eitaa logo
°نِدایِ شُهَدا°
874 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
43 فایل
﴾﷽﴿ ❥|زنده نگه داشتن یادشهداکمترازشهادت نیست|❥ •مدیـــــࢪ ↯ ‌➣ ﴾؏﴿ حضࢪتـــــ اربابـــــ 📢•خـــــادم📬↯ ‌➣ @AMIRMAHDI8888 📢•خـــــادم تبادل📬↯ ➣ @ya_ali_313_2008 📱به زودے شیعیان‌ مشغول‌احداث ضریح حسن اند 💔کاری از رفقای شهید مسعود عسگری💔
مشاهده در ایتا
دانلود
° ✨👀| . امروز رفتم عابر بانڪ ۴۵ تومن یارانہ مو بگیرم.خودپرداز نوشت لطفا براے احراز هویت بدون ماسڪ روبروے دوربین دستگاه بایستید.بعدش کہ عکس گرفت نوشت: شما بہ جرم نزدن ماسک ۵۰ هزار تومن جریمہ شدید، مدرک هم داریم، حالا پنج هزار تومن بقیشو رد کن بیار [!😂😐] @Yaalimadad313313
10.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️ 🎥فتوای فوق خنده‌دار درباره ! ⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️ 🔊 🚩کانال ندای شهدا 🆔 @Yaalimadad313313
😂 😂 در راه درباره وضعیت آموزش نیروها حرف مے زدیم. نزدیڪے میدان امام حسین (ع) بودیم و صحبتمون گل انداخته بود.☺️ یک دفعه عماد مڪثے ڪرد و با تعجب گفت: - اے واے ... من صبح با ماشین رفتم پادگان.🤔 زدم زیر خنده. صبح با ماشین رفته پادگان و یادش رفته بود.😁😄ناگهان داد زد: - نگه دار ... نگه دار ...☹️ گفتم: "خب مسئله اے نیست ڪه. ماشینت توے پارڪینگ پادگانه. فردا صبح هم با هم میریم اون جا."🙂 ڪه گفت: "نه. نه. زود وایسا ... باید سریع برگردم پادگان." با تعجب پرسیدم: "مگه چیز توے ماشین جا گذاشتے ڪه باید برے بیاری؟" خنده اے ڪرد و گفت: - آره. من صبح با زنم رفتم پادگان.🤦‍♂😁 به اون گفتم توے ماشین بمون، من الان برمے گردم. توے پادگان ڪه رفتم، اون قدر سرم شلوغ شد ڪه اصلا یادم رفت زنم دم در منتظرمه."🤦‍♂🤦‍♂ بدجور خنده ام گرفت. زنش از صبح تا غروب توے ماشین مونده بود. وقتے وایسادم، گفت: - نخند ... خب یادم رفت با اون رفته بودم پادگان.😁🤦‍♂ و یک ماشین دربست گرفت تا بره پادگان و زن و ماشینش رو بیاره.🌹 🌹شهید عماد مغنیه🌹 شادے روح صلوات بفرست🌺 🚓🚓🚓🚓🚓🚓🚓🚓 @Yaalimadad313313 🚓🚓🚓🚓🚓🚓🚓🚓
😂 😂 در راه درباره وضعیت آموزش نیروها حرف مے زدیم. نزدیڪے میدان امام حسین (ع) بودیم و صحبتمون گل انداخته بود.☺️ یک دفعه عماد مڪثے ڪرد و با تعجب گفت: - اے واے ... من صبح با ماشین رفتم پادگان.🤔 زدم زیر خنده. صبح با ماشین رفته پادگان و یادش رفته بود.😁😄ناگهان داد زد: - نگه دار ... نگه دار ...☹️ گفتم: "خب مسئله اے نیست ڪه. ماشینت توے پارڪینگ پادگانه. فردا صبح هم با هم میریم اون جا."🙂 ڪه گفت: "نه. نه. زود وایسا ... باید سریع برگردم پادگان." با تعجب پرسیدم: "مگه چیز توے ماشین جا گذاشتے ڪه باید برے بیاری؟" خنده اے ڪرد و گفت: - آره. من صبح با زنم رفتم پادگان.🤦‍♂😁 به اون گفتم توے ماشین بمون، من الان برمے گردم. توے پادگان ڪه رفتم، اون قدر سرم شلوغ شد ڪه اصلا یادم رفت زنم دم در منتظرمه."🤦‍♂🤦‍♂ بدجور خنده ام گرفت. زنش از صبح تا غروب توے ماشین مونده بود. وقتے وایسادم، گفت: - نخند ... خب یادم رفت با اون رفته بودم پادگان.😁🤦‍♂ و یک ماشین دربست گرفت تا بره پادگان و زن و ماشینش رو بیاره.🌹 🌹شهید عماد مغنیه🌹 شادے روح صلوات بفرست🌺 🚓🚓🚓🚓🚓🚓🚓🚓 @Yaalimadad313313 🚓🚓🚓🚓🚓🚓🚓🚓