آهنگ کلام در نویسندگی🎼
به همان دلیل که شعر باید وزن و موسیقی داشته باشد، نثر باید نرم و روان باشد. دستانداز و ناهمواری کلام، رشته کلام را در ذهن خواننده پاره میکند و او را به زحمت میاندازد. کلام هرقدر نرمتر، هموارتر و آهنگینتر باشد، خواندن آن لذتبخشتر است.
~ قاعدهی آهنگ کلام: آهنگ کلام در نثر، هیچ قانون و قاعدهای ندارد؛ جز داوری گوش و پسند ذوق.
مردم نیز دوست و عادت دارند کلمات را به گونهای ردیف کنند که از دل آنها آهنگی به گوششان برسد و همین موسیقی نامرئی، رشته پیوند آن کلمات را با یکدیگر بیشتر میکند و از بر کردن آنها را آسانتر.
🖋رضا بابایی
🏠‧₊˚@WriteClub
3.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کتابهایی برای آموزش نویسندگی📗🌱
#کتابخانه
🏠‧₊˚@WriteClub
WhereToRead
انواع شخصیتها👥️
○ تیپیک
- شخصیتهای تکبعدی، درون و وجه ناخودآگاه ندارند.
○ نمادین
نماد یک قشر خاص از جامعه.
○منحصر به فرد
دارای خصوصیت خاص: قصابِ شاعر.
❗️نکته: هیچ شخصیتی در داستان، فقط یکی از اینها را ندارد.
شخصیتهای چند بعدی از تکبعدیها عمیقتر هستند؛ یعنی علاوه بر میل ظاهری، میل باطنی هم دارند. این دو در تضاد با یکدیگر هستند!
علاوه بر میل خودآگاه، میل ناخوداگاه هم دارند. 🃏
~ شخصیت یک حدی دارد! یعنی در یک موقیعت ممکن است یک ویژگی از خودش بروز دهد که حتی خودش هم نداند. در موقیعتهای مختلف، وجههای مختلفی از خودش به نمایش میگذارد. 🎞
#شخصیت_پردازی
🏠‧₊˚@WriteClub
توصیههایی برای نوشتن
و ساخت طرح داستانی انقلاب ✊🏼💢
#نوشتنازانقلاب
🏠‧₊˚@WriteClub
باشگاه نویسندگی.
توصیههایی برای نوشتن و ساخت طرح داستانی انقلاب ✊🏼💢 #نوشتنازانقلاب 🏠‧₊˚@WriteClub
WhereToRead
🧨انقلابها رو گروهی از مردم آغاز میکنن که احساس نارضایتی نسبت به عملکرد حکومت و یا اداره جامعه دارن. مثلا انقلاب فرانسه رو در نظر بگیرید، علتش اختلاف طبقاتی بود. رعیتها بیشتر جلو بردنش، یعنی طبقات پایین جامعه.
انقلاب فرهنگی رو هم مائو به وجود آورد، قدرتمندترین شخص چین.
پس همونطور که میبینید، هرکسی میتونه انقلابی راه بندازه، فقط پرسش اینجاست که آیا مردم دنبالش میکنند یا نه.
~ بنابراین دلیلی برای انقلاب پیدا کنید، بسته به روشی که میخواید داستان پیش بره.
~ بذارید خواننده با شخصیتها احساس همذاتپنداری و همدلی کنه.
~ کسانی که انقلاب میکنن ممکنه هم قهرمان باشن هم شرور. به شرایط بستگی داره.
ممکنه شورشیها از همون اول بد نشون داده بشن اما اگه اجازه بدید خواننده وضعیت اونا رو درک کنه ممکنه طرفدارشون بشه.
و یا میتونید کاری کنید لزوما خوب و بدی وجود نداشته باشه.
🎈 انقلابها صرفا یک نبرد نیستند. کلی نبرد مختلفاند، هم نظامی هم سیاسی. نبردهای خونین اتفاق میافتن، اما در قدمهای اول صحبتهای متمدنانه صورت میگیره که ببینن مشکل سریع حل میشه یا نه.
انقلابها به هم شبیهاند، اما در عین حال میتونن تفاوت داشته باشن. رویدادها ممکنه متفاوت پیش برن، دلایل انقلاب، و نتایج و عواقبش میتونن فرق بکنن.
نکته❗️فرض کنید دارید داستانی تاریخی مینویسید. شخصیتهای مهم رو شناسایی و روشون تمرکز کنید. به خواننده نشون بدید چرا مهمن و هرکدوم چقدر مهمه. یا اعمالی ازشون نشون بدید که ممکنه احترام به ارمغان بیاره.
برترین انقلابهای تاریخی حرکتهای بزرگی انجام دادن و برای همین معروفن.
#چطور_بنویسیم
#نوشتنازانقلاب
🏠‧₊˚@WriteClub
4.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چطور یه داستان معمایی جذاب بنویسیم؟
#چطور_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
باشگاه نویسندگی.
چطور یه داستان معمایی جذاب بنویسیم؟ #چطور_بنویسیم 🏠‧₊˚@WriteClub
◼️از شخصیتهای پیچیده، جالب و چندلایه استفاده کنید که هرکدوم از شخصیتها انگیزهها، رازها و ضعفهای مخصوص به خودشون رو داشته باشند.
◻️حتما از جزئیات دقیق و واقعگرایانه برای ساخت صحنههای داستان استفاده کنید. و تحقیقات دقیق در مورد موضوعات مرتبط، مثل روشهای جنایی و... لازمتون میشه، درکل هرچقدر بیشتر تسلط داشته باشید رو اطلاعات زمینهای، جزئیات و...، داستان واقعی و جذابتر میشه.
◼️به صورت مرتب و پشت سر هم نقطهی اوج ایجاد کنید و تعلیق رو تا آخر داستان حفظ کنید. و اطلاعات را به تدریج و کم کم فاش کنید تا خواننده رو درگیر نگه دارید.
◻️شواهد و ردپاها هم به تدریج کشف بشن و این سرنخها باید به نحوی باشن که خواننده به طور همزمان با قهرمان داستان به نتیجهگیری برسه.
◼️پایان داستان باید غیرمنتظره و در عین حال منطقی باشد. تمام سرنخها و ردپاها باید به نحوی بهم وصل بشن که پایان داستان رو توجیح کنن. نباید خواننده رو فریب بدی با دروغ و اطلاعات بی ربط!
◻️استفاده از توصیفات دقیق برای ایجاد یک فضای معمایی، رازآلود، مکانهای تاریک، مهآلود میتونن به ایجاد حس تعلیق کمک کنن.
#چطور_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
WhereToRead
❗️اگر شما هم بهتازگی با چنین مشکلاتی مواجه شدهاید پیشنهاد میکنم برای مدتی کوتاه، دست از نوشتن بکشید:
↵ وقتیکه به جبر شروع به نوشتن میکنید و تا زمانی که نوشتهتان تمام شود مدام به حرکت عقربههای ساعت زل میزنید.
↵ وقتیکه نوشتههایتان را بهخاطر کمالگراییهای بیجهت، نصفهنیمه رها میکنید و سراغ نوشتن ایدهای دیگر میروید.
↵ وقتیکه احساس میکنید ذهنتان هیچ ایدهای برای نوشتن ندارد و با بنبستی در نوشتن، روبهرو شدهاید.
↵ وقتیکه مینویسید فقط برای اینکه نوشته باشید و بدون هیچ اشتیاق و رغبتی، کلمهها را کنار هم ردیف میکنید.
↵ وقتیکه مدتهاست خیال میکنید نیازی به آموزش دیدن ندارید و خودتان، همهچیز را خواهید آموخت؛ غافل از اینکه شما در هر مرحله از هر حوزهای که باشید نیاز به آموزش و بهروز کردن اطلاعات خود دارید.
💢پ.ن: کنار گذاشتن نوشتن برای مدتی کوتاه بهمعنای بهصلح رسیدن با ننوشتن نیست. بلکه یعنی تمرکز روی ایدهها و نظم بخشیدن به افکارمان. سعی کنید تا فاصلهی زمانی بین نوشتههایتان بیشتر از چند روز نشود و هرچه زودتر به دنیای کلمهها برگردید.
#اطلاعات_نویسندگی
🏠‧₊˚@WriteClub
⸨‧₊˚.لینک آکادمی هنری شاهکار در تلگرام🌇ᨃ˖˙
https://t.me/ShahKarArtsAcademy
WhatToRead
♥️عاشق همه شخصیتهای خود بشوید
~° اغلب فیلمهایی را میبینیم که تمام شخصیتهای آن فوقالعادهاند... بهجز یکی که مزخرف از آب درآمده.
از خود میپرسیم چرا، تا اینکه در مییابیم نویسنده از این شخصیت متنفر است و هیچ فرصتی را برای تحقیر کردن و توهین به او از دست نداده است.
~°هرگز این مسئله را درک نکردهام. چطور ممکن است نویسنده از شخصیت خودش متنفر باشد❓️
شخصیتها حکم بچههای او را دارند. چطور میتواند از آفریده خودش متنفر باشد⁉️
همۀ مخلوقات خودتان را در آغوش بگیرید، خصوصاً آدمهای بد و منفور را، آنها هم مثل بقيه مستحق عشق و محبتاند.
~° مسلماً هرت و کامرون شخصیت ترمیناتور را دوست داشتهاند. به کارهای جالبی که برای او کردهاند دقت کنید:
" ترمیناتور در اتاق یک مسافرخانه چشم صدمهدیده خود را با چاقو ترمیم میکند. کنار سینک دستشویی میایستد، کره چشم خود را از حدقه در میآورد، آن را به داخل آب میاندازد، خون را با حوله پاک میکند، برای مخفی کردن سوراخ عینک به چشم میزند، سپس به آینه نگاه میکند و موهای آشفته خود را صاف میکند. بیننده با حیرت میاندیشد «او همین حالا کره چشمش را از حدقه بیرون آورد اما بازهم به سر و وضع ظاهرش اهمیت میدهد. او احساس غرور میکند!» در همین موقع صدای در به گوش میرسد. وقتی او به سمت در رو بر میگرداند دوربین در نقطهٔ دید او قرار میگیرد و ما صفحه کامپیوتر او را به صورت تصویر مضاعف بر روی در میبینیم. روی صفحه فهرستی از پاسخهای ممکن به کسی که در میزند حک شده است: «گمشو»، «لطفاً بعداً تشريف بياريد»، «بزن به چاک»، «بزن به چاک آشغال». در حالی که او مشغول تصمیمگیری است فلش روی صفحه بالا و پایین میرود تا اینکه روی «بزن به چاک آشغال» توقف میکند. آدم آهنیای که قریحه طنز دارد. حالا این هیولا به مراتب هولناکتر شده است زیرا به یمن این لحظات ما نمیدانیم چه انتظاری از او داشته باشیم و لذا همواره بدترین را پیشبینی میکنیم."
🔖فقط نویسندگانی که عاشق شخصیتهای خود هستند چنین لحظاتی را کشف میکنند.
اگر نمیتوانید دوستشان داشته باشید آنها را وارد داستان نکنید. به عبارت دیگر اجازه ندهید علاقه یا بیزاری شما از یک شخصیت باعث خلق ملودرام یا کلیشه شود.
همه آنها را دوست بدارید بیآنکه عقل و منطق را فراموش کنید!
#به_نویسنده
🏠‧₊˚@WriteClub
پاییز شخصیتهات از راه رسیده؟
اینم یه سری چیز که حالوهوای پاییزی میدن!🍂
❝ پریدن روی یک کپه برگ خشک
❝ چیدن سیب در باغ
❝ فندق تازه خوردن
❝ کدوتنبل تراشیدن
❝ انار دون کردن
❝ پختن سیبزمینی و مارشملو کنار آتش
❝ بادبادک پرواز دادن
❝ چیزی بافتن
❝ برگهای رنگارنگ جمع کردن
❝ کنار آتش جا خوش کردن
❝ گُلهای پاییزی کاشتن
❝ سوپ خوشمزه اختراع کردن
❝ پیکنیک با خوراکیهای پاییزی
❝ دوچرخهسواری در پارک
❝ تهیه پلیلیست آهنگهای پاییزی
❝ عکاسی از طلوع و غروب آفتاب
#از_چه_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub