~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
بسمحق...🍂 #پارت34 پسرکفلافلفروش ادامه#تحولاساسی _._._._._ نه تنها من که بیشتر رفقا اعتقاد دارن
بسمحق..🍂
#پارت35
پسرکفلافلفروش
اینقسمت#احتیاط
_._._._._
سال اول طلبگی هادی بود. يك روز به او گفتم: ميداني شهريه ای كه يك طلبه می گيرد، از سهم امام زمان( عج) است.
با تعجب نگاهم كرد و گفت: خب شنيدم، منظورت چيه
گفتم: بزرگان دين می گويند اگر طلبه اي درس نخواند، گرفتن پول امام زمان (عج) برای او اشكال پيدا می كند.
كمی فكر كرد. بعد از آن ديگر از حوزه ی علميه شهريه نگرفت..
با موتور كار می كرد و هزينه های خودش را تأمين می كرد، اما ديگر به سراغ سهم امام زمان (عج)نرفت.
هادی طلبه ای سخت كوش بود. در كنار طلبگی فعاليت های مختلف انجام مي داد. اما از مهمترين ويژگی های او دقت در حلال و حرام بود.
او بسيار احتياط می كرد؛ زيرا بزرگان راه رسيدن به كمال را دقت در حرام و حلال می دانند.
او به نوعی راه نفوذ شيطان را بسته بود. هميشه دقت می كرد كه كارهايش مشكل شرعی نداشته باشد.
به بيت المال بسيار حساس بود، حتی قبل از اينکه ساکن نجف شود.
يادم هست گاهی در پايگاه بسيج درس می خواند، آخر شب كه كار بسيج تمام می شد از دفتر پايگاه بسيج بيرون می آمد..
ادامه دارد..
#یک_لقمه_کتاب📚
┏━🍃🌺🍃━┓
@VESAL_180
┗━🍂━
~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
بسمحق..🍂 #پارت35 پسرکفلافلفروش اینقسمت#احتیاط _._._._._ سال اول طلبگی هادی بود. يك روز به او گفت
بسمحق...🍂
#پارت36
پسرکفلافلفروش
ادامه#احتیاط
_._._._._
او در راهرو، كه بيرون از پايگاه بود، مشغول مطالعه می شد.
شرايط خانه به گونه ای نبود كه بتواند در آنجا درس بخواند. برای همين اين کار را می کرد.
داخل راه رو لامپ هایی داريم که شب نيز روشن است. هادی آنجا در سرما می نشست و درس می خواند!
يك بار به هادی گفتم: چرا اينجا درس ميخوانی؟ تو حق گردن اين گچ كاری
پايگاه داری
همه ی در و ديوار اينجا را خود تو بدون گرفتن مزدگچ کاری كردی.
همه ی تزئينات اينجا كار شماست.خب بمون توی پايگاه و درس بخوان. تو كه كار خلافی انجام نميدی .
هادی گفت: من اين درس رو برای خودم می خوانم. درست نيست از نوری که هزينه اش را بيت المال پرداخت مي كند استفاده کنم.
از طرفی چون می دانم اين لامپها تا صبح روش است اينجا می مانم.
اما بيشترين احتياط او درباره ی غذا بود. هر غذایی را نمی خورد. البته دستور دين نيز همين است.
برخی از بزرگان به غذایی كه تهيه می شد دقت می کردند.
در قرآن نيز با اين عبارت به اين موضوع تأكيد شده: پس انسان بايد به غذای خودش و اينكه از چه راهی به دست آمده بنگرد.
در تهران وقتی غذایی تهيه می کرديم می گفت: از کجا آمده؟ چه کسی پخته؟
وقتی می گفتيم پخت مادر است خوشحال می شد، اما غذاهایی ديگر را
خيلی تمايل به خوردنش نداشت.
ادامه دارد...
#یک_لقمه_کتاب📚
┏━🍃🌺🍃━┓
@VESAL_180
┗━🍂━
~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
بسمحق...🍂 #پارت36 پسرکفلافلفروش ادامه#احتیاط _._._._._ او در راهرو، كه بيرون از پايگاه بود، مشغول
بسمحق...🍂
#پارت37
'پسرکفلافلفروش'
اینقسمت#احتیاط
_._._._._
سال اول طلبگی هادی بود.
يك روز به او گفتم:
_ميدانی شهريهایكهيك طلبهمیگيرد،
از سهم امام زمان( عج) است.
باتعجب نگاهم كرد وگفت:
_خب شنيدم، منظورت چيه؟!
گفتم:
_بزرگان دين میگويند:
اگرطلبهاي درس نخواند،
گرفتن پول امام زمان(عج)
برای او اشكال پيدا میكند.
كمی فكر كرد.بعد از آنديگر
از حوزه ی علميه شهريه نگرفت!
با موتوركار میكردوهزينه های
خودش را تأمين می كرد،اماديگر
به سراغ سهم امام زمان(عج)نرفت.
هادی طلبهای سختكوش بود.
دركنارطلبگی فعاليتهای مختلفانجام
مي داد.اما از مهمترين ويژگیهای او
دقت در حلال و حرام بود.
او بسيار احتياط می كرد؛
زيرا بزرگان راه رسيدن به كمال
را دقت در حرام و حلال میدانند.
اوبه نوعی راه نفوذ شيطان رابسته بود. هميشه دقت میكرد كهكارهايش مشكل شرعی نداشته باشد.
به بيت المال بسيارحساس بود،
حتی قبل از اينکه ساکن نجف شود.
يادم هست گاهی درپايگاه بسيج درس
می خواند،آخر شب كه كار بسيج تمام
می شدازدفتر پايگاه بسيج بيرون میآمد..
او در راهروكه بيرون از پايگاه بود،
مشغول مطالعه می شد.
شرايط خانه به گونهای نبود كه
بتواند در آنجا درس بخواند.
برای همين اين کار را می کرد.
داخل راهرو لامپهایی داريم که
شب نيز روشن است.
هادی آنجا در سرما می نشست
و درس می خواند!
يك بار به هادی گفتم:
_چرا اينجا درس ميخوانی؟
تو حق گردن اينگچكاریپايگاه داری
همه ی دروديوار اينجا را خود تو
بدون گرفتن مزدگچ کاری كردی.
همه ی تزئينات اينجا كارشماست.
خب بمون توی پايگاه ودرس بخوان.
تو كه كار خلافی انجام نميدی .
هادی گفت:
_من اين درس رو برای خودم میخوانم. درست نيست از نوری که هزينه اشرا
بيت المال پرداخت ميكنداستفاده کنم.
از طرفی چون میدانم اين لامپها تا
صبح روش است اينجا می مانم.
اما بيشترين احتياط اودرباره ی غذابود.
هر غذایی را نمیخورد.
البته دستور دين نيز همين است.
برخی از بزرگان به غذایی كه تهيه میشد دقت می کردند.
در قرآن نيز با اين عبارت به اين موضوع
تأكيد شده:
_پس انسان بايد به غذای خودش و
اينكه از چه راهی به دست آمده بنگرد.
در تهران وقتی غذایی تهيه می کرديم
می گفت:از کجا آمده؟ چه کسی پخته؟
وقتی می گفتيم پخت مادر است
خوشحال می شد،اما غذاهایی ديگر را
خيلی تمايل به خوردنش نداشت.
ادامه دارد...
#یک_لقمه_کتاب📚
┏━🍃🌺🍃━┓
@VESAL_180
┗