در اولین سالگرد پیروزی انقلاب قرار بود رژه ای در میدان شهرداری برگزار بشه ، همه نیروها در اطراف میدان ایستاده بودند .ایشان#فرمانده عملیات سپاه گیلان بود . نیروهایش رل در صف منظم به میدان آورد و در کمال آراستگی و با قدرت بر افراد #نظارت میکرد . اصرار داشت که #سپاه #اولین نیرویی باشه که از #مقابل تمثال#امام خمینی (ره) عبور کند بالاخره رژه بسیار با شکوهی برگزار شد تا حدی که مردم ، خیلی ایشان را تشویق کردند.
🍃⚘🍃
در مرداد ۱۳۵۸ پدرش را از دست داد وایشان با مادرش زندگی کرد ، در #مأموریت خود در #کردستان در #عملیات آزادسازی #پاوه در کنار #شهید چمران شرکت داشت . مدتی هم در تدارکات #سپاه ناحیه گیلان مشغول #خدمت بود.
🍃⚘🍃
در آغاز #جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ، #مسئول یک #گروه ۱۹ نفری اعزامی از رشت به منطقه# سرپل ذهاب در ۱۰ مهر ۱۳۵۹ شد . پس از #رشادت بسیار در این منطقه توسط #شورای جنگ منطقه غرب #مسئولیت #سرپل ذهاب به ایشان واگذار شد.
🍃⚘🍃
#ایشان در ۱۳ آبان ۱۳۶۴ به عنوان #مسئول ستاد #لشکر قدس گیلان منصوب شدو در #عملیات کربلای ۲ در #منطقه حاج عمران شرکت کرد . این #عملیات که در #ساعت دوازده شب ۹ شهریور ۱۳۶۵ انجام شد #گردانهای کمیل ، میثم و حمزه سیدالشهداء(ع)⚘ به سوی مواضع دشمن پیشروی کردند و در همان ساعات اولیه دشمن را در هم شکستند.
🍃⚘🍃
#فرمانده #گردان کمیل – برای هدایت نیروهای خود ، درخواست نیروهای کمکی کرد در حالی که بر اثر #اصابت گلوله مجروح شده بود . رضوانخواه با وجود #جراحت با #اقتدار گردان خود را در میان آتش دشمن به پیش میبرد که بار دیگر مورد #اصابت ترکش قرار گرفت و به #شهادت رسید.💔
🍃⚘🍃
پس از #درخواست #نیروی کمکی ، #فرماندهی لشکر به #شهید محمود قلی پور#ماموریت داد به سرعت# گردان مالک اشتر را که به عنوان #گردان پشتیبان آماده بود ، به خطوط درگیری اعزام کند.
🍃⚘🍃
#نیروهای کمکی را به خطوط درگیری اعزام کرد و پس از #اعزام گردان محل #ماموریت خود را ترک نکرده بودند که #سنگرشان در قله رفیع کدو ، مورد #اصابت گلوله #توپ قرار گرفت . در نتیجه ،ایشان به همراه #همرزمانش به #شهادت رسیدند و #پیکر#سردارشهید محمود قلی پور در اثر #انفجار
#تکه تکه شد.💔
🍃⚘🍃
به روایت از دامادشان :
#فرمانده سپاه بابل به من خبر داد که #برادر همسر شما #شهید شدند و این در حالی بود که بیست روز از ازدواج ما می گذشت.
🍃🌷🍃
به بیمارستان #شهید یحیی نژاد رفتم، رئیس بیمارستان مانع شد. گفت: شما تحمل نداری.
....وقتی تابوت را باز کردم، دیدم که #شهید دست بر سینه دارد و با حالت تبسم، لبخند می زند.😭
🍃🌷🍃
تعجب کردم که دست بر سینه، چرا لبخند می زند؟
شب #شهید بزرگوار را در خواب دیدم که گفت:
می دانی چرا لبخند زدم؟ بخاطر آنکه #حضرت سیدالشهدا (ع)🌷را دیدم و گفتم: السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)🌷، او را در بغل گرفتم و لبخند زدم.»😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید محمد زمان ولی پور هم درتاریخ ۱۳۶۷/۳/۲۳# در #عملیات کربلای ۱۰ ودر منطقه #شلمچه براثر اصابت #ترکش به کمرش به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :
در روستای پایین سرست بابل درگلزار #شهدای این شهر است.
🍃🌷🍃