حفظ آثار شهدای دستجرد
#آخرین_وداع
#ازلسان_مادر_معزز
#شهید_دفاع_مقدس
#سیدمحمدرضا_غدیری
فرزند شهیدم سیدمحمدرضا غدیری زمانی که به شهادت رسید دانشآموزی ۱۷ ساله بود. برای آخرین وداع خبر دادند پیکرش را به مسجد محلمان (محله خاوران) و مسجد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه شریف) آوردهاند. من در خانه نشسته بودم و خانمهای فامیل و محل هم در خانهمان بودند که راهی مسجد شدم. وقتی وارد مسجد شدم تابوت شهید کنار منبر قرار داشت. بالای سرش رفتم. محمدرضا با همان لباس رزمش آرام خوابیده بود. دست کشیدم به سر و صورتش. وقتی دستش را لمس کردم، دیدم که دستش مشت شده است. به آرامی مشتش را باز کردم و دیدم که مقداری خاک به مشت دارد. انگار لحظه شهادتش به خاک چنگ زده بود. شباهتی به فردی فوت شده نداشت. انگار که بچهام خوابیده باشد مشتش را دوباره جمع کرد. آنجا بود که حالم دگرگون شد. بعد از آن تابوت محمدرضا را به آمبولانس منتقل کردند. من هم همراه تابوت سوار آمبولانس شدم. دوستانش محمدرضا را در حلقه خودشان گرفته بودند. شهید حسینعلی فصیحی از دوستان نزدیک محمدرضا بود و مدام عکاسی میکرد که عکسهایش در آلبوم عکس مسجد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه شریف) موجود است. وقتی پیکر به بهشت زهرا (سلام الله علیها) منتقل شد بار دیگر محمدرضا را دیدم. قبل از خاکسپاری درباره نحوه شهادتش روایتهای مختلفی شنیده بودم، اما آن جا خواستم بدانم بچهام چطور به شهادت رسیده و ترکش به کجای بدنش اصابت کرده است که دیدم که ترکش یک خمپاره کمرش را شکافته و از سینهاش خارج شده است. از روی اورکتش، دست به محل اصابت ترکش گذاشتم و آن را نوازش کردم و سرانجام پیکر سیدمحمدرضا در قطعه ۲۹ بهشت زهرا (سلام الله علیها) جایی که الان قبر سردار شهید صیاد شیرازی وجود دارد به خاک سپرده شد.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398