#خاطرات_عملیات_بدر #شهیدسیدغلامعباس_حسینی با نزدیک شدن عملیات بدر روزها و شب های متوالی می شد که غلامعباس نمی خوابید ؛ پوتین های سیدغلامعباس همیشه مایه شوخی و خنده ی بچه ها بود ...من به او می گفتم سیدغلامعباس اینها جورابه یا پوتین ؟؟ پوتین های سیدغلامعباس آنقدر کهنه بودند که شل و بی قواره شده بود...آنرا دستش میگرفت و مثل جوراب میکشیدش به پا ؛ خیلی اصرار میکردیم اما او حاضر نبود یک پوتین نو از تدارکات بگیرد ...سادگی و کم خوابی در سید غلامعباس غوغا می کرد ؛ با این نسبت به قبل شوخ طبع تر شده بود وهر بار با شوخی و خنده از زیر گرفتن پوتین جدید از تدارکات شانه  خالی می کرد ... در عملیات بدر ناکامی هایی هم وجود داشت .. جاده ی خندق به طول ۱۴ کلیومتر به عنوان تنها خشکی بدست آمده در تصرف نیروهای ما باقی ماند پدافند این ۱۴ کلیومتر بسیار دشوار و سخت بود حتی به سختی ما مجروحان و شهدا را به عقب می آوردیم؛ مگر با استفاده از تاریکی شب ... حالا در این شرایط دشوار و فرماندهی این خط و پدافند از آن منطقه بسیار مهم برای ما و عراق بود ؛ به عهده شهید سید غلامعباس حسینی گذاشته شده بود ... دشمن در تمام مدت فعال بود و خودش را به آب و آتش میزد تا جاده رابگیرد و نیروهای مارا مجبور به عقب نشینی کند؛ شرایط جاده جنوب خوب نبود و ظرفیت وقابلیت مستقر شدن تعداد زیاد نیروها را نداشت آتش شدید عراق و بمباران شدید و استفاده از امکانات الکترو نیک برای قطع ارتباط بی سیمی را از این منطقه بسیار مهم را خیلی سخت و دشوار کرده بود ولی چهره سیدغلامعباس ردی از فشار مشکلات دیده نمی شد ؛ با این حال او در تمام مدت ارائه گزارش به قرارگاه خاتم الانبیاء را مد نظر داشت و همیشه در هنگام گزارش به سردار رشیدکه از فرماندهان جنگ بود سرش پایین بود واز مشکلات و محدودیتها و سختی ها خجالت می کشید و سخنی نمی گفت ؛ خلاصه مطلب با ایستادگی فرماندهی همچون سیدغلامعباس و تلاش نیروهای تحت امرش بالاخره جاده تثبیت شد و معبری شد برای حرکت های بعدی رزمندگان در عملیات های دیگر و این اقدامات او نقش سید غلامعباس و شخصیت او در نزد فرماندهان آشکارتر می نمود . کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398