👤خود مخاطبی در نويسندگی
اینکه هنگام نوشتن، به چه کسی فکر میکنیم، در عمق، شکل و لحن نوشتۀ ما مؤثر است. توصیۀ مشهور این است که موقع نوشتن، مخاطبی را تصور کنید که باهوش، منتقد، منصف، آشنا و ششدانگ است. در ضمن شمار مخاطبان فرضی، هر قدر کمتر باشد، روحيه و توانایی نویسنده در واژيابی و جملهسازی و ارتباط قوی با خواننده بیشتر است؛ چون وقتی مخاطب ما یک یا دو یا نهایتا ده نفر باشد، ناخودآگاه سادگی و صمیمت بیشتری به لحن خود میدهیم؛ چنانکه در جمعهای چند نفره راحتتر حرف میزنیم تا هنگام سخنرانی برای صدها نفر. تصور مخاطب واحد، نوشتن را بسیار آسان و لذتبخش میکند. در عین حال، وقتی برای یک یا چند نفر مینویسیم، خوانندگان بیشتری خواهیم یافت؛ چون زیباتر مینویسیم. به همین دلیل، لحن و ادبیات نامههای خصوصی، برای اکثر مردم جذاب است؛ اگرچه مخاطب نامه، معمولا یک نفر است.
اما تجربۀ جدید من این است که گاهی بهترین مخاطب، خود نويسنده است؛ یعنی گاهی نویسنده باید نوشتن را تبدیل به گفتوگوی صریح و بیپرده با خود بکند. در این صورت، صداقت قلم و توانایی ذهن نویسنده، جهشوار بالا میرود. وقتی مخاطب، خودمان باشیم، زیادهگویی نمیکنیم، خواننده را دور نمیزنیم، فضلفروشی نمیکنیم، از نوشتن لذت میبريم، مقدمههای بیهوده نمیچينيم و از همه مهمتر، از دروغ و ریا و حرفهای مفت پرهیز میکنیم. منشأ بسیاری از آفات و آسیبهای مقالات، عزم نویسندگان برای اقناع زورکی خواننده است. وقتی خواننده همان نویسنده باشد، اولا کوششْ جای خود را به جوشش میدهد و ثانیا آنچه بر روی کاغذ میآید، پارههایی از روح نویسنده است که صمیمیانه و صادقانه تقدیم خواننده(خودش) میشود.
مشکل این شیوۀ نویسندگی، بیمبالاتی در موازین روساختی است. چون آدم وقتی برای خودش مینویسد، در جملهبندی و نشانهگذاری و چیدمان جملات، آسانگیر و پر از خطاهای جزئی میشود. مشکل دیگری که ممکن است پیدا شود، گرایش به انشانویسی است. برای رفع این مشکلات، باید نوشتهای را که بر پایۀ خودمخاطبی نوشتهایم، دوباره و سهباره بخوانیم؛ یکبار از نگاه دومشخص مفرد و یکبار دیگر از نگاه سومشخص جمع.
- رضا بابایی🖋
#به_نویسنده
🏠‧₊˚@WriteClub
🗣 دوبارهخوانی داستان،
گوهر آن را بیرون میکشد
ارنست همینگوی در گفتوگویی در جواب «آیا دوباره خوانی جوهر کلمات را بیشتر و بهتر به دست میدهد؟» میگوید:« دوباره خوانی بهطورکلی نویسنده را درجایی قرار میدهد که باید از آنجا آغاز کند یا به عبارت دیگر، به جای درست داستان راهنمایی میکند. آخر جوهر کلمات یا جوهر مطلب درجایی است که باید به دستش آورد؛ مثلاً من آخرین صفحۀ «وداع با اسلحه» را سیونه بار بازنویسی کردم.»
🖋 جمال میرصادقی
#به_نویسنده
🏠‧₊˚@WriteClub
💢 چطور صحنههای کسلکننده رو اصلاح کنیم؟
کشمکش: کشمکشهایی وارد داستان کنید که خواننده رو جذب میکنن. تنش صحنههایی فراموشنشدنی میسازه.
اهداف: نذارید شخصیتها بیهدف پرسه بزنن. بذارید اهداف مشخصی داشته باشن و برای رسیدن بهشون تلاش کنن. خواننده میخواد بدونه بهش میرسن یا نه.
عواطف: از شکستن قلبها نترس. بذارید صحنهها آکنده از احساسات باشن. بذارید خواننده هر لحظهی سفر شخصیتها رو از ته دل حس کنه.
غیرمنتظرهها: خواننده رو با پیچش پیرنگ، آشکارسازیهای غیرمنتظره و تصمیمهای غیرمعمول شگفتزده کن. غیرمنتظره بودن باعث میشه حوصلهی خواننده سر نره.
ادامه دارد...
#چطور_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
هدایت شده از نجواۍبےنهایت☕️
در حرم مطهر امام رضا علیه السلام
دعاگو و به یادتون بودیم (:
#میلاد_امام_جواد مبارک ✨
میلاد امام علی علیهالسلام و روز پدر
بر تمامی شما هنرمندان مبارک باد. 🌤
#روز_پدر
#میلاد_امام_علی
🏠‧₊˚@WriteClub
هدایت شده از رادیویِ کوچكِ زوزه.
رادیویِ کوچكِ زوزه. InShot_۲۰۲۵۰۱۱۴_۰۸۵۷۱۴۷۳۶_1736832679584.mp3
زمان:
حجم:
4.5M
--
پدرها آدم را گول میزنند!
با نوایِ : نورِ تاریک
و تدوین گریِ : ایراندُخت.
از کتابِ : زنده باد حسودها، بدجنسها و بیمعرفتها.
--
رادیو زوزه!
حق نشر با شما
خودسانسوری نکنید 🚷
برای تبدیلشدن به یک نویسنده، نباید جلوی احساسات خود را بگیرید و آنها را سرکوب کنید. باید اجازهی ظهور احساسات نهان خود روی کاغذ را به آنها بدهید. از خودسانسوری و خودپنهانکاری موقع نوشتن بپرهیزید چون استعداد نویسندگی را در شما میخشکاند. روزی که جلوی خود را بگیرید یا تمایل خود را به لذت یا خشم یا درگیری عاطفی سرکوب کنید، روزی است که به عنوان نویسنده میمیرید.
🖊 دوایت سواین
#به_نویسنده
🏠‧₊˚@WriteClub
سه قاعده برای غنی ساختن داستان☎️
, شما باید بسیار بیشتر روی ارتباط زبانی و مکالمه تکیه کنید، زیرا توصیف بیش از حد و داستانسرایی بیش از اندازه، درباره اشخاص داستان، سنگین و خستهکننده است و مشابه با زندگی واقعی. تا زمانی که اشخاص داستان عملا صحبت نکنند، خواننده آنها را واقعا نمیشناسد. وقتی بهوسیله مکالمه، شخصیتپردازی میکنید در واقع داستان را تقویت و محکم می سازید. با در نظر گرفتن نکته فوق، این سه قاعده را برای مکالمهٔ مؤثر مورد توجه قرار دهید:
📍قاعده اول: مکالمه باید چیزهایی درباره شخصیت و احساسات شخصیت داستان به خواننده بگوید. احوالپرسیهای معمولی، خداحافظیها و صحبتهای بیاهمیت درباره هوا خیلی کم میتواند این قاعده را برآورده کند البته از آن قطع امید هم نکنید و در جای خود استفاده کنید.
📍قاعده دوم: مکالمه باید طرح را جلو ببرد. حرفهای شخصیت ها باید احساسات، روابطشان با یکدیگر و نقشی را که در طرح بازی میکنند، تقویت کند و در جهت تشدید کشمکش و تنش داستان باشند.
📍قاعده سوم: مکالمه باید هر شخص داستانی را متمایز از دیگر شخصیتها معرفی کند. هریک از ما متفاوت بهنظر میرسیم. کلمات، اصطلاحات، حس تعبیرها، لهجه، سبک صحبت و افعال متفاوتی بهکار میبریم. اینکه چه میگوییم و چگونه میگوییم منعکس کننده این است که ما واقعا چه کسی هستیم و اوضاع و احوال ما و سیستم ارزشی ما، گویش و گفتار ما را تعریف و تبیین میکند.
#چطور_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
باشگاه نویسندگی.
2️⃣تروپ عشق در اولین نگاه (Love at first sight, insta love) یکی از قدیمیترین الگوها و تروپهای دا
3️⃣ تروپ ارباب تاریکی (Dark Lord)
این تروپ هم بیشتر در داستانهای فانتری دیده میشه. ارباب تاریکی عموما آدمبدهی اصلیِ داستانه، قدرتمند و شرور.
♟️ارباب تاریکی معمولا این طور به تصویر کشیده میشه، نه همیشه: در قلعه وحشتناکی زندگی میکنه، برنامه داره که دنیا رو بگیره (شاید هم الان بخشی ازش رو گرفته)، سربازان هیولاوار داره، از ایجاد وحشت و کنترل مردم نمیترسه و...
خیلی از شرورهای داستانهای فانتزی، همین تروپاند. مثل ولدمورت در هری پاتر، سائورون در ارباب حلقهها، ارباب آتش در آواتار، جادوگر سپید در نارنیا، روس بولتون در نغمهای از یخ و آتش، امپراتور پالپاتین در جنگ ستارگان و نمونهای غیرفانتزی، برادر بزرگ در کتاب ۱۹۸۴.
#تروپ
#از_چه_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
باشگاه نویسندگی.
3️⃣ تروپ ارباب تاریکی (Dark Lord) این تروپ هم بیشتر در داستانهای فانتری دیده میشه. ارباب تاریکی ع
4️⃣ تروپ دختر رویایی شیطون دیوونه
(Manic Pixie Dream Girl)
فرض کن قهرمان مذکر و بیاحساسی باشی که مدام توی فکره... ای کاش فقط یه کسی وجود داشت که قلبت رو به شور و شگفتی زندگی باز کنه.
اصلا نترس، «دختر رویایی شیطون دیوونه» اینجاست! اومده به زندگی غمبار قهرمان مذکر معنا بده!
👒 «دختر رویایی شیطون دیوونه» معمولا جذابه، پرانرژی، خوشبین به زندگی... ویژگیهاش میتونن متغیر باشن، بیاین ببینیم این دختر اصلا نقشش چی هست:
این تروپ مدتهاست که وجود داره، اما اصطلاحش رو اولین بار در سال ۲۰۰۷، ناتان رابین به وجود آورد. چنین شخصیتی فقط برای این وجود داره که شخصیت اصلی به خوشحالی برسه و هرگز اهداف خودش رو دنبال نمیکنه.
رابین بعدها تکذیب کرد که اصطلاح از اونه، چون معنیش کمکم تغییر کرد. به جای شخصیتی که فاقد استقلال و هویت خودشه، مردم این عبارت رو برای اشاره به دخترهای باحال و خوشخوشک توی داستانها به کار میبردن. 💚
نمونههاشم در «خطای ستارگان بخت ما»، آگوستوس در ابتدا نسخهی مذکر این تروپه، اما کمکم پسری واقعی میشه.
در انیمیشن «Up»، الی همسر کارله. حضور اون برای نشون دادن شادی کارل از زندگی با اونه.
در «فارنهایت ۴۵۱»، کلاریس مدت کمی این نقش رو برای شخصیت اصلی بازی میکنه. اون واقعا همینطور خودش رو تعریف میکنه: «من هفده سالمه و دیوونهام.»
#تروپ
#از_چه_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub