ادبیّات نمایشی 🎭
تقسیمهایی که از ادب نمایشی در ملل غرب شده، بیشتر در حدود تراژدی و کمدی و درام است که به اختصار میتوان در باب آنها چنین توضیح داد:
۱. تراژدی، تصویر ناکامی اشخاص برجسته است، از جهتی با حماسه پیوند دارد و از گذشتۀ اساطیری یا تاریخی سرچشمه میگیرد و گاه دوری زمان جای خود را به دوری مکان میدهد. هنرمند به جای آنکه از گذشتۀ دور (خواه تاریخی، خواه اساطیری) سخن به میان آورد، از مکانی دور در زمانی نزدیک سخن میگوید. اینکه در تعریف تراژدی گفتهاند: «قهرمانان آن در پایان دچار مرگی دلخراش میشوند، به این معنی است که قهرمانان نتیجۀ اجتنابناپذیر تضادها و تلاشهایی باشد که مسیر داستان آن را به وجود میآورد. هر تراژدی -در آن سوی غمی که تصویر میکند- نشاندهندۀ فتحی دیگر است که در خواننده شور و هیجان میآفریند.
ریشۀ کلمۀ تراژدی به معنی آواز بز Tragedy است (یونانی: تراگودیا) که در تعبیرات مفسّران اسلامی ارسطو (مانند ابنسینا) به گونۀ طراغودیا در آمده است، گویا از ترانهای سرچشمه میگیرد که یونانیان قدیم، هنگام مراسم قربانی دیونیزوس یا در سوگ او میخواندهاند. علاوه بر وحدتهای سهگانه (زمان، مکان، داستان) در تراژدی از طرز بیان موزون و سنگین و موضوعات برجسته (سرنوشت و مسائل ابدی) باید کمک گرفت.
👤 دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
#ادبیات_نمایشی
🏠‧₊˚@WriteClub
@TheDivanOfLaiyaTheDivanOfLaiya (1).mp3
زمان:
حجم:
4.7M
֙⋆ #لعیاینویسنده | خلاء در داستان
باشگاه نویسندگی.
֙⋆ #لعیاینویسنده | خلاء در داستان
وارد جزئیات شدن خسته کنندهست، اما خلاء رنجآوره.
֙⋆ #لعیاینویسنده | خلاء در داستان
نشانهی یک نویسنده
زمانی که میمیرد، سرد میشود و تاریک،
فقط در نقش راویِ داستان
باقی خواهد ماند؛
اما تو
ای معشوقِ حاضر در داستان
همیشه آنجا میمانی
و نه در جایگاه حبس، بلکه در قرارگاه پرستش.
همانطور که بودی
زنده، شیرین و خروشان.
֙⋆ #لعیا | قدم زدنهای نوشته
🤹🏻چیکار کنم داستانم رو بهخاطر بیارم؟
برای به خاطر آوردن جزئیات داستان به جای ساختن آنها، میتوانید از روشها و تکنیکهای زیر استفاده کنید:
۱- مرور و یادآوری منظم:
به داستانی که نوشتهاید، بارها و بارها رجوع کنید. مرور مداوم به شما کمک میکند جزئیات را به خاطر بسپارید و از ساختن جزئیات جدید جلوگیری کنید.
۲- یادداشتبرداری دقیق:
در حین نوشتن داستان، یادداشتهایی در مورد شخصیتها، مکانها، و رویدادها بردارید. این یادداشتها به شما کمک میکند تا در صورت نیاز به جزئیات برگردید و آنها را به خاطر آورید.
۳- استفاده از نقشهها و نمودارها:
اگر داستان شما پیچیده است و شخصیتهای زیادی دارد، میتوانید از نقشهها، نمودارها، یا جداول استفاده کنید تا ارتباطات و جزئیات داستان را به خاطر داشته باشید.
۴- تمرکز بر ذهنآگاهی:
تمرکز و توجه کامل به هنگام نوشتن و مرور داستان به شما کمک میکند جزئیات را بهتر در ذهن نگه دارید. ذهنآگاهی در حین نوشتن، فرآیند به خاطر سپردن را تقویت میکند.
🏠‧₊˚@WriteClub
WhereToRead
چطور کشمکش شخصیت علیه جامعه رو بنویسیم؟🥊👥️
کشمکش داستانت رو جلو میبره، تنش و درام ایجاد میکنه و خواننده رو علاقهمند نگه میداره. شخصیتها رو به چالش میکشه، باعث رشد و تغییرشون میشه، بهای شکست ایجاد میکنه و در نهایت داستان رو جذابتر و بهیادموندنیتر میکنه.
کشمکش شخصیت علیه جامعه به این صورته که عقاید، ارزشها یا کُنشهای شخصیت با هنجارها و قوانین و انتظارات جامعهش تضاد دارن.
● انواع این کشمکشها:
سرکوب سیاسی
نابرابری طبقاتی
انتظارات فرهنگی
آزادیهای شهروندی
نقشهای جنسیتی
تبعیض قومی و نژادی
آزادی مذهبی
مشکلات محیطی
● نمونههایی از نمایش دادن این کشمکش در ادبیات:
• کشتن مرغ مقلد اثر هارپر لی (تبعیض نژادی)
• ۱۹۸۴ اثر جورج اورول (سرکوب سیاسی)
• چتر سبز اثر ریچارد پاورز (محیطی)
● خلق شخصیت
هنگام خلق شخصیت مثل هر شخصیت دیگهای بهش نقص و خواسته و نیاز بدید. اون هنگام شورش علیه جامعه باید با کشمکشهای درونیش هم کنار بیاد.
علیه چه ارزشهایی شورش میکنه؟ مهارتها و نقصها و گذشتهش چطور روی تواناییش برای شورش تاثیر میذارن؟
● پایان داستان
کشمکش چطور حل میشه - یا نمیشه؟ شخصیت اصلی میتونه با وجود سرکوب جامعه به اهدافش برسه، جایگزین پیدا کنه یا تغییری درونی رو تجربه کنه.
همیشه نیازی نیست جامعه رو تغییر بده. میتونه آرک شخصیتی خودش رو کامل کنه و جایگاهش در جامعه رو بپذیره. بههرحال، پایانی بنویسید که در اون سفر درونی شخصیت به پایانی رضایتبخش و باورپذیر برسه و مضامین رمانتون رو برجسته کنه.
#چطور_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
2.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بندیکت کامبربچ در کنسرت خیریه «با هم برای فلسطین» شعر محمود درویش را خواند:
«بر این سرزمین چیزی هست شایسته زیستن
بر این سرزمین، بانوی سرزمینها،
آغاز آغازها
پایان پایانها
که فلسطیناش نام بود
که فلسطیناش از این پس نام گشت
سرزمین من، بانوی من!
مرا، چون تو بانوی منی، زندگی شایسته است.»
#فلسطین
🏠‧₊˚@WriteClub
الان دلم یه رفتنی میخواد،
یه موندنی
و یه برنگشتنی.
دلم یه تجدید دیدار،
یه قرار
و یه " دیگه جایی نمیرم." میخواد.
دارم پر میکشم برای سردی هوا،
چایی داغ
و صدای نقارهها.
میگم،
ولی ای کاش اون بدهاش نشنون
که شور افتاده به دلم که نکنه نشه.
نکنه نخواد
و نکنه اینجا گیر بیفتم؛
اما وقتی یه نگاهی به سفرههایی که جلوم پهن شدن میندازم،
میبینم امید هست که منتظرم باشن
برای اینکه دوباره آبیاری شم
و قدر بدونم درخت پر خاطره بودنم رو.
امید هست.
امید دارم.
امشب، و تک تک شبها
این تنها امیدیه که دارم.
֙⋆ #لعیا | یه جایی که دیگه ازش برنگردم
و زری میاندیشید که چرا پیرمرد پسرهایش را زن نمیدهد درحالی که موقع زنشان است، و بعد فکر کرد که آدمهایی که با این همه گل سر و کار دارند چه لزومی دارد زن بگیرند؟
֙⋆ #ازکتابها | سووشون از سیمین دانشور