آبرو رو از کسایی گرفتم که هیچوقت نخواستم به من بدنش. آبرو رو از کسی میخواستم که بیش از هر هَری دوستش داشتم. حالا هم که این روزها، روزهای "نمیدونم کِی، نمیدونم کجا و نمیدونم آیا اینجا هم"هاست، میخوام بیآبرو شم، و آبروم رو حفظ کنم.
داشتم به مینو میگفتم:" انگار وقتی همهچیز خیلی بیثباته، تازه جرأت پیدا میکنی توام هم رنگ این نابود شدنها و به دنیا اومدنها بشی و یه تکونی به این زنده موندنهات بدی."
باشگاه نویسندگی.
داشتم به مینو میگفتم:" انگار وقتی همهچیز خیلی بیثباته، تازه جرأت پیدا میکنی توام هم رنگ این ناب
روزهای قبل از جنگ میگفتن، و میگفتم که عقب موندم، دیر کردم و کلی چیز هست که باید جبرانشون کنم. با این جمله که "داشتم سعی میکردم زنده بمونم" پز میدادم.
زنده موندی، آفرین دختر
تلاشت رو صدبرابر کردی، ایول رفیق
تسلیم نشدی و ادامه دادی، بهت افتخار میکنم
اما... چرا؟
زنده موندی که چی بشه؟
تو که هیچوقت سمت ساز نرفتی، هیچوقت از رویاهات برای اون یک نفر صحبت نکردی، هیچوقت همه چیز رو پشت سر نذاشتی.
خیلی وقتها اونجوری که میخواستی نجنگیدی، خیلیوقتها چیزی که دوستداشتی رو زمین گذاشتی، خیلی وقتها فقط چشمات رو بستی تا بیشتر گریه نکنی.
چقدر زیاد بود این هیچوقتها و خیلیوقتها. میگمها لعیا... چرا همش راجع به نرو و نخور و نبین و نخر و نکن و نجنگ و ندون و نباش بود... درحالی که همیشه یه تونستنی درونشون بود، و خواستنهایی.
Mohsen Chavoshi Alaj - Mohsen Chavoshi .mp3
زمان:
حجم:
13M
با ما رسیدگان به یقین
پس مایلید قمار کنید
#جانم_فدای_وطنم
🏠‧₊˚@WriteClub
برای دفاع از وطن، دنبال راضی کردن کسی نباشید؛ دفاع از خانه و خانواده، طبیعیترین کنش هر انسانیست.
من فکر کردم با ملی شدن اینترنت و عدم دسترسیم به تلگرام و یوتیوب، سیستم یادگیریم متوقف شده؛ اما خب بهتر که شد. الان این فرصت برام فراهمه تا هرچی میدونم رو عملی کنم.
باشگاه نویسندگی.
من فکر کردم با ملی شدن اینترنت و عدم دسترسیم به تلگرام و یوتیوب، سیستم یادگیریم متوقف شده؛ اما خب
شاید به کتابخونهی بابام یه سری بزنم.
WhereToRead
💢 چرا کشمکشهای درونی مهماند؟
کشمکش یعنی درگیری؛ جدالی که بین دو کاراکتر یا نیرو که اهداف متضادی دارن ایجاد میشه.
گاهی این درگیری درونی میشه. یعنی فرد بین دو انگیزه، میل یا هدف درگیره. یا در موقعیتیه که مجبوره چیزی که خیلی خوشش نمیاد رو انتخاب کنه.
کشمکش درونی تو داستان مهمه چون به کاراکتر و انتخابهاش عمق و پیچیدگی میده و این میتونه تنش و جذابیت یک داستان رو دوچندان کنه.
ایجاد کشمکشهای درونی در داستان جنایی
🥊 تناقضهای درونی: شخصیت باید دچار تناقضات اخلاقی و روانی بشه. مثلاً یک شخصیت مجرم باشه، ولی از طرفی به شدت از کارهایی که کرده عذاب وجدان داشته باشه.
🎈 تصمیمات سخت: شخصیت باید در موقعیتهایی قرار بگیره که مجبور بشه انتخابهای سختی کنه. انتخابهایی که هر کدوم به نحوی عواقب سنگینی دارن.
♦️ افشا شدن گذشته: گذشتۀ شخصیت میتونه تأثیر زیادی در کشمکشهای درونیش داشته باشن. مثلاً یک شخصیت ممکنه در گذشته جنایتی کرده باشه و حالا با احساس گناه درگیر باشه.
#شخصیت_پردازی
🏠‧₊˚@WriteClub
🥀 خونِ همیشه جاری.
خالق اثر: Sofi
•──✧──·𖥸·──✦──•
【 @ShahKarArtsAcademy 】
باشگاه نویسندگی.
🥀 خونِ همیشه جاری. خالق اثر: Sofi •──✧──·𖥸·──✦──• 【 @ShahKarArtsAcademy 】
در این غروبِ نه چندان آرامشبخش،
از بلندیای به زندگی خیره شدیم که سرشار از لحظهست. خاطراتی که نوشتیم و صداهایی که شنیدیم. گاهی هم چیزهایی که خواستیم فراموش کنیم و نخواستیم ازشون بگیم.
این چند روز، پر از احساس بود. غم نوازشی میکرد و شادی از روی گونهها پایین میریخت. غرور لب میشکافت و امید قلبهارو. ترس روی شونههامون ایستاده بود درحالی که حیرت تکونمون میداد.
هر لحظه آغوشهارو آرزو کردن و خداحافظیهارو نادیده گرفتن، مارو اینطور ساخت.
نه از چند روز گذشته
و نه از حادثههایی که پیش اومد،
بلکه از همون لحظهای که چشمهایی باز شد تا مارو به اینجا برسونه. از وقتی مردی از تاریخ چندهزارساله، پدرانه پادشاهی کرد و افسانههایی نوشته شد که انسانهارو جاودان کرد.
از لحظهای که ایران، خونه بود و این زمین، وطن.
از لحظهای که دیدن موی پر خون دخترها، فقط درد نداشت. از لحظهای که بالا رفتن مشت زنها، حرف نداشت. از لحظهای که کسی از اشک ریختن مردها، شرم نداشت و از لحظهای که آدمها، ایرانیها... ما ایرانیها، چشمهامون به خون مجال نشستن داد و به لبخندهامون ارزش دیده شدن.
و خشم، اینجاست؛ در تباری جاودان و خونِ همیشه جاری. در این ملت همیشه زنده و در جایی که ما هستیم. در جایی که ایران هست.
با احترام به شهد سرخ هموطنانمون
آکادمی هنری شاهکار
•──✧──·𖥸·──✦──•
【 @ShahKarArtsAcademy 】