eitaa logo
باشگاه نویسندگی.
1.4هزار دنبال‌کننده
271 عکس
54 ویدیو
10 فایل
'به نام خدا' . اینجا هستم تا بهت کمک کنم که همیشه بنویسی. پا به پای هم‌ باشیم، اینجا باهام حرف بزن: https://daigo.ir/secret/920567090
مشاهده در ایتا
دانلود
خاکستری.🌫
به دریا خیره شده بود، سرما را روی پوست خود احساس میکرد و روشنایی هوا مانند فکر کردن به رفتارش چشمانش را آزار می‌داد. روی شن ها نشست و گوش‌هایش را با موسیقی دریا پر کرد اما ناگهان به خودش آمد و متوجه زمان حال شد، هیچکس در ساحل اطراف او نبود و تنهایی را بیشتر از همیشه احساس میکرد، اینکه اطرافش خالی از افرادی بود که اغلب دوره اش کرده بودند هم برایش لذت بخش بود و هم آزار دهنده، برای او مرز باریکی میان آن دو بود. زندگی همیشه بر او اینقدر سخت نبود، اما خودش بود عامل مشکلاتش شد، شاید اگر نحوه درست برخورد کردن با احساسات دیگران را یاد می‌گرفت الان میان میلیون‌ها انسان خوب لکهٔ سیاهی نبود، درست مانند موهای تیره‌اش که با چهره رنگ پریده‌اش تناقض داشت. همیشه درک نکردن احساسات دیگران برایش دردسرساز بود و الان رفتار های بدون ملاحظه‌اش در طی سالهای طولانی باعث تنهایی و تنفر دیگران نسبت به خودش شده بود. فکر کردن به شخصیت هایی که لگد مال کرده بود بی‌فایده بود، نفس عمیقی کشید و با دقت به بخار گرم دهانش نگاه کرد، رقص کوچک بخار در هوا و تماشای چگونگی اینکه بخار های غیر قابل کنترل او عمر کوتاه خود را به پایان می‌رساندند بسیار سرگرم کننده بود، اما این بار نفس هایش برای سرگرمی نبود، آنها دقیقا او را به یاد حرف‌های خودش می‌انداخت. شاید اگر در گذشته منطقی‌تر می‌بود، متوجه این میشد که سخنانش فقط تا وقتی در دهانش هستند مال او هستند، چه بسا برخی از حرف‌هایش سوزان‌تر از بخار دهانش بود به طوری که قلب افراد را ذوب میکرد و چه حرف‌هایی که عمر طولانی تری نسبت به زندگی کوتاه بخار داشتند. نویسنده؛ A.i❄️ 🏠‧₊˚@WriteClub
باشگاه نویسندگی.
به دریا خیره شده بود، سرما را روی پوست خود احساس میکرد و روشنایی هوا مانند فکر کردن به رفتارش چشمانش
اگه شما هم خواستید 👐🏿 می‌تونید متن‌هاتون رو واسم بفرستید، بیاید پی‌وی‌م: @SoyLaiya یا اگر راحت نبودید، ناشناس‌مم هست: https://daigo.ir/pm/JxVD61
تأثیر مخاطب بر نوشتن نویسنده🦩 ~رویه من در نگارش بر پایه صداقت است. فرض اول برای کسی که می‌خواهد چیزی را به دیگران عرضه کند، صداقت است. اگر نویسنده با این فرض جلو بیاید، نمی‌تواند صرفا برای خوشایند مخاطب تغییر جهت دهد. بار‌ها گفته‌ام در آن‌چه می‌نویسم، مطلقا به مخاطب فکر نمی‌کنم، ولی در چگونه گفتن و نوع نوشتن، حتما مخاطب را در نظر می‌گیرم؛ به این معنا که بتواند همراه من باشد و کار را بخواند. ~شریعتی می‌گوید هیچ قدرتی نمی‌تواند نویسنده‌ای را ساکت کند، مگر خواننده‌اش. معنای دوم یا مفهوم مخالف جمله این است که هیچ‌کس نمی‌تواند به نویسنده قدرت دهد، مگر خواننده‌اش. اگر این اتفاق بیفتد، من دیگر نگران جوایز ادبی یا منتقد‌ها و این قبیل مسائل نیستم. 🏩 ~وقتی می‌نویسم که حالم بد است و این حال بد، یعنی پرسش یا دغدغه‌ای داری، چیز‌هایی هست که تو را آزار می‌دهد یا به تعبیری از چیزی عصبانی هستی که بابت آن هم بسیار رنج کشیده‌ای و در نهایت درباره آن‌ها می‌نویسی. عقیده‌ام هم این است جا‌هایی که نویسنده بابت آن رنج بیشتری کشیده و نوشته، خواننده بیشتر لذت می‌برد. این رنج‌ها می‌تواند ذهنی، روحی یا انواع دیگری باشد و وقتی که با این رنج‌ها درگیر هستی، انگار فردیتت ساخته می‌شود. -مصطفی مستور🖋 @TheDivanOfLaiya