🕯﷽🕯
🍂🌿🍂🌿
🌿🍂
🍂
💭 #ســؤال
🔛 آیااین همه اختیارات برای#ولایت_فقیه، دیکتاتوری نمی آورد؟!
🔚# پـاســخ
در ابتدا ویژگیهای حکومت استبدادی را مطرح و آن ها را با ویژگیهای حکومت #ولایت_فقیه در قانون اساسی، مقایسه میکنیم. حکومتهای استبدادی با همه تنوعی که دارند در ویژگیهای زیر مشترکند:
1 ـ شخص یا طبقه خاص، بدون رضایت مردم بر آن ها حکومت میکند.
2 ـ دامنه قدرت حکومت، فوق قانون است و هیچ قانونی آن را محدود نمیکند.
3 ـ ساز و کاری برای حکومت ـ نه از سوی مردم و نه از سوی دستگاه های خاص نظارتی ـ وجود دارد.
در نظام و#لایت_فقیه هیچیک از این ویژگیها وجود ندارد. که با مراجعه به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، میتوان آن را تبیین کرد؛
الف: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، با پذیرش قاطع 98.2 درصد مردم به تصویب رسید. در ادامه نیز هرگونه تغییری در قانون اساسی باید به تصویب مردم برسد.
طبق قانون اساسی، مردم در تعیین #ول_ فقیه، از طریق انتخاب نمایندگان مجلس خبرگان دخالت دارند. همچنین آن ها در مجاری قانون گزاری و مراحل اجرایی حکومت، از طریق انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات ریاست جمهوری نقش دارند.
این چهار نحوهی دخالت مردم در حکومت (قانون اساسی، خبرگان، مجلس و ریاست جمهوری)، نه تنها در هیچ یک از حکومت های استبدادی وجود ندارد؛ بلکه در مردمیترین نظام ها چنین دخالت و مشارکت واقعی و گستردهی مردم مشاهده نمیشود.
ب: دامنه قدرت #ولی_فقیه در قانون اساسی، به دو شکل محدود می شود که به کلی با قدرت در حکومت های استبدادی متفاوت میشود:
1 ـ در اصل چهارم قانون اساسی آمده است: «کلیه قوانین و مقررات مدنی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر اینها باید بر اساسی موازین اسلامی باشد»؛ یعنی، چهارچوب قوانین اسلام اولین محدودکنندهی قدرت #ولی _فقیه و یا به تعبیر دقیقتر تعیین کنندهی اختیارات اوست.
2 ـ #ولی_فقیه در برابر قانون اساسی تعهد داده است و علاوه بر تعهد الهی خود به اجرای احکام اسلام، با پذیرش منصب #ولایت در مجرای قانون اساسی تعهدی نسبت به قانون اساسی دارد. آنجایی که این تعهد، لازم و بدون حق فسخ است، تعهدی مضاعف برای او محسوب میشود و تخلف او از قانون اساسی، باعث خروج او از عدالت و در نتیجه سلب او از #ولایت میگردد. پس اختیارات #ولایت_فقیه در قانون اساسی از ناحیه قوانین اسلام و قانون اساسی مقید و محدود است. این محدودیت در نظامهای استبدادی وجود ندارد.
بنابراین مطلقه بودن #ولایت_فقیه به معنای بیشرط بودن قدرت او نیست؛ بلکه بدین معناست که اختیارات او، محدود به حوزهای خاص از مسائل اجتماعی نیست و همه آنچه را که یک حکومت با آن درگیر است؛ در بر میگیرد. اما اعمال قدرت در هر حوزه، باید براساس موازین قانون و اسلام باشد.
ج: حکومت #ولایت_فقیه از سه ناحیه نظارت میشود؛ سه ناحیهای که در نظامهای استبدادی وجود ندارد:
1- نظارت درونی؛ #ولی_فقیه باید دارای سه شرط باشد: فقاهت، عدالت و درایت. هر یک از این سه شرط، او را از درون نظارت میکند. “فقاهت” او را از اتکا به غیر قانون الهی باز میدارد، “عدالت” او را از اعمال خواستههای شخصی و نفسانی باز میدارد و “درایت” او را از خودرأیی و ترک مشورت با اندیشمندان و متخصصان حفظ میکند.
ـ « اگر فقیهی یک مورد دیکتاتوری بکند از #ولایت میافتد، اسلام هر فقیهی را که ولی نمیکند؛ آنکه علم دارد، عمل دارد، مشیاش مشی اسلام است، سیاستاش سیاست اسلام است. » ( امام خمینی (ره) ـ صحیفۀ نور ـ ج 9 ـ ص183)
2- نظارت مستمر نمایندگان مجلس خبرگان؛ مجلس خبرگان، علاوه بر وظیفه انتخاب #رهبری ـ که دارای شرایط سه گانه مذکور است ـ وظیفه نظارت بر استمرار این شرایط و نظارت بر چگونگی اعمال قدرت و رعایت شرایط اسلامی و قانونی در آن را نیز بر عهده دارد، که این وظیفه به عهدۀ “کمیسیون تحقیق” مجلس خبرگان میباشد.
« #رهبر معنوی، تعهد معنوی دارد و خبرگان و مردم از او توقع دارند که حتی یک گناه نکند، اگر گناه کرد بدون اینکه لازم باشد ساقطش کنند، ساقط شده است؛ حرفش نه در مورد خودش حجت است نه دربارۀ مردم. »(رهبر معظم انقلاب ـ 19/4/1379)
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
کانال«ولایت فقیه»گامی در جهت نابودی دشمنان ولایت
🆔👇👇👇
💕┏━━━↬↫━━━┓
http://eitaa.com/joinchat/3677290508Cef95f6cf0e
┗━━━↬↫━━━
ارتباط بامدیر👇👇👇👇
@ColnaemarkSayedAli