⬇️ ادامه قسمت قبل
فريضهي حج به #پايان رسيد و مردم به سوي شهرهاي خود حركت ميكردند كه ناگهان صداي «مناديان» پيامبر، در صحراي حجاز، طنين افكند و مسلمانان را دستور توقف داد، زيرا فرشتهي وحي به رسول خدا نازل شده و اين آيه را #ابلاغ كرده بود:
💓 «اي پيامبر ! آنچه به سوي تو از پروردگارت فرود آمده است به مردم ابلاغ كن و اگر كوتاهي كني، #رسالت او را نرسانده ای و خداوند ترا از شر مردم نگهداري ميكند». [6].
موضوعي كه خداوند، پيامبرش را با #لحني_تند مخاطب ساخته بود، چيزي جز اعلام رسمي #خلافت عليعليه السلام نبود كه پيامبر از آن خودداري ميكرد، زيرا ميترسيد موجب اختلاف و شكاف در ميان مسلمين گردد و منتظر زمينهي مساعدي بود تا آن را اظهار كند، و پس از نزول اين آيه دانست كه اكنون موقع آن است، لذا مردم را در نقطهيي از آن بيابان سوزان و خالي از آب و آبادي به نام « #غدير خم» نگه داشت تا روح اسلام يعني مسألهي خلافت و جانشيني را كاملا روشن سازد.
مردم نميدانستند كه چرا اين دستور صادر شده و چه موضوع مهمي پيش آمده است ولي طولي نكشيد كه نماز #جماعت اعلام گرديد و پس از اداي فريضهي ظهر، انبوه جمعيت قيافهي جذاب و آسماني پيامبر اسلامصلي الله عليه وآله را برفراز منبر بلندي كه از «جهاز شترها» درست شده بود، مشاهده كردند.
سكوتي عميق حكمفرما بود در اين موقع سكوت صحراي حجاز را كلمات پر مغز و جالب پيامبر شكست و پس از ستايش پروردگار، خبر جانگداز در گذشت زودرس خود را اعلام كرد و آنگاه فرمود:
💞 مردم ! من براي شما چگونه پيامبري بودم؟
همه يكصدا گفتند : يا رسول الله، از پند و اندرز ما فرو نگذاشتي و از موعظه و تربيت ما غفلت ننمودي، خدا تو را پاداش نيكو دهد.
پيامبر فرمود : كتاب خدا و پيشوايان معصوم بعد از من، دوش به دوش هم #راهبر شما هستند و شما بايد كاملا #پيرو آنها باشيد تا گمراه نشويد.
🌷 آنگاه دست علی عليه السلام را برافراشت، به طوري كه همهي حاضران او را ديدند سپس فرمودهاند :