eitaa logo
باشگاه نویسندگی.
1.4هزار دنبال‌کننده
271 عکس
54 ویدیو
10 فایل
'به نام خدا' . اینجا هستم تا بهت کمک کنم که همیشه بنویسی. پا به پای هم‌ باشیم، اینجا باهام حرف بزن: https://daigo.ir/secret/920567090
مشاهده در ایتا
دانلود
یه چندتا آرت زمستونی قشنگ پیدا کردم که دوست دارم باهاتون به اشتراک بذارم~
👤خود مخاطبی در نويسندگی اینکه هنگام نوشتن، به چه کسی فکر می‌کنیم، در عمق، شکل و لحن نوشتۀ ما مؤثر است. توصیۀ مشهور این است که موقع نوشتن، مخاطبی را تصور کنید که باهوش، منتقد، منصف، آشنا و شش‌دانگ است. در ضمن شمار مخاطبان فرضی، هر قدر کمتر باشد، روحيه و توانایی نویسنده در واژ‌يابی و جمله‌سازی و ارتباط قوی با خواننده بیشتر است؛ چون وقتی مخاطب ما یک یا دو یا نهایتا ده نفر باشد، ناخودآگاه سادگی و صمیمت بیشتری به لحن خود می‌دهیم؛ چنانکه در جمع‌های چند نفره راحت‌تر حرف می‌زنیم تا هنگام سخنرانی برای صدها نفر. تصور مخاطب واحد، نوشتن را بسیار آسان و لذت‌بخش می‌کند. در عین حال، وقتی برای یک یا چند نفر می‌نویسیم، خوانندگان بیشتری خواهیم یافت؛ چون زیباتر می‌نویسیم. به همین دلیل، لحن و ادبیات نامه‌های خصوصی، برای اکثر مردم جذاب است؛ اگرچه مخاطب نامه، معمولا یک نفر است. اما تجربۀ جدید من این است که گاهی بهترین مخاطب، خود نويسنده است؛ یعنی گاهی نویسنده باید نوشتن را تبدیل به گفت‌وگوی صریح و بی‌پرده با خود بکند. در این صورت، صداقت قلم و توانایی ذهن نویسنده، جهش‌وار بالا می‌رود. وقتی مخاطب، خودمان باشیم، زیاده‌گویی نمی‌کنیم، خواننده را دور نمی‌زنیم، فضل‌فروشی نمی‌کنیم، از نوشتن لذت می‌بريم، مقدمه‌های بیهوده نمی‌‌چينيم و از همه مهم‌تر، از دروغ و ریا و حرف‌های مفت پرهیز می‌کنیم. منشأ بسیاری از آفات و آسیب‌های مقالات، عزم نویسندگان برای اقناع زورکی خواننده است. وقتی خواننده همان نویسنده باشد، اولا کوششْ جای خود را به جوشش می‌دهد و ثانیا آنچه بر روی کاغذ می‌آید، پاره‌هایی از روح نویسنده است که صمیمیانه و صادقانه تقدیم خواننده(خودش) می‌‌شود. مشکل این شیوۀ نویسندگی، بی‌مبالاتی در موازین روساختی است. چون آدم وقتی برای خودش می‌نویسد، در جمله‌بندی و نشانه‌گذاری و چیدمان جملات، آسان‌گیر و پر از خطاهای جزئی می‌شود. مشکل دیگری که ممکن است پیدا شود، گرایش به انشانویسی است. برای رفع این مشکلات، باید نوشته‌ای را که بر پایۀ خودمخاطبی نوشته‌ایم، دوباره و سه‌باره بخوانیم؛ یک‌بار از نگاه دوم‌شخص مفرد و یک‌بار دیگر از نگاه سوم‌شخص جمع. - رضا بابایی🖋 🏠‧₊˚@WriteClub
🗣 دوباره‌خوانی داستان، گوهر آن را بیرون می‌کشد ارنست همینگوی در گفت‌وگویی در جواب «آیا دوباره خوانی جوهر کلمات را بیشتر و بهتر به دست می‌دهد؟» می‌گوید:« دوباره خوانی به‌طورکلی نویسنده را درجایی قرار می‌دهد که باید از آنجا آغاز کند یا به عبارت دیگر، به جای درست داستان راهنمایی می‌کند. آخر جوهر کلمات یا جوهر مطلب درجایی است که باید به دستش آورد؛ مثلاً من آخرین صفحۀ «وداع با اسلحه» را سی‌ونه بار بازنویسی کردم.» 🖋 جمال میرصادقی 🏠‧₊˚@WriteClub
💢 چطور صحنه‌های کسل‌کننده رو اصلاح کنیم؟ کشمکش: کشمکش‌هایی وارد داستان کنید که خواننده رو جذب می‌کنن. تنش صحنه‌هایی فراموش‌نشدنی می‌سازه. اهداف: نذارید شخصیت‌ها بی‌هدف پرسه بزنن. بذارید اهداف مشخصی داشته باشن و برای رسیدن بهشون تلاش کنن. خواننده می‌خواد بدونه بهش می‌رسن یا نه. عواطف: از شکستن قلب‌ها نترس. بذارید صحنه‌ها آکنده از احساسات باشن. بذارید خواننده هر لحظه‌ی سفر شخصیت‌ها رو از ته دل حس کنه. غیرمنتظره‌ها: خواننده رو با پیچش پیرنگ، آشکارسازی‌های غیرمنتظره و تصمیم‌های غیرمعمول شگفت‌زده کن. غیرمنتظره بودن باعث می‌شه حوصله‌ی خواننده سر نره. ادامه دارد... 🏠‧₊˚@WriteClub