9.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پهلوان شهیدی که به دزدها هم کمک میکرد!
#ابراهیم_هادی #شهید_ابراهیم_هادی #علمدارکمیل
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
#مختصر_زندگینامه
#شهید_دفاع_مقدس
#علمدار_کانال_کمیل
#ابراهیم_هادی
شهید ابراهیم هادی متولد یکم اردیبهشت سال یکهزار و سیصد و سی و شش، تهران، محله ایت الله سعیدی حوالی میدان خراسان، وی دارای دیپلم ادبی و علاقمند به ورزش والیبال و کشتی بود.
ابراهیم بعد از یک داستان عجیب گمنامی را بر گزید و سر انجام در بیست و دوم بهمن ماه سال یکهزار و سیصد وشصت و یک، تنها در کانال کمیل به فیض شهادت نائل گردید. هنوز پیکر این شهید از بین شهدای گمنام تشخیص داده نشده ولی یادبودی برای ایشان در تهران وجود دارد.
داستان های عجیب و شنیدنی از این شهید به ثیت رسیده است. برای مثال، با یک اذان گفتن ابراهیم، منطقه ای از دست دشمنان بعثی در آمد و با همان اذان عملیاتی پیروز شد.
جمله معروف ابراهیم هادی:
مشکل کار ما اینکه برای رضای همه کار میکنم
سخن رهبر درمورد ابراهیم هادی
ابراهیم شخصی است که رهبر انقلاب شخصیت این شهید را مانند مغناطیس وصف می کند که انسان را به خود جذب میکند.
#تولدت مبارک داداش ابراهیم 💐💐💐
سلام بر ابراهیم 💐💐💐
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
❌خودکشی
شب جمعه بود که بر سر مزار یادبود شهید ابراهیم هادی رفتم. خانمی با لهجه عربی مشغول توزیع شیرینی بود و همینطور برای ابراهیم صلوات می گرفت.
او میگفت از اهواز تا اینجا آمده ام.
یکی از خانم ها باتعجب از او پرسید: علت آمدن شما چیست: این خانوم کنار مزار ابراهیم نشست و گفت: مدتی قبل گرفتاری های دنیا خیلی به من فشار آورد. همچنین گرفتاری مالی شدید نیز ایجاد شد. دیگه هیچ راه چاره ای نداشتم.
آخر شب بود که به موضوع خودکشی فکر کردم. به دیدگاه خودم این آخرین راه درمان بود. تصمیم قطعی گرفتم که فردا خودکشی را عملی کنم.
همان شب در عالم خواب جوانی را دیدم که با من صحبت کرد و گفت: خودکشی راه حل مشکلات شما نیست، بلکه مشکلات شما را صد برابر می کند. هم در برزخ گرفتار می شوی و هم پدر و مادر و فرزندت را گرفتار می کنی. عذاب روحی خودکشی به مراتب بالاتر از مشکلات شماست. مشکلات دنیای حل خواهد شد و... اینقدر صحبت کرد که وقتی بیدار شدم، مجاب شدم به خودکشی فکر نکنم.
چند روز بعد گرفتاری مالی ما به طرز عجیبی برطرف شد، مدتی از این ماجرا گذشت و من به طور کل موضوع خودکشی را فراموش کردم، اما همیشه به این فکر می کردم که آن جوان که بود؟!
یک روز که در فضای مجازی به دنبال مطلبی میگشتم، یک باره با تصویر جوانی روبرو شدم که آن شب با من در مورد خودکشی حرف زد! روی عکس کلیک کردم، نوشته شده بود: شهید #ابراهیم_هادی
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
⭕ خاطراتی از شهید ابراهیم هادی :
عصر یک روز وقتی خواهر وشوهر خواهر ابراهیم به منزلشان آمده بودند هنوز دقایقی نگذ شته بود که از داخل کوچه سرو صدایی شنیده می شد.ابراهیم سریع از پنجره طبقه ی دوم نگاه کرد و دید شخصی موتور شوهر خواهرشان را برداشته و در حال فرار است.
ابراهیم سریع به سمت درب خانه آمد و دنبال دزد دوید و هنوز چند قدمی نرفته بود که یکی از بچه محل ها لگدی به موتور زد و آقا دزده با موتور به زمین خورد.تکه آهنی که روی زمین بود دست دزد را برید و خون هم جاری شد. ابراهیم به محض رسیدن نگاهی به چهره پراز ترس و دلهره دزد انداخت و بعد موتور را بلند کرد و گفت: سوار شو! همان لحظه دزد را به درمانگاه برد و دست دزد را پانسمان کرد.
کارهای ابراهیم خیلی عجیب بود و شب هم با هم به مسجد رفتند و بعد از نماز ابراهیم کلی با اون دزد صحبت کرد و فهمید که آدم بیچاره ای است و از زور بیکاری از شهرستان به تهران آمده و دزدی کرده.
ابراهیم با چند تا از رفقا و نمازگزاران صحبت کرد و یه شغل مناسبی برای آن آقا فراهم کرد.مقداری هم پول از خودش به آن شخص داد و شب هم شام خورد و استراحت کردند.صبح فردا خیلی از بچه ها به این کار ابراهیم اعتراض کردند. ابراهیم هم جواب داده بود:مطمئن باشید اون آقا این برخورد را فراموش نمی کند و شک نکنید برخورد صحیح، همیشه کار سازه
شهید #ابراهیم_هادی
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
9.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ ابراهیم هادی هنوز هم غوغا می کند
داستان جوان مهندسی که با شنیدن خاطره ای از شهید #ابراهیم_هادی و خواندن کتاب سلام بر ابراهیم، قید اقامت و زندگی در آلمان را زد و مسیر زندگی اش را تغییر داد.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
با اتوبوس راهی تهران بودیم بیشتر
مسافرین نظامی بودند راننده به محض
خروج از شهر صدای نوار ترانه را زیاد کرد.
ابراهیم چند بار ذکر صلوات داد. بعد
هم ساکت شد اما بسیار عصبانی بود.
ذکر می گفت دستانش را به هم فشار
می داد و چشمانش را می بست .
حدس،زدم به خاطر نوار ترانه باشد.
گفتم می خوای برم بهش بگم؟ گفت:
قربونت برو بهش بگو خاموشش کنه.
راننده گفت: نمیشه خوابم می بره.
من عادت کردم و نمی تونم.
برگشتم به ابراهیم مطلب را گفتم.
فکری به ذهنش رسید از توی جیبش
قرآن کوچکش را درآورد و با صدای
زیبا شروع به قرائت آن کرد.
همه محو صوت او شدند راننده
هم چند دقیقه بعد نوار را خاموش کرد
و مشغول شنیدن آیات الهی شد.
💠شهید#ابراهیم_هادی🕊🌹
کانال حفظ آثارشهدای دستجردhttps://eitaa.com/Yad_shohada1398
#مراقبت_ازنفس_وخودسازی
#شهیدجاویدالاثرپهلوان
#ابراهیم_هادی
ﺣﺪﺩ ﺳﺎﻝ 1354ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻭﺍﺭﺩ ﺳﺎﻟﻦ ﺷﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺳﺎﻟﻦ ﺷﺪ ﻭ ﺑﯽ ﻣﻘﺪﻣﻪ ﮔﻔﺖ: ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ، ﺗﯿﭗ ﻭﻫﯿﮑﻠﺖ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺎﻟﺐ ﺷﺪﻩ.ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﺗﻮ ﺭﺍﻩ ﻣﯽ ﺍﻭﻣﺪﯼ ﺩﻭﺗﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺕ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﻣﺮﺗﺐ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﺩﻥ،ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻭﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺷﯿﮏ ﮐﻪ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﺍﺯ ﺳﺎﮎ ﻭﺭﺯﺷﯽ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﺖ ﺑﻮﺩ، ﮐﺎﻣﻼً ﻣﺸﺨﺺ ﺑﻮﺩ ﻭﺭﺯﺷﮑﺎﺭﯼ.ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎ ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺟﺎﺧﻮﺭﺩ. ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺗﻮﻗﻊ ﭼﻨﯿﻦ ﺣﺮﻓﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﻮﯼ ﻓﮑﺮ ﺭﻓﺖ.ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﮔﺸﺎﺩ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻫﻢ ﺳﺎﮎ ﻭﺭﺯﺷﯽ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻧﻤﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﮐﯿﺴﻪ ﭘﻼﺳﺘﯿﮑﯽ ﻣﯽ ﺭﯾﺨﺖ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺑﺎﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﭼﻪ ﺟﻮﺭ ﺁﺩﻣﯽ ﻫﺴﺘﯽ؟! ﻣﺎ ﺑﺎﺷﮕﺎﻩ ﻣﯽ آئیم ﺗﺎ ﻫﯿﮑﻞ ﻭﺭﺯﺷﮑﺎﺭﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ...ﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﯿﮑﻞ ﺭﻭﯼ ﻓﺮﻡ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﯽ؟ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﺍﻭﻧﻬﺎ ﺍﻫﻤﯿﺘﯽ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ: ﺍﮔﺮ ﻭﺭﺯﺵ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﯾﻦ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻧﯿﺖ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺎﺷﯿﻦ ﺿﺮﺭ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﮐﺮﺩ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺩﺭ ﺟﺎﻫﺎﯼ ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﺍﺯ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﯼ ﺑﺪﻧﯽ ﺍﺵ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ؛ ﻣﺜﻼً ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺁﺏ ﺩﺭ ﻗﺴﻤﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﻫﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻌﺒﺮ ﺭﺩ ﺷﻮﻧﺪ ، ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻮﻝ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻣﺴﯿﺮ ﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
♦️ در عزاداريها حال خوشي داشت. خيليها با وجود ابراهيم و عزاداري او شور و حال خاصي پيدا ميكردند.
💔 ابراهيم هر جايي که بــود آنجا را كربلا ميكرد! گريه ها و ناله هاي ابراهيم شــور عجيبي ايجاد ميكرد. نمونه آن در اربعين سال 1361 در هيئت عاشقان حسين(علیهالسلام) بود.
🔻بچه هاي هيئتي هرگــز آن روز را فراموش نميكنند. ابراهيم ذكر حضرت زينب(سلاماللهعلیها) را ميگفت.
💥 او شور عجيبي به مجلس داده بود. بعد هم از حال رفت و غش كرد! آن روز حالتي در بچه ها پيدا شد كه ديگر نديديم. مطمئن هستم به خاطر سوز دروني و نَفس گرم ابراهيم، مجلس اينگونه متحول شده بود.
🌹شهید #ابراهیم_هادی
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398