بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷#مـعـرفـی_شــهــدا
شهید احمدرضا احدی
تولد: 1345/8/25
محل تولد :اهواز
شهادت : 1365/12/12
محل شهادت :عملیات کربلای پنج
#خـــاطـــره_شـــهــیـــد
مادرش میگوید:
.یکی از دوستان احمدرضا از شمال با منزل همسایه مان تماس گرفت، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت.
.
پرسیدم احمدرضا که بود؟! گفت: یکی از دوستانم بود. پرسیدم: چکار داشت؟!
گفت: هیچی، خبر قبول شدنم را در#دانشگاه داد!
گفتم: چی؟؟ گفت: می گوید #رتبه_اول #کنکور راکسب کرده ای.
.
من و پدرش با #ذوق_زدگی گفتیم : رتبه اول؟؟ پس چرا #خوشحال نیستی؟؟!!
.
احمدرضا گفت: اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم!
.در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت #مسجد !!!....
.
یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی، می گفتم احمدرضا تو الان #پزشکی قبول شده ای، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟!
می گفت : می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند!
می خواهم سختی کارشان را لمس کنم!...
🌷#وصــیـــت_نـــامـــه
متن تنها وصيت نامه به جا مانده از شهيد احمدرضا احدي به اين شرح است :
بسم الله الرحمن الرحيم
فقط، نگذاريد حرف امام به زمين بماند همين
حدود يك ماه روزه قرض دارم تا برايم بگيريد و برايم از همگي حلالي بخواهيد
والسلام
كوچكترين سرباز امام زمان(عج)
احمدرضا احدی
🌷شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان
و شهید احمد رضا احدی صـلوات🌷
بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷#مـعـرفـی_شــهــدا
مدافع حرم
شهید احمد گودرزی
تاریخ تولد : سال 1357
محل تولد : بروجرد
تاریخ شهادت : 1394/12/14
محل شهادت : حلب - سوریه
وضعیت تاهل : متاهل با 1 فرزند
محل مزار شهید : تهران- بهشت زهرا (س)
🌷#خـــاطـــره_شـــهــیـــد
احمد میگفت:
خیلی از ما میگوییم اگر روز عاشورا بودیم به امام حسین (ع) کمک میکردیم.
الان عاشورا تکرار شد و باید ثابت کنیم اصحاب امام حسین (ع) هستیم.
نباید بگذاریم خشتی از حرم حضرت زینب (س) کم شود
مادر جان،
اگر نروم،
اگر همرزم من نرود،
دیگر مادر و خواهر من نمیتواند در ایران آزادی داشته باشد،
هر لحظه ترس از حضور دشمن آرامش را از آنها میگیرد.
همچنین اگر فقط یک آجر از حرم حضرت زینب (س) کم شود،
چگونه میتوانیم نام امام حسین (ع) را به زبان بیاوریم؟
پس مسلمانی چیست؟
مسلمان کیست؟
ما باید برویم.
🌷شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان
و شهید احمد گودرزی صـلوات🌷
‹🔗📙›
بهنقلازهمرزمشهید :
شبقبلازشهادت #بابڪ بود.💔
یہماشینمهماتتحویلمنبود.🚖
منهمقسمتموشکیبودموهم
نیرویآزادادوات.اونشبهواواقعا
سردبود🌬❄️
#بابڪ اومدپیشمنگفت:
" علےجانتوۍچادر⛺️جانیستمنبخوابم.
پتوهمنیست🤦🏻♂"
گفتم : توهمشازغافلہعقبےبیاپیشخودم
گفتم:بیااینپتو ؛اینمسوءیچ 🔑
بروجلوماشین🚘بخواب،منعقبمیخوابم🤗
ساعت3شبمنبلندشدمرفتمبیرون🚶🏻♂
دیدمپتوروانداختہرودوشخودش
دارهنمازمیخونہ📿
(وقتیمیگمساعت(۳)صبحیعنےخداشاهده
اینقدرهواسردهنمیتونےازپتوبیاۍبیرون!!)😥
گفتم: #بابڪ
بااینکاراشهیدنمیشےپسر ..حرفےنزد🖐🏻
منمرفتمخوابیدم.🚶🏻💤
صبحنیمساعتزودترازمنرفتخط وهمون روز شهید شد
🍁⃟ 🧡 ¦⇢ #خاطره_شهید
🍁⃟ 🧡 ¦⇢ شهید بابک نوࢪی
🌷_ #خـاطـــره_شـهــیــد
✍خداحافظی و عمل به قول
آخرین باری که میخواست برود وقتی با بچهها خداحافظی میکرد، بچه کوچکترم که سه سال و نیمش بود، نمیتوانست از پدرش دل بکند.
گریه میکرد که بابا نرو.
آقا مهدی به او گفت: "بابا میخوام برم سربازای صدام رو بکشم"
محسن میگفت: "اگه سربازای صدام رو بکشی اونوقت بچههاشون بیبابا میشن.
منقلب شد و گفت: "میخوام خود صدام رو بکشم".
میگفت: "بابا برام پفک بخر". میگفت: "چشم بابا برات خوراکی میخره".
چند بار خداحافظی کرد و چند صد متر رفت و باز محسن صداش کرد و برگشت.
بالاخره رفت.
روزی که خبر شهادتش را دادند، شبش خواب دیدم که مهدی آمده و محسن را بغل کرده و به شیرینی فروشی سر کوچهمان برده است. خیلی هم خوشحال است. دائم بچه را ناز میداد. برایش قاقالی خریده بود. یک خوراکی دست محسن داده بود. بقیهاش را به من داد و گفت: "اینها را بعدا به او بده".
بعد هم محسن را به بغل من داد و گفت: "دارم میرم". محسن زد زیر گریه و گفت: "بابا نرو"... و از گریه محسن بیدار شدم.
همان روز تشییع این خواب را دیدم.
او به قولی که به محسن داده بود، عمل کرد.
روایتی از همسر شهید
#قهرمانان_وطن
#لبیک_یا_خامنه_ای
#شهدا_شر_منده_ایم ❤️
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج🤲
قرارگاه #حاج_قاسم سلیمانی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 https://eitaa.com/YaHosseinyaZeinab
┄┄┅═✧❁🌹🇮🇷🕊❁✧═┅┄┄
#خاطره_شهید
محمـدجـواد توی تبلیغـات بود و نقـاشی می ڪشید قـرار شد بـارگاه ملڪوتی امـام حسيـن(ع) رو روی دیــوار نقــاشی کنه....
نزدیڪای غـروب ڪارمون تقریبا تمـوم شد محمدجواد در حال رنــگ ڪردن پــرچــم حــرم #امام_حسين(ع) گفت: "حیفه این پرچم باید با قـرمـز خـونی رنـگ بشـه...
هنــوز جمله اش تمـوم نشده بود ڪه صـدای سوت خمپـاره پیچید...
بعد از انفجـار دیدم ترکش خمپاره به سر محمدجواد خـورده و خــون ســرش دقیقا به پــرچـم حــرم امام حسین (ع) پــاشیــده....💔
#طلبه_شهید_محمدجواد_روزی_طلب
🌸بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌹#شهيد_محمد_علی_رهنمون
تولد: ۱۳۳۴/۰۵/۰۷
محل تولد : یزد
شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۰۶
محل شهادت : طلائیه .عملیات خیبر
مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله تهران
تحصيلات: پزشگ
مسئوليت در جبهه: مسئول بيمارستان صحرایی
🌸#خــاطــره_شـــهــیـد
✍️ _محمدعلی هنگام نماز، مانند هميشه سجادهاش را پهن کرد، ولی قبل از اين که نماز بخواند، نوزادش را کنار سجاده قرار داد و پس از مدتی کوتاه، به نماز ايستاد.
همسرش با دقت کارهای محمدعلی را زير نظر گرفته بود. صبر کرد تا نماز او تمام شود. نماز خواندنش را دوست داشت و از اين که مي ديد، همسر پزشکش اينچنين با خضوع و خشوع در مقابل پروردگار، سر بر سجدهی بندگی می گذارد، لذّت می برد. نماز که تمام شد از او پرسيد:
- برای چی موقع نماز بچه را گذاشتی کنار سجاده؟!
محمدعلی لبخندی زد و نگاهی به کودک سه ماهه و سپس به همسرش انداخت و گفت:
- ببين خانم! تربيت صحيح فرزند را بايد از همون ماهها و روزهای اول تولد آغاز کرد. شايد الآن اين نوزاد چيزی متوجه نشه، ولي همين که از دوران شيرخوارگی، اون رو کنار سجاده می ذارم، باعث می شه که ذهن و فکر اون به نماز و ذکر و عبادت عادت کنه!
محمدعلی توضيحات علمی و مذهبی ديگری نيز برای همسرش ارائه کرد، اما همسر وی در آن لحظات در دل، به داشتن چنين همسر مؤمن، عالم و فهميدهای، چون رهنمون به خود می باليد.
🌸هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا
و #شهید_محمدعلی_رهنمون_صلوات