شش نکته برای شروع و تقویت نویسندگی🧩
۱. تعداد کلمات روزانهتان را مشخص کنید.
سعی میکنم روزانه حدود ۱۵۰۰ کلمه بنویسم. این راحت و کمتر از آن چیزی است که نویسندگان مینویسند. اگر به هدفی برسم، که معمولا تا ۲۰۰۰ کلمه ادامه میدهم.
۲. تنها مهارت لازم برای نویسندهٔ خوببودن، خوانندهٔ خوب بودن است.
باید هزاران کتاب بخوانید و ریتم آنچه را میخوانید یاد بگیرید. آنوقت است که شروع به درک چگونگی چیدمان داستان(طرح و لحن و...) میکنید.
۳. شخصیت پادشاه است. ویژگیهای شخصیتی همهچیز دربارهٔ مردم است.
اگر طرح ایدهآل باشد، یک امتیاز است ، اما خوانندگان شخصیتها را به خاطر میآورند.
۴. عاشق شخصیتهای خود نباشید.
در این مرحله، نویسندگان شروع به دفاع از خودشان میکنند؛ احساس محدودیت میکنند و نمیتوانند چیزهای بد و خصوصیات منفی دربارهٔ قهرمانانشان بنویسند. من شخصیتهایم را کمی کمتر از شما دوست دارم. سعی میکنم واقعگراییام را حفظ کنم و صادقانه همهچیز را بیان کنم. این کار او را به یک شخصیت واقعی تبدیل میکند، نه یک شخصیت کارتونی.
۵. شروع داستان بسیار مهم است.
خط اول، پاراگراف اول، صفحهٔ اول باید کاملاً قانع کننده باشد. اگر بتوانید این کار را انجام دهید، برد کردهاید. این همان چیزی است که مخاطب میخواهد. آنها به کتابی احتیاج دارند که فوراً آنها را به دام بیندازد.
۶. توجه نکنید!
توصیه صادقانه من نادیدهگرفتن توصیهها است، زیرا شما باید کتاب خودتان را بنویسید. متنی یکپارچه که از عمق زندگی خودتان نشات گرفته و اگر نگران آنچه دیگران میخواهند به شما تحمیل کنند باشید، خوب از کار در نمیآید.
🖋 لی چایلد
#به_نویسنده
#اطلاعات_نویسندگی
🏠‧₊˚@WriteClub
نویسندۀ خلاق چهکار میکند؟🦊🍂
WhereToRead
وقتی میگویم نویسنده فقط از آنهایی حرف نمیزنم که روز و شب خودشان را توی اتاق حبس کردهاند و تنها به نوشتن مشغولاند. تصوری که شاید خیلی از ما داریم.
از کسانی میگویم که با کلمهها زندگی میکنند. هرجایی که پا میگذارند واژه را در آغوش میگیرند.
‹ درخت را، گل را، باد و طوفان را و کلمه میبینند.
صدا را، موسیقی را، آواز قناری را، لالایی مادربزرگ را کلمه میشنوند.
درد را، عشق را، غم را، شادی را کلمه میدانند. ›
حالا یکی در این میان شاعر میشود،
یکی قصهپرداز و دیگری مقالهنویس.
🍊 مهم نیست چه مینویسد،
«کلمه» است که جان میدهد به او.
او میتواند دنیا و جهان جدید بیافریند، تغییراتی که میخواهد را ایجاد کند.
او میتواند آنهایی را که تابهحال ندیده، آنجایی را که تابهحال نرفته به زندگیاش بیاورد.
او ذهنی پر از سؤال دارد و برای همۀ آنها پاسخی خلق میکند، حتی اگر در دنیای بیرونی چیزی برای قانع کردنش نباشد.
نویسنده دست از کلمات نمیکشد
چراکه همیشه روبهجلو است و پر امید.
#اطلاعات_نویسندگی
🏠‧₊˚@WriteClub
باشگاه نویسندگی.
اون واقعی بود.
برای من ترس از قضاوت و نگرانی بابت نا امیدی وجود نداشت. تنها چیزی که باعث شده بود دستهام بلرزه و چشمهام با تردید به صورتش بیافته این بود که میترسیدم اینا رویا باشه، واقعی نباشه و لعیا و فاطمه، لعیا و فاطمه نباشن.
ولی نه... همه چیز واقعی بود؛ واقعیترین دیداری که داشتم
و از این دیدار علاوه بر ذوق زیاد و لبخندهای طولانی،
یه حسرت زیاد بابت اینکه بیشتر دستش رو نگرفتم، بیشتر بغلش نکردم و بیشتر نگاهش نکردم موند.
این ذوق و حسرت باهم احساسی رو در من زنده کرد که من بهش میگم:" انتظار."
من منتظرم، برای اینکه یک بار دیگه موقع سلام یه لبخند گشاده بزنم و وقتِ خداحافظی، گریهم بگیره.
֙⋆ #خاطره | اون واقعی بود.
چطور جاذبه عاشقانه رو
بین دو شخصیت بنویسیم🎀
WhereToRead
, از همدیگه تقلید کنن (انسانها وقتی به یکی دیگه علاقهمند میشن معمولا حرکات و اخلاق و... اون رو تقلید میکنن)
, شخصیت الف نمیتونه ارتباط چشمی برقرار کنه اما شخصیت ب مدام داره به چشمهای اون نگاه میکنه. اگه شخصیت الف روش رو برگردونه و سرخ بشه قشنگتر هم هست.
, وقتی دور و بر همن تیکهای عصبی بامزه داشته باشن. تیک عصبی زیاد هست، فقط سرخ شدن و لکنت زبون که نیست. اینا رو هم داریم: وول خوردن، ور رفتن با انگشت و ناخن، خاروندن سر و پشت گردن، جهیدن پاها، خندههای عصبی، ور رفتن با کف دست، گاز گرفتن داخل لپ و غیره.
, یادآوری جزئیات کوچیک دربارهی طرف مقابل. مثلا اینکه اون یکی شخصیت هیچوقت لوبیاهای توی بشقابش رو نمیخوره، رنگ موردعلاقهاش، رنگ چشمش، مکان ماهگرفتگیش، صبح زود بیدار میشه یا شبزندهداره؟
[البته بهتره این اطلاعات رو با مشاهده بفهمن نه اینکه بهشون گفته بشه.]
, وقتی اطراف معشوقشون هستن مدام بخندن با لبخند بزنن.
, عشقشون رو اعتراف کنن، اما با یه بیان جدید.
#چطور_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
🏷'چه زمانی به خط بعد بریم؟'
,
وقتی دوربین داستان حرکت میکند., شخصیت جدیدی پیدا میشود. ,
دیالوگ جدیدی گفته میشود., یک ایده یا موضوع جدید نوشته میشود. ,
زمان میگذرد یا به نقطهی خاصی بازمیگردد., وضعیت تغییر میکند. ,
حس و حال عوض میشود., میخواهید اثر دراماتیکی ایجاد شود. #چطور_بنویسیم 🏠‧₊˚@WriteClub
باشگاه نویسندگی.
3️⃣ از چشم برای نشان دادن خصوصیات اخلاقی شخصیت استفاده کنید. , نویسنده میتواند با استفاده از توصیف
5️⃣ از حرکت چشمها برای پیشبرد داستان استفاده کنید.
, چشم میتواند خیره شود، زل بزند، چپ چپ نگاه کند، بدرخشد، نافذ نگاه کند، بچرخد، قفل شود، تنگ شود، بسته و باز شود و تیز و بُران باشد. حرکت چشم نشان دهنده واکنش شخصیت به رویدادهاست.
6️⃣ از چشمها برای بالا بردن درگیری استفاده کنید.
, اگر قهرمان قدرتمند داستان عینک میزند، یا حتی تک چشم است، نویسنده میتواند از ضعف بینایی او به عنوان مانعی در لحظههای درگیری آنها استفاده کند. اگر کسی زیاد پلک میزند، نشان از حس ناامنی یا نگرانی او دارد.
, نویسنده میتواند برای تقویت سایر ویژگیهای شخصیت، از قدرت بینایی او کم کند.
#چطور_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
هدایت شده از نجواۍبےنهایت☕️
نمےدونم یادتونه یا نه ولی یه زمانے بود
فضاۍ ایتا خلوت تر اما قشنگ تر بود
شایدم من حس بهترۍ داشتم نسبت بهش
اما یه جوری بود که کانالا باهم همسایه بودن
باهم دیگه حرف میزدن ، جواب پستاۍ
همدیگه رو میدادن ، یه رسم قشنگے هم
داشتیم که اگه مےرفتیم زیارت برای کانالاۍ
دیگه و اعضاشون دعا می کردیم ...
البته هنوزم کانالا قشنگن ، فقط یکم فضا
عوض شده ، خلاصه که خواستم بگم
مثل قبلنا ، چند روز پیش در حرم مطهر
حضرت معصومه سلام الله علیها
به یادتون بودیم (: ✨
[ حتی کانال هایی که حذف شدن
یا دیگه فعالیت نمی کنند ... ]◇°