👥️💌صحنههای عاشقانه یا پر سوز و گداز باید کوتاه باشند، البته نه صرفا به دلیل عفت قلم و چیزهای دیگر، بلکه به این سبب که صحنههای طولانی از این دست ممکن است ناگهان خندهدار یا احمقانه جلوه کنند.
#صحنه_پردازی
#چطور_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
امشب میخوایم راجع به این صحبت کنیم
که چطور یه داستان عاشقانه بنویسیم؛💗🦊
WhereToRead
~ به دلایل زیادی باید یاد بگیرید چطور رمان عاشقانه بنویسید. یکیش اینکه ژانر عاشقانه به شدت محبوب و سودآوره. طبق آمار سال ۲۰۱۵، کتابهای عاشقانه در آمریکا برای ناشران و نویسندگان مستقل، سالیانه بیش از ۱.۰۸ میلیارد دلار درآورده.
#چطور_بنویسیم
#مقالهیداستانعاشقانه
🏠‧₊˚@WriteClub
باشگاه نویسندگی.
امشب میخوایم راجع به این صحبت کنیم که چطور یه داستان عاشقانه بنویسیم؛💗🦊 WhereToRead ~ به دلایل
🌸🍒تفاوت رمنس و رمانتیک
~ اول باید تفاوت بین «رمنس» که ژانره و زیرژانر داره، و «کتاب رمانتیک» رو یاد بگیرید.
(توی فارسی به هردو میگیم عاشقانه در حالی که نویسنده از هم تفکیکشون داده.)
🍒ژانر رمنس، ویژگیهای مشخص و ویژهی خودش رو داره. ناشران مخصوص رمان عاشقانه، مثل هارلی کویین (ناشر کتاب آمریکایی) کتابها رو دستهبندی میکنن و راهنمای محتوای داستانهای هر دسته رو مینویسن.
- مثلا نشر هارلی کویین، دستهبندیای با عنوان «هارلی کویین آتشین» داره و این طوری توصیفش میکنه:
«داغشو دوست داری! کتابهای آتشین هارلی کویین، با قهرمانان قوی و وسوسهانگیز پر از تب و تاباند و عشق مدرن و پرشوری دارند. کتابها بامزه، جذاب و همیشه شهوتانگیزند.»
- از اون طرف دستهبندی «دلگرمکنندههای هارلی کویین» رو داریم؛ کتابهای این دسته کمتر به رابطه جنسی گرایش دارن:
«باید قلبی داشته باشی... کتابهای دلگرمکنندهی هارلی کویین رابطههای سالم و صمیمانه رو نشون میدن که از ارزشهای سنتی و مهم آکنده شدن؛ خونه، خانواده، جامعه و عشق.»
🌸اما در کتاب رمانتیک، لازم نیست به تکتک ویژگیهای ژانر بچسبید. مثلا «گرگ و میش» کتابی یانگادالت[بزرگسالان]¹ شد که سودی حیرتانگیز برای ناشر داشت، چون مخاطبان گستردهتری داشت: هم طرفداران کتابهای فانتزی رو جذب میکرد، هم یانگادالتهای عاشقانه.
- کتاب رمانتیک میتونه ژانرهای مختلفی داشته باشه؛ و لزوما ابزار پیرنگ مشخصی نداره. مطمئن بشید کتابتون طیف گستردهای از مخاطبین رو جذب میکنه. برای این کار باید داستانی قوی و باورپذیر بنویسید.
¹. کتابهای مناسب جوانان، مثلاً ۱۸ تا ۲۵ ساله، یانگادالت یا «بزرگسال جوان» نامیده میشوند.
#چطور_بنویسیم
#مقالهیداستانعاشقانه
🏠‧₊˚@WriteClub
خودم را به بالاترین نقطه باغ رساندم؛ جایی که علفهای هرز تا زانوی آدم میرسیدند و همانطور که پلههای سست آجری به سمت بالا میرفتند، بلندتر میشدند.
آن بالا را دوست داشتم؛ طوری که اگر میتوانستم بخشی از وجود واقعیاش را و نه فقط عکسش، قاب کنم و به دیوار بزنم، ازخداخواسته این کار را میکردم. بالای پلهها، میتوانستم علفهای هرز تیز و گاه برنده را حس کنم که وحشیانه در تلاش بودند تا به درون کفشهایم هجوم بیاورند و هرچند آنها نیت خوبی نداشتند، من مثل زمانی که میان درختان آلبالو و سیب قدم میزدم، از تکتکشان استقبال میکردم.
آنجا تنها جایی بود که آسمان معنا داشت. هوا تاریک بود، ولی همان کورسوی روشنایش از مردمک چشمانم به درونم رخنه میکرد و جانم را با نورش جلا میداد. صدای ستارگان را میشنیدم؛ صدای ستاره قطبی، خوشه پروین و آلفا قنطورس را. نسیم شبانگاهی بود که آواز مستانهشان رو در گوشم نجوا میکرد.
هر چه در پیش چشمانم بود، به یک افسانه میمانست. سمت چپم، سیمی دومتری شده بود محل تلاقی باغ و مزرعه گندم همسایه. آن سوی مرز، خوشههای گندم دست در دست هم میرقصیدند، سگها زوزه میکشیدند و نیمهشب منتظر بود تا در آن سکوت، خودی نشان دهد.
آن طرف باغ، اگر راه را میگرفتی و یک ساعتی پیاده میپیمودی، میرسیدی به شهری که نور چراغ ساختمانهایش از اینجا دیده میشد؛ جهانی دیگر، تمدنی دیگر، انسانهایی دیگر. افسانهها حاکی از این بودند که در آن شهر، دروازهای به سوی بهشت نهفته بود. میدانستم که این حقیقت نداشت، ولی آرزو میکردم که کاش راهی بود تا چنین دروازهای را پیدا میکردم؛ دروازهای که در خیالم به درهای بسته کاروانسرای شهر شباهت داشت.
ناخودآگاه، نگاهم به زیر پایم افتاد. نمیخواستم بروم. نمیخواستم به پایین دیوار برگردم. آنجا غریب بود و پرسروصدا، این بالا اما فرق داشت. پشت مرز این مزرعه، کفشدوزکی جان نمیداد. حق خوشه گندمی پایمال نمیشد. افعیای زهر نمیپاشید. اینجا تنها برای جیرجیرکها بود و علفهای به ظاهر هرز.
نویسنده؛ مهدیه.سین☘️
#باشگاه_نویسندگی
🏠‧₊˚@WriteClub
هفت دستور نویسندگی☝🏻👒
۱. تشبیهها و استعارهها را کنار گذار. من در نخستین کتابی که نوشتم به خود قول دادم چیزی از این قماش به کار نبرم اما در غروبگاهی، در فصل یازدهم، این تعهد را زیر پا نهادم. و هنوز هم هروقت آن را میبینم خجالت میکشم.
۲. داستان نیازمند ضرباهنگ است. بلند بلند آن را برای خود بخوان. اگر بارقهای از سحر و جادو در آن ندیدی، چیزی کسر دارد.
۳. ویرایش مهمترین کار است. تا آنجا که بتوانی حذف کن. آنچه باقی میماند معمولاً جان میپذیرد.
۴. ببین برای نوشتن چه وقتِ روز مناسبترین است و بنویس. اجازه نده هیچچیز مزاحم کارت شود. چه مانعی دارد که آشپزخانه کثیف است.
۵. در انتظار الهام ننشین. انضباط کلید کار است.🌱
۶. به خوانندگانت اعتماد کن. نیاز نیست همهچیز را توضیح بدهی. اگر خودت به راستی چیزی را بدانی، و جان به آن بدمی، آنها هم خواهند دانست.
۷. فراموش نکن، حتی قواعد و ضوابطِ خودت نیز شکستنیاند.
✍️🏼استر فروید
#به_نویسنده
🏠‧₊˚@WriteClub
فاصلهها و نیم فاصلهها در نوشتن 🆒️👾
- می/نمی در تمام فعلها، باید با نیمفاصله به فعل بچسبه.
میرفت☒ می رفت☒ میرفت✓
میگم☒ می گم☒ میگم✓
- کلماتی مثل USB و KFC که به فارسی نوشته میشن، نیمفاصله لازم دارن:
یو اس بی☒ یواسبی✓
کی اف سی☒ کیافسی✓
- گروههای اسمی و کلمات جمع.
چراغ قوه☒ چراغقوه✓
درسها☒ درس ها☒ درسها✓
- ی نکره بعد از حروف مصوت.
نازی ای☒ نازیای✓
ساده ای☒ سادهای✓
- حرف ی (میانجی برای نقشنمای اضافه) و پیشوند بی
کلمه ی☒ کلمهی✓
بی ادب☒ بیادب✓
- تر و ترین (جز بهتر و بهترین)
ساده تر☒ سادهتر✓
عالی ترین☒ عالیترین✓
- بعضی ضمیر و فعلها.
رفته ام☒ رفتهام✓
ماهی اش☒ ماهیاش✓
#نکات_نوشتاری
🏠‧₊˚@WriteClub
عید سعید غدیر رو به همهی شما عزیزانِ همراه با باشگاه نویسندگی تبریک عرض میکنم🌱☁️
#عید_غدیر
🏠‧₊˚@WriteClub
WhatToRead
کلیگویی نکنید و سعی کنید از
توصیفهای خاص استفاده کنید🪴🧶
~ بهعنوانمثال این توصیف کلی است: «خانه قدیمی و بزرگ بود و روی تپهای زیبا قرار داشت.»
~ اما این توصیف خاص و جزئی است: «دیوار اتاقخواب خانۀ کشاورزی ترکی داشت که شبیه صورت یک خرگوش بود. کاغذدیواری آشپزخانه مثل نوارچسب کهنه و خشک، داشت ورمیآمد و اگر موقع پایین رفتن از پلهها دقت نمیکردی پایت را درست جای خالی پله میگذاشتی و فرو میرفتی.»
#به_نویسنده
🏠‧₊˚@WriteClub
WhereToRead
🎀🤍 همیشه هم نمیشود داستان را با زبان ادبی نوشت. هرچه زبان داستانیتر باشد، احتمال این که مخاطب به غیرواقعی بودنش پی ببرد بیشتر است. اما بعضی از ما به دنبال این هستیم که با زبان خاطرهگونه داستان بنویسیم تا باورپذیریاش را بالا ببریم. برای این کار، تا جایی که میتوانیم باید زبان را به سمت گفتار ببریم. ویژگیهای زبان گفتاری را میشود اینطوری بیان کرد که:
🎟 از حروف عطف مانند "و"، "که"، "تا"، "به" و... بیشتر استفاده میشود و جملهها دیرتر تمام میشوند!
مثلا: آنقدر دیر کرده بودیم و همه را منتظر گذاشته بودیم که فکر میکردیم همین که برسیم میریزند سرمان و هرچه بخواهند بارمان میکنند و چیزی هم از شام به ما نمیرسد!
☁️ حروف اضافه را حذف میکنیم. مثلا: "به خانه رفتم" تبدیل میشود به "رفتم خانه"
🎟فعلها را به از آخر برمیداریم و به وسط جمله میبریم. مثل "رفتم خانه"، "کشیدم کنار"، "برای همیشه گذاشتمش توی بقچه" و...
☁️"ی" میانجی حذف میشود. مثال: صدایش به صداش، زانویش به زانوش، و...
#به_نویسنده
#چطور_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
WhereToRead
سبک نگارش چیست؟🤔💬
سبکهای نگارش درواقع همان فرم یا گونۀ اثری هستند که درحال خلق آن هستیم.
واضح است که اگر درحال نوشتن یک کتاب آشپزی هستید، سبک نگارش شما با زمانی که میخواهید یک رمان عاشقانۀ پرتبوتاب بنویسید، کاملا متفاوت خواهد بود.
هرکدام از سبکهای نگارش، در خدمت هدفی متفاوت هستند و به همینخاطر، ویژگیهای متمایزی را همراه با خود به اثر شما اضافه میکنند. اما حالا که میدانیم سبک نگارش چیست، بهتر است با چهار نوع اصلی آن آشنا شویم. سبکهایی که به شکلی فراگیر و پیوسته توسط نویسندگان و اهالی ادبیات، مورد بحث قرار میگیرند: "سبک توضیحی"، "سبک توصیفی"، "سبک روایی" و "سبک ایجاب".
📑 سبک توضیحی
این سبک همانطورکه از نامش مشخص است، با هدف توضیح یا تفسیر موضوع موردنظر بهکار گرفته میشود.بیشتر آثاری که در این دستهبندی جای میگیرند، سوژه را با جزئیات زیاد توضیح میدهند و یا اطلاعات و دستورالعملهایی را در مورد موضوعی مشخص به مخاطبین ارائه میکنند.
با اینکه گونههای مختلفی از آثار نوشتاری وجود دارد که میتوان آنها را در دستهبندی "سبک توضیحی" قرار داد، در اغلب موارد میتوان با مطرح کردن چند سؤال، سبک آنها را مشخص کرد: آیا اثر قصد دارد چیزی را با جزئیات زیاد توضیح دهد؟ آیا اطلاعاتی را در اختیار ما میگذارد؟ آیا اثر به سؤالاتی از قبیل "کدام، چرا و چگونه" پاسخ میدهد؟
روزنامهای اقتصادی نمونهای از نگارش "سبک توضیحی" است که در آن، اطلاعات، حقایق و بینشهایی دربارۀ موضوعی مشخص (در این مورر اقتصاد و تجارت) در اختیار مخاطبین قرار میگیرد.
🎲 سبک توصیفی
"سبک توصیفی" معمولا پرداختی عمیقتر از "سبک توضیحی" به موضوع دارد. درحالیکه نگارش توضیحی ممکن است دربردارندۀ برخی جزئیات و اطلاعات وصفی باشد، نگارش توصیفی از بسیاری از عناصر نگارش و آرایههای ادبی از جمله استعاره و تشبیه استفاده میکند.
هدف نگارش توصیفی، وارد کردن مخاطبین به دنیای اثر است، به شکلی که انگار آنها مستقیماً درحال تجربۀ رویدادها هستند. اغلب آثار داستانی در دستهبندی "سبک توصیفی" جای میگیرند و همینطور برخی آثار غیرداستانی از جمله شرح حالها.
اگر درحال خلق داستان هستید، هرچه توصیفات بیشتری را با واژههایتان ارائه کنید، مخاطبین بیشتر میتوانند با داستان شما ارتباط برقرار کنند. علاوهبر این، نویسندگان از کاراکترهای داستانهایشان سوالهایی بپرسند تا به درک بهتری از جزئیات آن شخصیتها برسند. برخی از آثاری که از "سبک توصیفی" استفاده میکنند، عبارتاند از: شعر و ترانه، سفرنامهها، ژورنالهای شخصی، و برخی داستانها.
"بهار من تنها همین است/تک نهال بامبو/و یک شاخۀ بید" هایکو اثر «کوبایاشی ایسا»
البته آثاری که فقط "سبک توصیفی" را بهکار میبرند، معمولاً چندان طولانی نیستند. درواقع به هیچوجه شایع نیست که صددرصدِ یک رمان به شکل توصیفی نوشته شود و سبک نگارش بعدی ما، یعنی "سبک روایی " در آن بهکار نرود.
#چطور_بنویسیم
#اطلاعات_نویسندگی
🏠‧₊˚@WriteClub
👤💢موقع ایجاد تنش باید مواظب باشید که مبادا شخصیتها رفتارشان در برابر هم اغراقآمیز باشد. آن هم فقط به این دلیل که شما میدانید صحنهی داستانتان به تنش احتیاج دارد.
بیشتر اوقات درگیری بین دو نفر با حرف شروع میشود و آنقدر هر فرد با حرف با ذهن طرف مقابل بازی میکند و او را آزار میدهد که در نهایت درگیری شدت میگیرد و کار به حملهی جسمانی میکشد.
#چطور_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
باشگاه نویسندگی.
🌸🍒تفاوت رمنس و رمانتیک ~ اول باید تفاوت بین «رمنس» که ژانره و زیرژانر داره، و «کتاب رمانتیک» رو یاد
‹ ۱ › تنش عاشقانه رو به تصویر بکشید.❤️💢
کتابی که شخصیتهاش بهطور ساده و سطحی به هم جذب میشن، کلیشهایه. طرفداران سرسخت ژانر عاشقانه میتونن تا حدی پیشبینیپذیر بودن کتابتون رو بپذیرن، اما اگه میخواید مخاطبان زیادی داشته باشید تنش عاشقانه رو به تصویر بکشید.
👣حالا تنش عاشقانه چیه؟ یعنی کاری کنید که قبل از اینکه عاشقان به هم بپیوندند، تعلیق وجود داشته باشه.
~ برای مثال، در کتاب «غرور و تعصب» اثر جین آستین، الیزابت بنت و آقای دارسی مثال خوبیاند:
'در اولین دیدار این دو شخصیت، الیزابت به شارلوت میگه: «خانم، گمونم میتونم بهتون قول بدم هیچوقت با این آقا نرقصم.» البته این حس دوطرفهست، چون آقای دارسی هم همین نظر رو به الیزابت داره.
'خواننده با خوندنش فرض میکنه که ممکنه این دو شخصیت با هم برقصن و تنش عاشقانه قراره پیش بیاد. خواننده از همونجا از خودش میپرسه که آشناییِ الیزابت و دارسی چطور پیش خواهد رفت؟
~ برنامههای تلویزیونی طنز عاشقانه مثل «دختر جدید» یا «پروژهی میندی»، تنش عاشقانه رو اینجور میسازن که شخصیتها عشق زودگذری داشته باشن که عواقب خاصی نداره و در عین حال به معشوق اصلی نزدیکتر میشن.
' گاهی به وضوح معلومه که به هم علاقه دارن، اما شخصیتها مدام بگومگو میکنن و رابطهشون هی بین دو قطب نفرت و عشق جابهجا میشه.
' اینجوری تضادی بین نزدیکیهای زودگذر و علاقهی خالصانه به وجود میاد که باعث افزایش تنش عاشقانه و هدایت شدن شخصیتها به سمت عشقی عمیق میشه.
🕳 در داستانهای مهیج و جنایی، سوالهای «چه کسی؟» و «چرا؟» معمولا نیروی محرکهی داستاناند. اگه میخواید یاد بگیرید چطور رمان عاشقانه بنویسید، باید اهمیت سوال «چه وقت؟» رو بیاموزید.
~ تنش عاشقانه از این سوال به وجود میاد: «چه موقع شخصیتهایی که شیمیِ عاشقانه بینشونه و به هم علاقهمندن، به همدیگه میرسن؟»
#چطور_بنویسیم
#مقالهیداستانعاشقانه
🏠‧₊˚@WriteClub