📚📚 #برشی‌از‌کتاب #به_درخواست_عزیزان_کانال 📖مهناز با همان خنده ای که جلوی در تحویل داده بود به فارسی گفت : "بَگُم زن آقا میپرسه چرا در خونتون همیشه بازه. . چرا ما میایم پیشت میشینیم" چروک های صورت بگم باز شد. خندید : " رسم داریم زن آقا کسی که عزیزش فوت می کند تا ۴۰ روز همسایه ها میان و کنارش میمونن. دلداری میدن براش غذا و حلوا میارن. تنهاش نمیزارن که غصه بخوره اجازه نمیدن بریم خرید خودشون برامون از مغازه خرید می کنم " خندم گرفته بود بابا که دو سال پیش فوت کرده بود میان گریه و زاری کفن و دفن، داشتیم به غذای مهمان ها فکر می کردیم . هنوز قیمت نجومی قبر از ذهنمان پایین نرفته بود که هزینه‌های پذیرایی و ناهار رو هزار جور مصیبت دیگر به سرمان آوار شد . .. بگم می‌خواست حلوایی را که مهناز آورده بود با کارد قسمت کند از همان جا که نشسته بود داد زد :"دختر ! سه تا سر از توی آشپزخونه بیرون آمدند و نگاهش کردند فکر کردم "چقدر ما شهری‌ها تنهایم !" ✅ @witness