🧑🏻🏫تجربههای کتابخوانی یک نویسنده
اولین تجربه کتابخوانی من به زمانی برمیگردد که یک کتاب کودک با عنوان "داستانهای یک جادوگر شرور" نوشته هانا کرن را خواندم. کتابهای این نویسنده در من حس امنیت ایجاد کرد. به این ترتیب من "روزنامه جادوگران" خودم را نوشتم و آنرا برای دوستانم میفرستادم.
سالها بعد "هری پاتر و سنگ جادو" را از کتابخانه قرض گرفتم و آن قدر شیفتهاش شدم که تمام کتاب را در رایانهام تایپ کردم. فکر میکنم از این طریق بود که نوشتن را آموختم.📚
اما آنچه تأثیر فوقالعادهای بر جریان نوشتن من داشت شعر بود. شعرهای آنا انکوئیست طرز فکر مرا تغییر داد. هنگامی که خواندن آثار این شاعر هلندی که دخترش را در یک تصادف از دست داده بود شروع کردم بسیار جوان بودم. من اولین بار نحوه بیان و شرح عزاداری و غم را نه در انجیل یا کتاب کودکان بلکه از شعرها آموختم و این شاعر بود که الهامبخش من برای نوشتن آثار خودم شد.
#به_نویسنده
🏠‧₊˚@WriteClub
WhatToRead
💌🐣اولین رمانهای من بد بودند چون نویسندهی جوان رمانتیکی که من در آن زمان بودم زیاده از حد در شخصیتها پیدا بود.
نویسنده باید خود را با دو ضرورت متضاد وفق دهد؛ باید در رمانش درگیر باشد و از خود فارغ بماند.
وقتی آدم با شخصیتهای رمان قاطی میشود از خود فارغ میشود.
آدم فکر نمیکند: «آیا اگر من بودم این یا آن کار را میکردم؟» آدم متوجه است که «اسمیت این کار را کرده است.» حتی آدم نمیگوید: «اسمیت در این یا آن موقعیت چه واکنشی نشان میدهد؟» چون اسمیت بنابر تصمیم خودش عمل میکند. آدم واقعاً وجود خودش را فراموش میکند.
#به_نویسنده
#شخصیت_پردازی
🏠‧₊˚@WriteClub
🕵🏻توصیههای «لی اسمیت» در مورد رماننویسی
1. روزنامهای محلی را یک هفته بخوان. خبر ماجراهایی را که جنبهی انسانی دارند از روزنامه ببر و به هر یک همچون موضوعی برای نوشتن رمان نگاه کن.
2.در سمساریها و حراجیها بهدنبال اشیایی بگرد که ممکن است در زندگی گذشته یا حال شخصیتهایت از آنها استفاده شده باشد.
3. فهرستی تهیه کن از ماجراهایی که داستان آنها را در کودکی شنیدهای. یکی از آنها را با صدای راوی آن بنویس. اگر راوی دیگری هم بوده و ماجرا را یکسره طوری دیگری نقل کرده، روایت او را هم بنویس و به امکان بروز تنش های ناشی از وجود تفاوت بین آنها توجه کن.
4. فرض کن شخصیت رمانت برخی از وقایع دوران کودکی خود را فراموش کردهاست. ببین که به یادآوردن یکی از آنها چطور ممکن است. داستانی را که دربارهی زندگی او نقل میکنی تحت تاثیر قرار دهد.
5. صحنهای بنویس که نشان دهد شخصیت در جهانی زندگی میکند که گویی به آن تعلق ندارد.
6. کارهایی را در نظر بگیر که میدانی ممکن است شخصیتهایت در روز خاصی از زندگی خود انجام دهند. صحنه یا اولین فصل را به اتفاقی کاملا متفاوت در آن روز اختصاص بده.
7. آخرین جملههای رمانت را بر کاغذی بنویس و آن را به دیوار سنجاق کن تا بدانی مقصدت کجاست.
نکته❗️
ناچار نیستی که این آخرین سطور را واقعا در پایان داستانت بیاوری.
#به_نویسنده
🏠‧₊˚@WriteClub
استاد بهروز صفرزاده دربارۀ تفاوت مزبور و مذبور به نکتۀ دقیقی توجه میکند و مینویسد:
🏏 «مزبور» در عربی اسم مفعول است از مصدرِ زَبْر به معنیِ نوشتن؛ بنابراین، مزبور یعنی نوشتهشده.
«فردِ مزبور»، یعنی فردی که نامش در بالا نوشته شده است.
واژۀ زَبور، به معنای کتاب، نیز از همین ریشه است.
🏑| «مذکور» یعنی ذکرشده؛ نامبرده.
نکته❗️
بعضیها از ترکیبِ مذکور و مزبور، «مذبور» را میسازند که غلط است.
مزبور با «ز» درست است.
مذبور با «ذ» غلط است.
#ادبی
🏠‧₊˚@WriteClub