😇 خودآزاری جمعی ایرانیان!
■ تجربه عجیبی در سخنرانیها و ارائهها در جاهای مختلف پیدا کردهام و آن «میل شدیدِ جامعه، به طرح نکات منفی و ناامیدکننده در مورد ایران» است. هرچقدر از مشکلات و وخیمبودن شرایط صحبت کنی، مورد استقبال بیشتری قرار میگیری. هرچقدر بذر ناامیدی بیشتری نسبت به آینده پراکنده کنی عالمتر قلمداد میشوی.
□ اگر نقاط مثبت را هم بگویی، یا چشماندازهای پیشرفت را هم بیان کنی، چنان با دیدهٔ تردید در تو مینگرند که گویی از حکومت پول گرفتهای تا به مردم اطلاعات نادرست دهی. شگفت است که ما از آزار خود لذت میبریم و به آن عادت کردهایم. بله باید مشکلات را گفت؛ ولی باید پیشرفتها را هم دید.
● آدمی احساس میکند که مردم، تلافی رفتار حکومت در دهههای گذشته را میخواهند درآورند. در گذشته، حکومت صرفاً پیشرفتها را گزارش میکرد و مشکلات را انکار مینمود؛ حالا جامعه از این سمت، به موضعگیری افتاده و صرفاً بر تاریکیها چشم دوخته است.
○ واقعیت ایناستکه در کنار تاریکی، روشنیها هم هست و باید این روشناییها را هم دید. خدا نگذرد از کسانیکه ما را به جایی رساندند که خوبیهای ایران را کمنمایی و خوبیهای غرب را بیشنمایی (overestimate) میکنیم!
و بهعکس، بدیهای خودمان را بیشنمایی و بدیهای غرب را کمانگاری میکنیم.
💡 تحلیل و تجویز راهبردی:
👆🏻 آنچه در بالا خواندیم، نوشته دکتر علی سرزعیم، نویسنده برخی از مقالات، در روزنامه دنیای اقتصاد بود.
من نیز تجربهای بهشدت مشابه با وی دارم. نمیخواهم من هم دوباره از ایران و ایرانی انتقاد کنم. بس است! فقط این نکته را بگویم که آنقدر جوّ ناامیدی سنگین است که در جمعهای مختلف، حتی نمیشود از نشانههای قطعی پیشرفت نیز سخن گفت. بهمحض شنیدن یک بهبودِ رتبه، یا افزایش یک شاخص، شروع میکنند به زیرسؤالبردن آمار و ارقام، حتی شاخصهای بینالمللی را.
□ انگار یک وَلَع خاصی دارند که شما از ناامیدی، فلاکت و بدبختی بگویید.
وقتی صحبت از مشکلات میکنید همه به دیده تحسین در شما مینگرند و شما احساس روشنفکری میکنید! اما وقتی درمورد پیشرفتها میگویید، همه به شما به دیدهٔ جیرهخوار حکومت نگاه میکنند.
● امیل سیوران، فیلسوف اهل رومانی، جملهای گفته است که سخت باید به آن اندیشید: *«ناامیدیِ جمعی، مهمترین عامل انهدام ملتهاست. ملتی كه دچار آن شود، هرگز نخواهد توانست دوباره روی پای خود بایستد.»*
○ من دو راهکار/تکنیک را گاهی (و نههمیشه) برای خودم استفاده میکنم و از آن، جواب گرفتهام، که با شما نیز درمیان میگذارم:
■ راهکار اول؛ هرگاه مشکلی را مطرح میکنم، برای آن، راهحل ارایه میکنم. اینگونه باعث میشود که ذهنم را ورزش دهم که راهحلمحور (solution minded) باشد و همچنین از تلخی انتقاد نیز بکاهم و دریچهای رو به حلّ مساله و روشنایی، در کنارِ نشاندادن یک تاریکی باز کنم.
■ دوم؛ اگر مشکلی را در جامعه میبینم، قبلاز آنکه از آن انتقاد کنم، خودم آن را ترک میکنم.
مثلاً بهجای آنکه در مورد آشغالریختن در خیایان صحبت کنم، خودم آنرا ترک میکنم و سپس درمورد آن، سخن میگویم. اگر نتوانستم آنرا رعایت کنم، دیگر انتقاد نمیکنم. مثلاً من چون خودم بد رانندگی میکنم، هیچگاه در جمع، از رانندگیِ بدِ دیگران، یا رفتارهای زشت ترافیکی، انتقاد نمیکنم؛ چون خودم هنوز تبدیل به یک رانندهٔ منظم و قاعدهمند نشدهام.
■ تأکید میکنم که در کنار همهٔ مشکلات، وضعیت کشور، با بیستسال پیش، قابلمقایسه نیست. من تصمیم گرفتهام بهجای آنکه یک روشنفکرِ منفینگرِ محبوب باشم، یک تحلیلگر مثبتاندیش و واقعیتگرا باشم. شما را نیز به مثبتاندیشی و مبارزه با مازوخسیم(خودآزاریِ)جمعی، دعوت میکنم...
✍️ دکتر زهراسادات اخلاقی
#خودتحقیری، #خود_تحقیری
❁❅❁❅❁❅❁❅❁❅❁❅
🆔 Eitaa.com/Vakavi 🔍