتر ضبط کنیم
اما انقدر محوِ صحبتاشون شده بودیم
که کلا فراموش شد . .
سلام و عرض ادب ؛
انشاءالله که حالتون خوب باشه .
از اونجایی که درجریان هستید
امتحانات خرداد ماه شروع شده .
و فیالحال فضای مجازی و میزاریم
کنار که با تمرکز بیشتر درس بخونیم ؛
کاری بود تا امشب درخدمتم .
اگه برگشتیم و بودید که بازم
درخدمتیم و اگه نبودید انشاءالله
که حلالمون کنید ، التماس دعا
یاعلیمدد .
امام رضا علیه السلام :
مؤمنین در محبت به یکدیگر
به هم شباهت پیدا میکنند .
قرصاش و گذاشته بود لای سجادش
تو مسجد ، ازش پرسیدم حاج خانم
چرا هیچوقت قرصاتو نمیبری
خونه ؟ اگه یه روز نتونید بیاید
مسجد اونموقع چی ؟
گفت : اخه واسه همین گذاشتمش
اینجا دیگه ، که هروقت به خودم گفتم
که حال ندارم ، تو این گرما برم مسجد
و . . یادم بیفته قرصام اینجاست
پس باید بیام . قرصام و میزارم اینجا
بمونه، که توفیق اجباری بهم بده که
یهوقت تنبلی نکنم و بهونه نداشتهباشم(: