eitaa logo
باشگاه نویسندگی.
1.4هزار دنبال‌کننده
271 عکس
54 ویدیو
10 فایل
'به نام خدا' . اینجا هستم تا بهت کمک کنم که همیشه بنویسی. پا به پای هم‌ باشیم، اینجا باهام حرف بزن: https://daigo.ir/secret/920567090
مشاهده در ایتا
دانلود
WhatToRead ♥️عاشق همه شخصیت‌های خود بشوید ~° اغلب فیلم‌هایی را می‌بینیم که تمام شخصیت‌های آن فوق‌العاده‌اند... به‌جز یکی که مزخرف از آب درآمده. از خود می‌پرسیم چرا، تا اینکه در می‌یابیم نویسنده از این شخصیت متنفر است و هیچ فرصتی را برای تحقیر کردن و توهین به او از دست نداده است. ~°هرگز این مسئله را درک نکرده‌ام. چطور ممکن است نویسنده از شخصیت خودش متنفر باشد❓️ شخصیت‌ها حکم بچه‌های او را دارند. چطور می‌تواند از آفریده خودش متنفر باشد⁉️ همۀ مخلوقات خودتان را در آغوش بگیرید، خصوصاً آدم‌های بد و منفور را، آنها هم مثل بقيه مستحق عشق و محبت‌اند. ~° مسلماً هرت و کامرون شخصیت ترمیناتور را دوست داشته‌اند. به کارهای جالبی که برای او کرده‌اند دقت کنید: " ترمیناتور در اتاق یک مسافرخانه چشم صدمه‌دیده خود را با چاقو ترمیم می‌کند. کنار سینک دستشویی می‌ایستد، کره چشم خود را از حدقه در می‌آورد، آن را به داخل آب می‌اندازد، خون را با حوله پاک می‌کند، برای مخفی کردن سوراخ عینک به چشم می‌زند، سپس به آینه نگاه می‌کند و موهای آشفته خود را صاف می‌کند. بیننده با حیرت می‌اندیشد «او همین حالا کره چشمش را از حدقه بیرون آورد اما بازهم به سر و وضع ظاهرش اهمیت می‌دهد. او احساس غرور می‌کند!» در همین موقع صدای در به گوش می‌رسد. وقتی او به سمت در رو بر می‌گرداند دوربین در نقطهٔ دید او قرار می‌گیرد و ما صفحه کامپیوتر او را به صورت تصویر مضاعف بر روی در می‌بینیم. روی صفحه فهرستی از پاسخ‌های ممکن به کسی که در می‌زند حک شده است: «گمشو»، «لطفاً بعداً تشريف بياريد»، «بزن به چاک»، «بزن به چاک آشغال». در حالی که او مشغول تصمیم‌گیری است فلش روی صفحه بالا و پایین می‌رود تا اینکه روی «بزن به چاک آشغال» توقف می‌کند. آدم آهنی‌ای که قریحه طنز دارد. حالا این هیولا به مراتب هولناک‌تر شده است زیرا به یمن این لحظات ما نمی‌دانیم چه انتظاری از او داشته باشیم و لذا همواره بدترین را پیش‌بینی می‌کنیم." 🔖فقط نویسندگانی که عاشق شخصیت‌های خود هستند چنین لحظاتی را کشف می‌کنند. اگر نمی‌توانید دوستشان داشته باشید آنها را وارد داستان نکنید. به عبارت دیگر اجازه ندهید علاقه یا بیزاری شما از یک شخصیت باعث خلق ملودرام یا کلیشه شود. همه آنها را دوست بدارید بی‌آنکه عقل و منطق را فراموش کنید! 🏠‧₊˚@WriteClub
پاییز شخصیت‌هات از راه رسیده؟ اینم یه سری چیز که حال‌وهوای پاییزی می‌دن!🍂 ❝ پریدن روی یک کپه برگ خشک ❝ چیدن سیب در باغ ❝ فندق تازه خوردن ❝ کدوتنبل تراشیدن ❝ انار دون کردن ❝ پختن سیب‌زمینی و مارشملو کنار آتش ❝ بادبادک پرواز دادن ❝ چیزی بافتن ❝ برگ‌های رنگارنگ جمع کردن ❝ کنار آتش جا خوش کردن ❝ گُل‌های پاییزی کاشتن ❝ سوپ خوشمزه اختراع کردن ❝ پیک‌نیک با خوراکی‌های پاییزی ❝ دوچرخه‌سواری در پارک ❝ تهیه پلی‌لیست آهنگ‌های پاییزی ❝ عکاسی از طلوع و غروب آفتاب 🏠‧₊˚@WriteClub
WhereToRead 📖🦋 زیباترین قصه‌ی دنیا را اگر بخواهید به صورت فیلمنامه بنویسید، باید اول دراماتیزه شود. ~° باید اول، شکل و فرم یک درام تصویری را به خودش بگیرد. در غیر این صورت، ساخته شدن چنین فیلمنامه‌ای یعنی سوزاندن وقت و انرژی و هزینه.  در سینمای حرفه‌ای جهان، اشخاصی هستند که شغل آنها، دراماتیست است. یعنی شخصی که داستانی را به صورت یک درام فیلمنامه‌ای (در هر ژانری) در می‌آورد.  ~° یک دراماتیست، شاید خودش نتواند فیلمنامه بنویسد اما به خوبی فرق بین فیلمنامه‌ی دراماتیک و غیردراماتیک را می‌فهمد. می‌تواند عناصر لازم را برای دراماتیزه کردن داستان، به آن اضافه یا از آن کم کند. 🌧نتیجه اینکه در صنعت سینما، دراماتیزه کردن یک فیلمنامه، مهم‌تر از نوشتن خود فیلمنامه است. یعنی تازه وقتی بازنویسی فیلمنامه تمام شد، نوبت می‌رسد به دراماتیزه کردن. 《 فیلمنامه‌ی دراماتیزه‌شده، باعث می‌شود مخاطب غرق داستان شود و نفهمد زمان چطور گذشت. 》 و این یعنی موفقیت فیلم. 🏠‧₊˚@WriteClub
WhatToRead 🪐برای نرم‌کردن قلم خود از روی آثار محبوب خود رونویسی کنید! ~°پیش‌نیاز اجرای این تمرین، اهل مطالعه‌بودن است. با این فرض که اهل مطالعه هستید، متنی را انتخاب کنید که با آن رابطه‌ای احساسی دارید؛ متنی که قلم نویسنده‌اش را می‌پسندید و آرزو دارید، روزی بتوانید شبیه او بنویسید. برای اجرای این تمرین، 1- صفحه‌ای از متن را انتخاب و ترجیحاً با قلم، روی کاغذ، پنج دقیقه بی‌وقفه بنویسید. 2- وقتی حس کردید به قدر کافی برای نوشتن گرم شده‌اید،[برای لحظاتی] از نوشتن دست بکشید. 3- [سپس شروع به نوشتن اثر خود کنید.] + ناگفته نماند که اجرای این تمرین با قلم و کاغذ در مقایسه با تایپ، اثرگذاری بیشتری دارد. 🏠‧₊˚@WriteClub
🎏منظور از ریتم و آهنگِ نوشته‌ها چیست؟ WhereToRead ⊹‌. صدا و آهنگی که نویسندگان با واژه‌ها ایجاد می‌کنند، یکی از دلایل متمایز کردن‌شان از همدیگر است. ⊹‌. به عبارت دیگر، جمله بسیار فراتر از اطلاعاتی است که منتقل می‌کند. ⊹‌. جین کاکتئو این مفهوم را به گونه دیگری بیان کرده و گفته است:" قبل از آنکه فردی حتی یک کلمه خواندن بلد باشد، فقط با گوش کردن به آهنگ نوشته‌های شکسپیر، می‌توانست بفهمد که او نویسنده بزرگی است." ⊹‌. صدایی که نویسنده روی کاغذ ایجاد می‌کند، نوعی موسیقی است. ⊹‌. می‌توان گفت که نوشته، نوعی نت موسیقی است که همه می‌توانند بخوانند. ⊹‌. در این نوع موسیقی به جای علایم معمول نت‌نویسی همچون باس، تنور، آکورد و غیره، از حروف و کلمات استفاده می‌شود. ⊹‌. روش های زیادی برای کنترل صدای کلمات وجود دارد. ⊹‌. بعضی از این روش‌ها ظریف هستند و برای چیره شدن بر آن‌ها تمرین زیادی لازم است. همان‌طور که برای تسلط به نواختن یک ساز به زمانی طولانی نیاز است. ⊹‌. نحوه چینش واژه‌ها در جمله، می‌تواند صدا یا آهنگ خروجی آن را تعیین کند، اما خود آن جمله هم نمی‌تواند مستقل از متن باشد و در ارتباط با سایر جمله‌هاست. ⊹‌. بنابراین موسیقی انفرادی آن مثل سازی در یک ارکستر بزرگ در نوای فراگیرتر یک پاراگراف ادغام می شود. ⊹‌. یکی از تعیین‌کننده‌های موسیقی متن، نحوه نقطه‌گذاری جمله‌ها است. ⊹‌. به طور مثال، من با استفاده از همین. نقطه. کوچک. می‌توانم. شما. را. وادار کنم. این متن. را با سرعتی. که دوست دارم. بخوانید. 🏠‧₊˚@WriteClub
🎏ما همیشه شاهدِ این هستیم که داستان‌ها نوشته می‌شه و کتاب‌های جدید نوشته میشه و ایده‌ها بزرگ‌تر میشن، خلاقانه‌تر و گسترده‌تر میشن و البته خیلی وقت‌ها هم هست که می‌بینیم "تکرار" میشن!🚶🏿‍♀️ °~مخاطبِ ما به راحتی می‌تونه کلیشه‌هارو تشخیص بده و همین‌طور می‌تونه ایده‌های جدید رو ببینه‌ و شگفت‌ زده بشه.🧚🏿‍♀️ °~به همین خاطره‌ که باید مخالف ذهنشون‌ برید. اگه یه ایده‌ به سرتون می‌زنه، کنار بزاریدش‌ و غیرقابل‌ پیش‌‌بینی‌ترین‌ ایده رو حتی برای خودتون به وجود بیارید.🧘🏿‍♀️ مثلا چی؟ فرض کنید روی صحنه‌ای کار می‌کنید که شوهری به خونه می‌رسه و می‌بینه یه سارق همسرش رو با چاقو کشته و بالای‌ سرش ایستاده. اولین چیزهایی که برای واکنش شوهر به ذهنمون می‌رسن، اینا هستن: 1- شوهر سراغ تفنگش بره و سارق رو بکشه. 2- از خونه بیرون بره و فرار کنه. 3- درجا از ترس سکته کنه. 4- فکر کنه داره خواب می‌بینه. و... اما به نظرتون خواننده شگفت زده نمی‌شه، اگه شوهر به سمت سارق بره و ازش تشکر کنه؟! این اتفاقی کاملا عجیب و غیر قابل پیش‌بینی‌ هست. چرا باید این کار رو بکنه؟ آیا واقعا منظورش این بوده؟ و اینطوری شما یه تیر به کلیشه‌های مخاطب می‌زنید و اون را از جاش بلند می‌کنید.🧨 🏠‧₊˚@WriteClub