eitaa logo
باشگاه نویسندگی.
1.4هزار دنبال‌کننده
271 عکس
54 ویدیو
10 فایل
'به نام خدا' . اینجا هستم تا بهت کمک کنم که همیشه بنویسی. پا به پای هم‌ باشیم، اینجا باهام حرف بزن: https://daigo.ir/secret/920567090
مشاهده در ایتا
دانلود
باشگاه نویسندگی.
֙⋆ #لعیای‌نویسنده | خلاء در داستان
وارد جزئیات شدن خسته کننده‌ست، اما خلاء رنج‌آوره. ֙⋆ | خلاء در داستان
نشانه‌ی یک نویسنده زمانی که می‌میرد، سرد می‌شود و تاریک، فقط در نقش راویِ داستان باقی خواهد ماند؛ اما تو ای معشوقِ حاضر در داستان همیشه آنجا می‌مانی و نه در جایگاه حبس، بلکه در قرارگاه پرستش. همانطور که بودی زنده، شیرین و خروشان‌. ֙⋆ | قدم زدن‌های نوشته
🤹🏻چیکار کنم داستانم رو به‌خاطر بیارم؟ برای به خاطر آوردن جزئیات داستان به جای ساختن آنها، می‌توانید از روش‌ها و تکنیک‌های زیر استفاده کنید: ۱- مرور و یادآوری منظم: به داستانی که نوشته‌اید، بارها و بارها رجوع کنید. مرور مداوم به شما کمک می‌کند جزئیات را به خاطر بسپارید و از ساختن جزئیات جدید جلوگیری کنید. ۲- یادداشت‌برداری دقیق: در حین نوشتن داستان، یادداشت‌هایی در مورد شخصیت‌ها، مکان‌ها، و رویدادها بردارید. این یادداشت‌ها به شما کمک می‌کند تا در صورت نیاز به جزئیات برگردید و آنها را به خاطر آورید. ۳- استفاده از نقشه‌ها و نمودارها: اگر داستان شما پیچیده است و شخصیت‌های زیادی دارد، می‌توانید از نقشه‌ها، نمودارها، یا جداول استفاده کنید تا ارتباطات و جزئیات داستان را به خاطر داشته باشید. ۴- تمرکز بر ذهن‌آگاهی: تمرکز و توجه کامل به هنگام نوشتن و مرور داستان به شما کمک می‌کند جزئیات را بهتر در ذهن نگه دارید. ذهن‌آگاهی در حین نوشتن، فرآیند به خاطر سپردن را تقویت می‌کند. 🏠‧₊˚@WriteClub
WhereToRead چطور کشمکش شخصیت علیه جامعه رو بنویسیم؟🥊👥️ کشمکش داستانت رو جلو می‌بره، تنش و درام ایجاد می‌کنه و خواننده رو علاقه‌مند نگه می‌داره. شخصیت‌ها رو به چالش می‌کشه، باعث رشد و تغییرشون می‌شه، بهای شکست ایجاد می‌کنه و در نهایت داستان رو جذاب‌تر و به‌یادموندنی‌تر می‌کنه. کشمکش شخصیت علیه جامعه به این صورته که عقاید، ارزش‌ها یا کُنش‌های شخصیت با هنجارها و قوانین و انتظارات جامعه‌ش تضاد دارن. ● انواع این کشمکش‌ها: سرکوب سیاسی نابرابری طبقاتی انتظارات فرهنگی آزادی‌های شهروندی نقش‌های جنسیتی تبعیض قومی و نژادی آزادی مذهبی مشکلات محیطی ● نمونه‌هایی از نمایش دادن این کشمکش در ادبیات: • کشتن مرغ مقلد اثر هارپر لی (تبعیض نژادی) • ۱۹۸۴ اثر جورج اورول (سرکوب سیاسی) • چتر سبز اثر ریچارد پاورز (محیطی) ● خلق شخصیت هنگام خلق شخصیت مثل هر شخصیت دیگه‌ای بهش نقص و خواسته و نیاز بدید. اون هنگام شورش علیه جامعه باید با کشمکش‌های درونیش هم کنار بیاد. علیه چه ارزش‌هایی شورش می‌کنه؟ مهارت‌ها و نقص‌ها و گذشته‌ش چطور روی تواناییش برای شورش تاثیر می‌ذارن؟ ● پایان داستان کشمکش چطور حل می‌شه - یا نمی‌شه؟ شخصیت اصلی می‌تونه با وجود سرکوب جامعه به اهدافش برسه، جایگزین پیدا کنه یا تغییری درونی رو تجربه کنه. همیشه نیازی نیست جامعه رو تغییر بده. می‌تونه آرک شخصیتی خودش رو کامل کنه و جایگاهش در جامعه رو بپذیره. به‌هرحال، پایانی بنویسید که در اون سفر درونی شخصیت به پایانی رضایت‌بخش و باورپذیر برسه و مضامین رمانتون رو برجسته کنه. 🏠‧₊˚@WriteClub
2.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بندیکت کامبربچ در کنسرت خیریه «با هم برای فلسطین» شعر محمود درویش را خواند: «بر این سرزمین چیزی هست شایسته زیستن بر این سرزمین، بانوی سرزمین‌ها، آغاز آغازها پایان پایان‌ها که فلسطین‌اش نام بود که فلسطین‌اش از این پس نام گشت سرزمین من، بانوی من! مرا، چون تو بانوی منی، زندگی شایسته است 🏠‧₊˚@WriteClub
الان دلم یه رفتنی‌ می‌خواد، یه موندنی‌ و یه برنگشتنی. دلم یه تجدید دیدار‌، یه قرار و یه " دیگه جایی نمیرم." می‌خواد. دارم پر می‌کشم برای سردی‌ هوا، چایی‌‌ داغ‌ و صدای‌ نقاره‌ها. میگم، ولی ای کاش اون بدهاش نشنون‌ که شور افتاده به دلم که نکنه نشه. نکنه نخواد و نکنه اینجا گیر بیفتم‌؛ اما وقتی یه نگاهی به سفره‌هایی که جلوم پهن شدن‌ می‌ندازم، می‌بینم امید هست که منتظرم باشن‌ برای اینکه دوباره آبیاری‌ شم و قدر بدونم درخت پر خاطره بودنم رو. امید هست. امید‌ دارم. امشب، و تک تک‌ شب‌ها این تنها امیدیه‌ که دارم. ֙⋆ | یه جایی که دیگه ازش برنگردم
و زری می‌اندیشید که چرا پیرمرد پسر‌هایش را زن نمی‌دهد درحالی که موقع زنشان‌ است، و بعد فکر کرد که آدم‌هایی که با این همه گل سر و کار دارند چه لزومی دارد زن بگیرند؟ ֙⋆ | سووشون‌ از سیمین دانشور‌
من خدا رو دارم می‌بینم، زیر نور قشنگ مهتاب.
1.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من باید موقع غسل تو می‌مردم...❤️‍🩹 سلام الله علیها 🏠‧₊˚@WriteClub
آنجاکه تو، نه اندازه‌هايت را فهميدى و نه ارزش‌هايت را پيدا كردى و نه برنامه‌هايت را مشخص كردى، از دست‌رفته‌اى و در ضلال و سردرگمى هستى. و اينجاست كه هر صدايى تو را مى‌برد و در هر بساطى چشم مى‌دوزى كه مبادا چيزى را از دست بدهى و اينجاست كه تو به هر دعوتى جواب مى‌دهى و خيلى راحت، گام بر مى‌دارى و ثقل و سنگينى هم نخواهى داشت و در برابر هر دميدن و تحريكى، برافروخته و غضبناك مى‌شوى و آنچه را كه براى تو و در حوزه‌ى تو نبوده، عهده‌دار و مالك مى‌شوى. ֙⋆ | روزهای فاطمه سلام‌الله‌علیها، علی‌ صفایی حائری