eitaa logo
🎀 کانال یا امیرالمؤمنین علیه السلام 🎀
943 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
21 فایل
💞گلچینی از احادیث ، داستانها، ﻓﻀﺎﺋﻞ و قضاوتهای حضرت امیرالمؤمنین و معصومین علیهم السلام به همراه مطالب بصیرت افزا « تبادل نداریم » کپی آزاد به عشق ائمه معصومین علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
♻️ مأمون و امتحان علیه السلام روزی که به قصد از قصر خود بیرون آمده بود ، در گذرگاه به عده ای از کودکان که امام جواد علیه السلام هم در میان آنان بود، برخورد نمود. کودکان همگی ، جز آن حضرت! مأمون نزد ایشان رفت و پرسید : - چرا با کودکان دیگر نگریختی؟ حضرت جواب داد : - من گناهی نکرده بودم که بگریزم و مسیر هم آن قدر تنگ نبود که کنار بروم تا راه تو باز شود. از هر کجا که می‌خواستی می‌توانستی بروی. مأمون پرسید : - تو کیستی؟ حضرت پاسخ داد : - من محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالبم! مأمون پرسید : - از و چه بهره ای داری؟ امام علیه السلام جواب داد : - می‌توانی را بپرسی! مأمون از او جدا شد و به راه خود ادامه داد، باز سفیدی بر روی دستش بود می‌خواست با آن شکار کند. مأمون را رها کرد و باز دنبال پرواز کرد، به طوری که مدتی از دیده‌ها ناپدید شد و پس از زمانی، در حالی که را زنده صید کرده بود، بازگشت. مأمون ماری را جای مخصوص گذاشت. سپس به اطرافیانش گفت: - ، امروز - به دست من - فرا رسیده است! آن گاه از همان راهی که رفته بود برگشت به همان محل که رسید فرزند امام رضا علیه السلام را دید که در بین تعدادی از کودکان است، کرد. از او پرسید: - تو از اخبار آسمان و زمین چه می‌دانی؟ امام جواد علیه السلام پاسخ داد: - من از پدرم و پدرانم از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و ایشان از جبرئیل و جبرئیل از پروردگارم جهانیان شنیدم که فرمود: 🎀 میان آسمان و زمین است مواج و متلاطم که در آن است که شکم هاشان سبز و پشت هاشان نقطه‌های سیاه دارد، پادشاهان آنها را با بازهای سفیدشان شکار می‌کنند تا را با آنها ! مأمون با شنیدن این پاسخ گفت: - تو و پدرانت و جدت و پروردگارت ! 📗 بحارالانوار ، ج ۵۰ ، ص ۵۶ 💖 اللهم صل علی امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب علیه السلام 💖 @Valayat61
♻️ جریان عظیم در آتش نشستن امام موسی علیه السلام و اثبات امامت ⬇️ مرحوم شیخ حرّ عاملی و راوندی و دیگران بزرگان آورده اند : پس از آن که امام جعفر صادق علیه السلام به شهادت رسید، یکی از فرزندانش به نام - که بزرگ ترین فرزند حضرت بود - کرد. امام موسی کاظم علیه السلام دستور داد تا مقدار زیادی وسط حیاط منزلش جمع کنند؛ و سپس شخصی را به دنبال برادرش عبداللّه فرستاد تا او را نزد حضرت نماید . چون عبداللّه وارد شد، دید که جمعی از اصحاب و شیعیان سرشناس نیز در آن مجلس حضور دارند. و چون عبداللّه کنار برادر خود امام علیه السلام نشست ، حضرت دستور داد تا هیزم‌ها را بزنند؛ و با سوختن هیزم ها، آتش زیادی تهیه گردید. تمامی افراد حاضر در مجلس، در و فرو رفته بودند و از یکدیگر می‌پرسیدند که چرا امام موسی کاظم علیه السلام چنین کاری را در آن محلّ و مجلس انجام می‌دهد. آن گاه حضرت از جای خود برخاست و جلو آمد و در ؛ و با افراد حاضر مشغول صحبت و مذاکره گردید. پس از گذشت ساعتی بلند شد و لباس‌های خود را تکان داد و آمد در جایگاه اوّلیه خود نشست و به برادرش عبداللّه فرمود : ⚠️ اگر گمان داری بر این که تو بعد از پدرت امام جعفر صادق علیه السلام امام و خلیفه هستی، بلند شو و همانند من در میان آتش بنشین. عبداللّه چون چنان صحنه ای را دید و چنین سخنی را شنید، رنگ چهره اش دگرگون شد و بدون آن که پاسخی دهد با برخاست و مجلس را کرد . 📗 اثبات الهداة : ج ۳، ص ۱۹۶ 📘 بحارالانوار: ج ۴۸، ص ۶۷، ح ۶۹ 💖 اللهم صل علی امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب علیه السلام 💖 @Valayat61