💢برخی از فشارهای رایج در ادبیات داستانی عبارتند از:
- کسی میخواهد آسیبی به شخصیت اصلی بزند.
- کسی میخواهد به عزیزی از عزیزان شخصیت اصلی آسیب برساند.
- نیاز مبرم به پول یا پول زیاد.
- اشتیاق سوزان به محبوب بودن.
- آثار مخرب جنگ (از زاویه دید سربازان یا غیرنظامیان).
- نیاز انسان به کشف ناشناختهها.
- فشار درونی برای دوری از تنهایی و بیکسی.
- فشار والدین بر فرزندان برای دستیابی به هدفی یا اینکه تافتهی جدابافته شدن.
- اشتیاق به کسب رضای خدا.
- ترس از غضب خدا.
- فشار رئیس برای انجام دادن یا ندادن کاری.
- فشار همسر برای انجام دادن یا ندادن کاری.
- فشار ناشی از نیاز(های) فرزند(ان).
- فشار برای همنوا شدن با جامعه یا مذهب.
- فشار ناشی از احساس گناه بابت کاری که کسی انجام داده.
- فشار قانون.
- فشار درونی برای خوب جلوه دادن خود جهت تحت تاقیر قرار دادن دیگران.
- فشار وجدان یا ارزشهای اخلاقی.
نکته❗️
شما میتوانید این فشارها را با هم ترکیب کنید تا بر شخصیت داستان فشار بیشتری وارد آید.
#چطور_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
WhatToRead
ساعت دروغ میگوید! زمان دور یک دایره نمیچرخد. زمان بر روی خطی مستقیم میدود و هیچگاه، هیچگاه، هیچگاه باز نمیگردد. ایده ساختن ساعت به شکل دایره، ایده جادوگری فریبکار بوده است.
ساعتِ خوب، ساعت شنی⏳️ است! هر لحظه به تو نشان میدهد که دانهای که افتاد دیگر باز نمیگردد. و به یادمان میآورد که زمان «خط» است نه «دایره» و زمان رفته دیگر باز نمیگردد. نه افسوس، نه اصرار، بر اين خط بیانتها تاثيری ندارد.
#به_نویسنده
🏠‧₊˚@WriteClub
باشگاه نویسندگی.
🙅🏻♀️ادا، درآوردن صدا، حالتهای چهره🙇🏻♀️ وقتی شخصیت برای برقراری ارتباط از ژست و اداها، تلفظ صوتی
🗣=✨️جادو
اگه داستانتون عناصر جادویی داره، شخصیت لال گزینههای بیشتری واسه برقراری ارتباط داره.
~ تِلِپاتی:
برقراری ارتباط با فرستادن افکار به مغز مخاطب. این یکی از اولین گزینههاییه که به ذهن نویسندهها میرسه و اونقدرا خلاقانه نیست. اگه شخصیت راحت میتونه حرفش رو از طریق ذهن بزنه نکتهی لال بودنش چیه؟
هرچند، کلی شیوه مختلف برای نشون دادن همین تلپاتی هست. شخصیت میتونه بهجای واژه، تصویر و موسیقی و صدا و حس و رنگ و چیزهایی از این قبیل رو به ذهن مخاطب بفرسته. شاید درک این دادهها سختتر باشه، اما میتونید خوب بنویسیدش. دشواری برقراری ارتباط میتونه کشمکشی در پیرنگ باشه.
~ توهم:
شخصیت لال میتونه به کمک جادو وهمهایی رو به تصویر بکشه که منظورش رو برسونه. اگه ازش بپرسن شام چی میخواد میتونه راحت توهم یه پیتزا رو ایجاد کنه.
این توهمها میتونن هر جوری باشن؛ ممکنه نشه از واقعیت تشخیصشون داد مگه اینکه کسی سعی کنه لمسشون کنه. ممکنه شبیه هولوگرام باشن. میتونن نور و صدا باشن و هر چیز دیگهای!
نکته❗️
قبل از نوشتن بدونید محدودیت نظام جادویی داستانتون چیه.
[جادو چه کاری رو میتونه انجام بده و چه کاری هنوز غیرممکنه؟ جادو از منبع بیرونی اومده یا نه؟ اگه آره، وقتی شخصیت نزدیک اون منبع نیست چی میشه؟ جادو چقدر قدرتمنده؟ آیا شخصیت میتونه خوب کنترلش کنه؟]
نکته❗️
اگه جادو و شخصیتها زیادی قدرتمند باشن ممکنه حفره پیرنگ پیش بیاد.
#چطور_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
WhatToRead
توصیفات ریز باعث میشود خواننده خود را در داستان احساس کند. توصیف خوب، مهارتی آموختنی است و زیاد خواندن و زیاد نوشتن، یکی از دلایل اصلی موفقیت است.
تنها سؤال این نیست که چطور، بلکه تا چه حد باید این کار را انجام دهید؟ مطالعه و تعداد نوشتههایتان به این دو سؤال پاسخ میدهد. یادگیری فقط با انجامدادن کار امکانپذیر است.🍃
#به_نویسنده
🏠‧₊˚@WriteClub
🦭توصیهی نویسندگی برای کم کردن
فاصلهی بین خواننده و شخصیت اصلی:
~ از ضمیر شخصیت اصلی زیاد استفاده نکنید. یعنی میتونید بهجای «او به پنجره نگریست»، پنجره رو توصیف کنید. تلویحاً میفهمیم شخصیت اصلی پنجره رو دیده.
میتونید بهجای «آسمان را تماشا کردم و پرواز پرندهها را دیدم»، بنویسید «در پهنهی آسمان، پرندهها دستهدسته پرواز میکردند».
[اینجور خواننده میتونه بخشی از محیط باشه، به جای اینکه مشاهدهگرِ مشاهدهگر باشه.]
نکته❗️
دقت کنید که درست نیست همهجا این کار رو انجام داد. هرجا حس درستی میداد، جملههاتون رو ویرایش کنید.
#چطور_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
WhatToRead
نویسندگان مبتدی از احساسات آغاز میکنند و در پی آن واقعگرایی را از یاد میبرند. نخست طرح واقعبینانهای بریز، قرص و محکم. بعد روی کاناپه لم بده، تخیل کن و تا آنجا که میتوانی فکرت را بپروران، احیایش کن، جان هنری به آن ببخش، به آن فرم بده تا بیهویت و بیچهارچوب نماند.
#به_نویسنده
🏠‧₊˚@WriteClub
باشگاه نویسندگی.
🗣=✨️جادو اگه داستانتون عناصر جادویی داره، شخصیت لال گزینههای بیشتری واسه برقراری ارتباط داره. ~
🌸♥️چطور شخصیت اصلی لال رو بنویسیم؟
اگه میخواید شخصیت اصلی لال باشه، عالیه! داستانهای زیادی نیستن که همچین چیزی رو نشون بدن.
در چنین داستانی باید بذارید خواننده خوب بدونه افکار و احساسات شخصیت چی هستن.
~نه فقط درباره شرایطش - لال بودن - بلکه درباره همهچیز. نذارید تنها ویژگی شخصیت لال بودنش باشه! اون انسان منحصر به فردیه که غذاهای خاصی رو دوست داره، از آدمهای ویژهای خوشش میاد، هدفهای خودش رو دنبال میکنه.
~مهمه که شخصیت و اخلاق پرجنبوجوش و زندهی اون رو نشون بدید، حتی اگه خیلی حرف نمیزنه.
~در زاویهدید اولشخص یا دانای کل آسونتره، اما مجبور نیستید که حتماً درون شخصیت باشید تا نشون بدید چه بینشی به چیزها و دنیا داره. میتونید از شیوههای ارتباطیای که در پستهای قبلی توضیحشون بود استفاده کنید.
~همچنین اون میتونه گاهی به لال بودنش فکر کنه. این میتونه تاثیر روانی جدیای روش داشته باشه و ممکنه خیلی باهاش کشمکش داشته باشه.
[ ⏰️ ارتباط به روشهایی غیر از صحبت کردن نه تنها برای خود شخصیت لال بلکه برای همه کسانی که باهاشون در ارتباطه میتونه خستهکننده و کُند باشه.
ممکنه شخصیت لال حس کنه حرفی که میخواد بزنه ارزش اینو نداره که سعی کنه به دیگران برسوندش، مخصوصاً اگر حرفی پیشپاافتاده یا جوک باشه.
ممکنه حس کنه از دیگران رونده شده و تنهاست. بنابراین تقریباً همیشه ایدهی خوبیه که حداقل یک شخصیت توی داستان صبور باشه و به شخصیت اصلی لال گوش بده.]
نکته❗️
در غیر این صورت، شخصیت لال تنها ابزاری برای تاسف خوردن خواننده خواهد شد.
#چطور_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
🌚باید اینجور مسائل را
دربارهی شخصیت داستانتان بدانید:
~بدانید که چه چیز او را عصبانی و چقدر عصبانی میکند؟ چه چیزی او را مایوس یا دلخور میکند؟ چه چیزی او را چنان خشمگین میکند که فوری از کوره در میرود؟
این کار گامی در جهت شناختن شخصیت داستانتان از درون است. اما باید شخصیت بیرونی داستانتان را نیز بشناسید؛👣
~مثلا باید بدانید وقتی عصبانی میشود، از نظر جسمانی و زبانی، چگونه عصبانیتش را نشان میدهد. برخی از ما در اینجور مواقع به گونهای غیرعادی ساکت میشویم. بعضیها نیز عصبانیت خود را سر هر کسی که دم دستشان باشد خالی میکنند.
#شخصیت_پردازی
🏠‧₊˚@WriteClub