2.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درس اخلاق امام خمینی رحمةاللهعلیه :
⭕️ اگه تهذیب نفس باشد از هیچ چیزی باک ندارد...
#هر_روز_یک_درس_اخلاق
╔═❀•✦•❀══════╗
@Until_advent
╚══════❀•✦•❀═╝
↻ #معرفیشھید🌿🕊
⇦نامونامخانوادگی:شهید جعفر فرج🧔🏻
⇦تاریختولد: ١۶ مهر ١٣۴٣ 👶🏻
⇦تاریخشھادت: ١١ بهمن ۱۳۶۵ 🌱
⇦محلتولد: تهران 🌝
⇦محل شهادت:شلمچه 🌃
⇦محلدفن:گلزار شهدای بهشت زهرا 🕌
⇦وضعیتتأهل:متاهل 💍
⇦تعدادفرزندان:١ دختر 👼🏻
2.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•°~💕🕊
#روزشمار
۵ روز تا #عید_غدیر 🌅
پیامبر(ص):
مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَجْمَعَ اللَّهُ لَهُ الْخَيْرَ كُلَّهُ فَلْيُوَالِ عَلِيّاً بَعْدِي وَ لْيُوَالِ أَوْلِيَاءَهُ وَ لْيُعَادِ أَعْدَاءَهُ.
هرکس دوست دارد خدا تمام خوبیها را نصیبش کند بعد از من ولایت علی علیهالسلام را قبول کند و با دوستانش دوست و با دشمنانش دشمن باشد.
📚 الامالی شیخ صدوق، ص474.
💧@Until_advent
🀄️ کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
📨 #قسمت_هجدهم
نجات یک انسان
همین طور که با ناراحتی ، کتاب اعمالم را ورق می زدم و با اعمال نابود شده مواجه می شدم ، یکباره دیدم بالای صفحه با خط درشت نوشته شده :
⪻ نجات یک انسان ⪼
خوب به یاد داشتم که ماجرا چیست . این کار خالصانه برای خدا بود . به خودم افتخار کردم و گفتم : خدا را شکر . این کار را واقعاََ خالصانه برای خدا انجام دادم . ماجرا از این قرار بود که یک روز در دوران جوانی با دوستانم برای تفریح و شنا کردن ، به اطراف سد زاینده رود رفتیم . رودخانه در آن دوران پر از آب بود و ما هم مشغول تفریح .
یکباره صدای جیغ یک زن و فریاد های یک مرد همه را میخکوب کرد !😱
یک پسر داخل آب افتاده بود و دست و پا می زد ، هیچ کس هم جرئت نمی کرد داخل آب بپرد و بچه را نجات دهد . 😔
من شنا و غریق نجات بلد بودم . آماده شدم که به داخل آب بروم اما رفقا مانع شدند ! 😒
آنها می گفتند : اینجا نزدیک سد است و ممکن است آب تو را به زیر بکشد و با خودش ببرد . خطرناک است و ....
اما یک لحظه با خودم گفتم : فقط به خاطر خدا و پریدم داخل آب . 🏊♂️
خدا را شکر که توانستم این بچه را نجات بدهم . هر طور بود او را به ساحل آوردم و با کمک رفقا بیرون آمدیم .
پدر و مادرش حسابی از من تشکر کردند . خودم را خشک کردم و لباسم را عوض کردم .
ادامه دارد ....
📚 سه دقیقه در قیامت صفحه ۲۸
╔═❀•✦•❀══════╗
@Until_advent
╚══════❀•✦•❀═╝
🀄️ کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
📨 #قسمت_نوزدهم
خودم را خشک کردم و لباسم را پوشیدم .
آماده رفتن شديم. خانواده اين بچه شماره آدرس مرا گرفتند.
اين عمل خالصانه خيلي خوب در پيشگاه خدا ثبت شده بود. من
هم خوشحال بودم. لااقل يك كار خوب با نيت الهي پيدا كردم.
ميدانستم كه گاهي وقتها، يك عمل خوب با نيت خالص، يك
انسان را در آن اوضاع نجات ميدهد. از اينكه اين عمل، خيلي بزرگ در نامه عملم نوشته شده بود فهميدم كار مهمي كرده ام. اما يكباره
مشاهده كردم كه اين عمل خالصانه هم در حال پاك شدن است!
با ناراحتي گفتم: مگر نگفتيد فقط كارهايي كه خالصانه براي خدا باشد حفظ می شود ، خب من اين كار را فقط براي خدا انجام دادم.
پس چرا پاك شد؟! جوان پشت ميز لبخندي زد و گفت: درست است، اما شما در مسير برگشت به خانه با خودت چه گفتي؟
يكباره فيلم آن لحظات را ديدم. انگار نيت دروني من مشغول صحبت بود. من با خودم گفتم: خيلي كار مهمي كردم.
اگر جاي پدر مادر اين بچه بودم، به همه خبر ميدادم كه يك جوان به خاطر فرزند ما خودش را به خطر انداخت. اگه من جاي مسئولين استان
بودم، يك هديه حسابي و مراسم ويژه می گرفتم. اصلا بايد روزنامه ها و خبرگزاريها با من مصاحبه كنند. من خيلي كار مهمي كردم.
فرداي آن روز تمام اين اتفاقات افتاد. خبرگزاريها و روزنامه ها با من مصاحبه كردند.
استاندار همراه با خانواده آن بچه به ديدنم آمد و
يك هديه حسابي براي من آوردند و...
جوان پشت ميز گفت: تو ابتدا
براي رضاي خدا اين كار را كردي، اما بعد، خرابش كردي.
آرزوي اجر دنيايي كردي و مزدت را هم گرفتي. درسته؟
گفتم: همه اينها درسته. بعد باحسرت گفتم: چه كنم؟! دستم خالي است. جوان پشت ميز گفت: خيليها كارهايشان را براي خدا
انجام ميدهند، اما بايد تلاش كنند تا آخر اين اخلاص را حفظ كنند.
بعضيها كارهاي خالصانه را در دنيا نابود ميكنند!
ادامه دارد ....✴️
📚کتاب سه دقیقه در قیامت صفحه ۲۹
╔═❀•✦•❀══════╗
@Until_advent
╚══════❀•✦•❀═╝
🀄️ کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
📨 #قسمت_بیستم
سفر كربلا
حسابي به مشكل خورده بودم. اعمال خوبم به خاطر شوخيهاي بيش از حد و صحبتهاي پشت سر مردم و غيبتها و... نابود ميشد و
اعمال زشت من باقي ميماند. البته وقتي يك كار خالصانه انجام داده بودم، همان عمل باعث پاك شدن كارهاي زشت ميشد. زیارت اهل بیت بسيار در نامه اعمال من تأثير مثبت داشت.
البته زيارتهاي بامعرفتي که با گناه آلوده نشده بود.
اما خيلي سخت بود. هر روز ما، دقيق بررسي و حسابرسي ميشد.
كوچكترين اعمال مورد بررسي قرار ميگرفت. همينطور كه اعمال روزانه ام بررسي ميشد، به يكي از روزهاي دوران جواني
رسيديم. اواسط دهه هشتاد.
يكباره جوان پشت ميز گفت: به دستور آقا اباعبدالله پنج سال از اعمال شما را بخشيديم. اين پنج سال بدون حساب طي ميشود.
باتعجب گفتم: يعني چي!؟
گفت: يعني پنج سال گناهان شما بخشيده شده و اعمال خوبتان باقي ميماند. نميدانيد چقدر خوشحال شدم.
اگر در آن شرايط بوديد، لذتي كه من از شنيدن اين خبر پيدا كردم را حس ميكرديد.
پنج سال بدون حساب و كتاب؟!
1 .كارهاي خوب، گناهان را پاك ميكند.)قرآن کريم. سوره هود آيه 114)
📚سه دقیقه در قیامت صفحه ۳۰
╔═❀•✦•❀══════╗
@Until_advent
╚══════❀•✦•❀═╝
🀄️ کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
📨 #قسمت_بیست_ویکم
گفتم: اين دستور آقا به چه علت بود؟
همان لحظه به من ماجرا را نشان دادند. در دهه هشتاد و بعد از نابودي صدام، بنده چندين بار توفيق يافتم كه به سفر كربال بروم. در
يكي از اين سفرها، يك پيرمرد كر ولال در كاروان ما بود.
مدير كاروان به من گفت: ميتواني اين پيرمرد را مراقبت كني و همراه او باشي؟
من هم مثل خيلي هاي ديگر دوست داشتم تنها به حرم
بروم و با مولاي خودم خلوت داشته باشم، اما با اكراه قبول كردم.
كار از آنچه فكر ميكردم سخت تر بود. اين پيرمرد هوش وحواس درست و حسابي نداشت. او را بايد كاملا مراقبت ميكردم.
اگر لحظه اي او را رها ميكردم گم ميشد.
خلاصه تمام سفر كربلاي من تحت الشعاع حضور اين پيرمرد شد.
اين پيرمرد هر روز با من به حرم مي آمد و برمي گشت. حضور قلب من كم شده بود. چون بايد مراقب اين پيرمرد مي بودم.
روز آخر قصد خريد يك لباس داشت. فروشنده وقتي فهميد كه او متوجه نميشود، قيمت را چند برابر گفت.
من جلو آمدم و گفتم: چي داري ميگي؟ اين آقا زائر مولاست.
چرا اينطوري قيمت ميدي؟ اين لباس قيمتش خيلي كمتره.
خالصه اينكه من لباس را خيلي ارزانتر براي اين پيرمرد خريدم. با هم از مغازه بيرون آمديم. من عصباني و پيرمرد خوشحال بود.
با خودم گفتم: عجب دردسري براي ما درست شد. اين دفعه كربلا اصلا به ما حال نداد. يكباره ديدم پيرمرد ايستاد. رو به حرم كرد و با انگشت دست، مرا به آقا نشان داد و با همان زبان بيزباني براي من دعا كرد. جوان پشت ميز گفت: به دعاي اين پيرمرد، آقا امام
حسين شفاعت كردند و گناهان پنج سال تورا بخشيدند.
بايد در آن شرايط قرار ميگرفتيد تا بفهميد چقدر از اين اتفاق خوشحال شدم. صدها برگه در كتاب اعمال من جلو رفت. اعمال
خوب اين سالها همگي ثبت شد و گناهانش محو شده بود.
📚کتاب سه دقیقه در قیامت صفحه ۳۱
ادامه دارد ....✴️
مارو به دوستان خود معرفی کنید 👇
╭━⊰❀•❀🌸❀•❀⊱━╮
@Until_advent
╰━⊰❀•❀🌸❀•❀⊱━╯
💠یا صاحب الزمان،اقا جان دنیای بدون تو دنیایی سیاه است و تا به حال رنگ خوشبختی رو به خود ندیده .
وهمه ی این ها فقط به خاطر نبود شما است . 💠
💖برای تعجیل در فرج حضرت ولی عصر(عج) صلوات .
╭━⊰❀•❀🌸❀•❀⊱━╮
@Until_advent
╰━⊰❀•❀🌸❀•❀⊱━╯
-
آقا جان!
گلھ اے نیست ولے؛
میدانے چندین ࢪوزو سالو چندیں قࢪن است...
شاید ما منتظࢪ نباشیم ولے...
توبیا↻
-
‹.♥️🍀.›↫ #یامهدے
-
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
═══✼🍃🌹🍃✼══
@Until_advent
═══✼🍃🌹🍃✼══
7.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ
🔺 #استاد_رائفی_پور
🏞 پس از ظهور (بسیار زیبا)
👌 #پیشنهاد_دانلود
💢 #نشر_دهید
═══✼🍃🌹🍃✼══
@Until_advent
═══✼🍃🌹🍃✼══