eitaa logo
‹ طلوع ›
4.8هزار دنبال‌کننده
561 عکس
444 ویدیو
11 فایل
- خدایا مارا از این ریا که عامل ِ تخریب ِثواب ِماست ، دور بفرما - ‌قرارگاه‌شهید‌مصطفی‌صدرزاده ‌؛ @Sayyed_ebrahim |🌿 - کنج‌دنج @konjdenjj |🎧 تبلیغات ‌: @tablig_at
مشاهده در ایتا
دانلود
‹ طلوع ›
- من از اون غلام قدیمی‌هام :)
‌مَن مَنم را در حریم نوکری مِن مِن بخوان اصلا اینجا هیچ بودن اوج معنای مَن است . . !'
عشقِ آماده ، گوارا نیست . . ‌اُجرت عاشق رنج‌هایی‌ست ‌که می‌کشد ؛
حسینی باش ، نه هیئتی . زیرا اگر‌ گرم هیئت بشوید ، ‌حسین‌تان را آن‌گونه که خود ‌دوست داريد و باب ميلتان ‌است ‌می‌سازید و هرکس که ‌با میل شما ‌مخالف باشد ‌می‌گویید با حسین(ع) ‌مخالف ‌است ! ولی اگر حسینی باشید هیئت و رفتارتان را بر مبنایِ ‌حسین (ع) ‌می‌سازید ، هیئتی ‌شدن کاری ندارد . . کافی است ‌‌ریش بگذارید و با پیراهن ‌مشكی ‌از این هیئت به آن هیئت ‌بروید ‌حسینی شدن است که دشوار است؛ - آیت‌الله‌بهجت
بچه که بودم فکر میکردم در روزهای اول محرم یک جنگ درگرفته و هر روز یک نفر به شهادت رسیده و فردا نفر بعدی . فکر میکردم علی‌اصغر را روز هفتم کشته‌اند ، علی‌اکبر را روز هشتم حضرت عباس را روز نهم و روز دهم هم امام حسین علیه السلام ‌. در همان عوالم کودکی فکر میکردم چه مصیبت بزرگی است اینکه هرروز یک عزیز از دست بدهی و فردا هم منتظر داغ جدیدی باشی ؛ اما کم کم فهمیدم همه را یک صبح تا غروب کشته‌اند . مصیبت بزرگتر شد . . تصور کن تا میایی برای یکی اشک بریزی دیگری عازم میدان است . امان نفس کشیدن نمی‌دهد این داغ‌ها ، حالا فکر کن اگر قرار بود عاشورا را فقط گریه کنی دق میکردی . . اینجاست که امام مونسی دلسوز است و نمی‌گذارد تو با داغش جان بدهی ، برای غمش هم بساط پهن میکند و بزم اشک به راه می‌اندازد تا تو وسعت این مصیبت را یک‌جا نچشی و آرام آرام آماده‌ی ‌عاشورا شوی . ‌. آرام آرام اشک ‌بریزی تا عصر روز دهم خسته ‌باشی ‌و نفهمی چه گذشت . . ما دوماه عزاداری میکنیم ‌که عصر عاشورا نمیریم . .💔
مرا شنیدنِ این نَقل ، بیشتر لرزاند : که قاتلانِ تو دیشب ، نمازِشب خواندند . .
رفقا امشب خیلی التماس دعا ‌:)
عاشق به خواب تن ندهد جز به خواب مرگ وآن هم بدین امید که بیند جمال دوست . .
غمی به وسعت عالم ‌نشسته بر جانش آجرک‌ الله‌ یا صاحب‌الزمان‌ ‌فی‌ ‌مصیبت‌ جدک‌ الحسین . .💔
334.3K
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن من‌خود به چشم‌خویشتن دیدم که جانم میرود