#معرفی_کتاب🌹
🌺حسین پسر غلامحسین🌺
شهید محمد حسین یوسف الهی سال 1340 در شهر «کرمان» متولد شد، پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت می کرد. محیط خانواده کاملا فرهنگی بود و همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قرآن آشنا می شدند.
علاقه زیاد و ارتباط عمیق محمد حسین با نهج البلاغه نیز ریشه در همین دوران دارد. در روزهای انقلاب محمد حسین دبیرستانی بود و حضوری فعال داشت و یکی از عاملان حرکتهای دانش آموزان در شهر کرمان بود.
آغاز جنگ عراق علیه ایران در لشکر 41 ثارالله واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت خود ادامه داد و بعدها به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شد. در طول جنگ پنج مرتبه به سختی مجروح شد و بالاخره آخرین بار در عملیات والفجر هشت به دلیل مصدومیت حاصل از بمبهای شیمیایی در بیست و هفتم بهمن ماه سال 1364 در بیمارستان لبافی نژاد تهران به شهادت رسید.
👇👇👇👇👇👇👇👇
@Yaalimadad313313
👆👆👆👆👆👆👆👆
📚 #معرفی_کتاب
🔖 عنوان: #پسرک_فلافل_فروش
✍🏻 نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
‼️ موضوع: زندگینامه و خاطرات بسیجی مدافع حرم طلبه #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
📖 توضیحات:
خاطرات یک شیعه واقعی حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام که ماجرا های زیادی دارد و مهمترین آنها رفتن به نجف و... میباشد.
#ندای_شهدا👇🏻
@Yaalimadad313313
#معرفی_کتاب📚
#دیدم_که_جانم_می_رود📚
📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚
دو نوجوان کم سن و سال که در روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی با هم آشنا میشوند و بعد از آن هم با هم راهی جبهه شدهاند و در نهایت نیز شهادت مصطفی او را از حمید که برادر واقعیاش شده بود، جدا میکند.
📚
شرح رفاقت حمید و مصطفی آنقدر شیرین است که وقتی به لحظهی جدایی آن دو میرسد، حمید میگوید: «دیدم که جانم میرود.»
حالا بعد از سالها حمید داوود آبادی دست به قلم شده و شرح این رفاقت را مکتوب کرده است و در کتابی ۳۰۴ صفحهای از اولین روز آشنایی با مصطفی تا روز شهادت و بعد از آن خاک سپاری او گفته است و البته نام آن را هم به یاد سختترین لحظه این رفاقت گذاشته است: «دیدم که جانم میرود»
#ندای_شهدا
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
@Yaalimadad313313
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
📗#معرفی_کتاب📗
🌸یکی از جذاب ترین کتب نوشته شده در وصف شهید چمران، کتابی است با عنوان «رقصی چنین، میانه ی میدانم آرزوست» این کتاب حاوی نیایش ها و خاطرات شهید چمران است و با مقدمه برادر ایشان آغاز می شود.⚪️
🌺ماجرای کتاب مربوط میشود به عملیات آزادسازی سوسنگرد و آنچه میخوانید در واقع شرح و توصیف یک نیمروز از صبح روز ۲۶ آبان ۱۳۵۹ تا غروب آنروز است که شهید چمران به اصرار دوستان به قلم خویش نگاشته است.🔴
🌹مناجات های بسیار زیبا و قلم عرفانی شهید چمران در کنار شرح واقعه جنگ دو جنبه شخصیتی شهید چمران را بسیار خوب به تصویر کشیده است ؛ در این کتاب شما با "چمران چریک" و در عین حال با "چمران عارف" به خوبی آشنا خواهید شد ؛ 🔵چمرانی که در میدان مبارزه و نبرد سخت و در هم شکننده است و در عین حال آنقدر روح بلندی دارد که راضی به قربانی نمودن گوسفندی برای خود نمیشود و برای آن حیوان قلم بدست گرفته و عجز و لابه می کند.⚫️
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
@Yaalimadad313313 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
#معرفی_کتاب
#ندای_شهدا
🤔رفیقی داشتم که میگفت: «اینجا ـ جزیرۀ مجنون ـ جای دیوانههاست. دیوانههایی که عاشقند. عاشقانی که میخواهند از راه میانبُر به خدا برسند.»
☄تابستان سال ۱۳۶۵ بود و من با این رفیقِ راه، راه را گم کرده بودم. کجا؟ در جزیرۀ مجنون؛ وقتی که از خط برمیگشتیم. همان دمدمای صبح. گرما بالای سی درجه بود و رطوبت هوا بالای هفتاد درصد و ما برای رهایی از گرما و شرجی، بالاپوشمان، فقط یک زیرپیراهن سفید و خیس بود.
😅آنجا، کسی را دیدم که کلاه پشمی زمستانی را تا پایین ابرو پایین کشیده و کنار نیزارها دراز به دراز خوابیده بود. نگاه عاقل اندر سفیهی به او کردم و به رفیقم گفتم: «راست گفتی که مجنون جای دیوانههاست.»
📖برشی از #کتاب وقتی مهتاب گم شد/خاطرات جانباز معزز #شهید_علی_خوش_لفظ/ #معرفی_کتاب
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
📲 https://eitaa.com/joinchat/657784890C959ec6b88f
°نِدایِ شُهَدا°
العجل ⁉️ العجل ؟! کوفیان هم به امامشان العجل میگفتند.... آقا نیا... 💔@yaalimadad313313
#معرفی_کتاب 📖
🔶️کتاب کمی دیرتر
ایده کلی رمان بر این اساس استوار است که جامعه امروزی علی رغم ظاهرش که نشان می دهد خواهان ظهور حضرت مهدی (عج) است اما در باطن اینگونه نیست، در باطن کسانی که فریاد آقا بیا آقا بیا سر می دهند زمزمه ای می گوید آقا نیا ما هنوز کلی کار داریم. چنانکه در ابتدای داستان می بینیم در جشن نیمه شعبان در مراسمی که همه یک صدا فریاد می زنند آقا بیا جوانی در سوی دیگر می گوید آقا نیا... گویی این جوان از صدای نهفته درون جامعه است صدایی که باید شنیده شود.
#ندای_شهدا || #امام_زمان عج
@Yaalimadad313313