حفظ آثار شهدای دستجرد
#سخنان_شهید_خرازی
#راوی_رزمنده_دفاع_مقدس
#حسین_هاشمپور
ما غواص بودیم و برای عملیات والفجر۸ حدود شش ماه آموزش غواصی دیدیم. روزهای اول آموزش غواصی روزی ۳ الی ۴ ساعت بود. بعد روزی ۷ الی ۸ ساعت شد؛ آخرای آموزش از ۲۴ ساعت ما ۱۵ ساعتش را توی آب بودیم. از تابستان آموزش های غواصی ما شروع شد تا ۱۹ بهمن که عملیات والفجر ۸ بود؛ شهید خرازی همیشه با ما غواص ها بود. ایشان با اینکه فرمانده لشکر بود با آن مقام و رتبه اش می آمد و بانیروهای بسیجی غواص هم سفره می شد؛ قدم می زد؛ می گفت و می خندید؛ این کار تو نیروهای نظامی دنیا مرسوم نیست که یک فرمانده عالی رتبه بیاید با پایین ترین نیرویش بگو و بخند کند؛ مثلا تو یک پادگان بروی یک گروهبان را چپ نگاه کنی ۲۴ ساعت اضافه خدمت برایت میزنن ولی آن روزها این حرف ها نبود؛ شهیدخرازی همیشه با ما بود و واقعا می آمد و به ما روحیه می داد؛ صحبت می کرد؛ می گفت: ما پول بیت المال را چند ماه خرج شما می کنیم شما یک شب برا ما کار کنید. ما جزو نیروهای غواص خط شکن بودیم؛ شب اول حمله ما در مقابل دشمن بودیم. شهید خرازی می گفت: همین چند ساعتی که ما با شما کار داریم شما وظیفه اتان را درست انجام بدهید؛ آن شش ماه نوش جانتان مال بیت المال خرجتان می شود؛ قرار نیست شب اول بعد از شش ماه آموزش دیدن و شدن یک نیروی کاری برای جنگ که یک مرد جنگی شدید ؛ شب اول شهید بشوید؛ پس به اندازه این پولی که از بیت المال خرج شما شده کارایی داشته باشید. بدرد اسلام بخورید بعد اگر قرار بود شهید بشوید حتما شهید می شوید؛ ولی اگر قرار باشد همان شب اول شهید بشوید چه بدرد اسلام و کشورتان خوردید. پس جانتان را به خطر نندازید؛ با فکرتان کار کنید. واقعیت هم همین بود. یک نیرو سختی های زیادی که کشیده بود تا مثلا یک غواص خط شکن بشود و شش ماه از عمرش را صرف آموزش کند کم نیست؛ مال بیت المال؛ وقت بیت المال؛ وقت مربی؛ غذا؛ لباس همه این ها مال بیت المال بود؛ من یادم است یک دست لباس غواصی سال ۱۳۶۵ می گفتند: پنج میلیون هزینه می برد تا خریداری شود در حالیکه یک پیکان آن زمان در ایران ۲۰۰ الی ۳۰۰ تومان بود. پنج میلیونی که پول لباس غواصی می دادیم برای این بود که ما تحریم بودیم و چهار؛ پنج دست می گشت تا بدست ما برسد. پنج میلیون پول آن موقع خیلی بود؛ اگر قرار باشد شب اول تیر بخورد این لباس وقتی سوراخ بشود از بین می رود؛ وقتی نیرو نباشد؛ شش ماه
مال بیت المال ازبین رفته است؛ ما همیشه در جنگ پیشتاز بودیم ؛ من هم در قسمت اطلاعات عملیات بودم و هم جزو عواص های خط شکن بودم؛ همیشه اولین کسانی که با دشمن درگیر می شدند ما بودیم ؛ همیشه سعی کردم با اینکه عاشق شهادت بودم اما زنده بمانم و به اسلام و مسلمین در حد توانم خدمت کنم.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
حفظ آثار شهدای دستجرد
#درس_خواندن_در_جبهه
#راوی_رزمنده_دفاع_مقدس
#حسین_هاشمپور
من هنوز محصل بودم و داشتم درس می خواندم که به جبهه رفتم ؛ معلم مدرسه امان هم بعد از چند ماه به جبهه اعزام شده بود. آقا معلم آمده بود همان قسمتی که گردان ما بود و تا مرا می دید دستم را می گرفت و می برد یک گوشه سنگر می نشستیم تا ادامه ی درسم را در جبهه بخوانم که از بقیه همکلاسی هایم عقب نمانم . من هم سر به سر آقا معلم می گذاشتم و می گفتم: آقا من از درس و مشق و مدرسه فرار کردم و به جبهه آمدم حالا شما دقیقا از شانس خوش ما به مقر ما آمدی و هر روز می گوئی درس بخوان! آقا به جبهه آمدی قدمت به چشم؛ ولی بگذار راحت باشیم. جبهه به این بزرگی به یک مقر دیگر می رفتید!.
آقا معلم می گفت: نه؛ بچه های دیگر که حرف مرا گوش نمی دهند، ولی تو حرف گوش کن هستی تو درست را بخوان من کمکت می کنم؛ بعدا به دردت می خورد؛ خدا به آقا معلم خیر بدهد واقعا خیلی زحمت کشید تا من درسم را بخوانم و از کلاس جانمانم و الحمدلله با نمرات عالی هم قبول شدم. تو مدرسه هم من خیلی بازیگوش بودم ولی درس خواندنم خوب بود. و همیشه معدلم بالای ۱۷ و ۱۸ بود. تو جبهه هم چون کسی حرفش را گوش نمی کرد و سر کلاس های درس معلممان تو جبهه حاضر نمی شدند برای من خوب شده بود چون یک معلم خصوصی پیدا کرده بودم و امتحاناتم که در جبهه از ما می گرفت اکثر بچه ها زیر ۱۰ نمره می گرفتند ولی من باز همان ۱۷و ۱۸ را می گرفتم. به ظاهر درس نمی خواندم ولی هوشم خوب بود و همان یکبار که معلمم درس می داد سعی می کردم یاد بگیرم برای همین شب امتحان با یکبار دوره کردن مطالب درسی یادم می آمد؛ در جبهه بخاطر درس خواندنم تشویق شدم و یک کتاب صحیفه ی نور از حضرت امام خمینی "رحمت الله علیه" که از سال ۱۳۴۲ تا سال ۱۳۶۵ هر چه آقا سخنرانی کرده بودند تو سه جلد کتاب ۲۰۰ الی ۳۰۰ صفحه ای به چاپ رسیده بود و یک دست لباس سپاه به همراه یک تقدیر نامه جایزه گرفتم. الحمدلله مدرک سیکلم را به برکت وجود معلممان در جبهه گرفتم و سال بعد در کلاس اول دبیرستان ثبتنام کردم.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
حفظ آثار شهدای دستجرد
#سخنان_شهید_خرازی
#راوی_رزمنده_دفاع_مقدس
#حسین_هاشمپور
ما غواص بودیم و برای عملیات والفجر۸ حدود شش ماه آموزش غواصی دیدیم. روزهای اول آموزش غواصی روزی ۳ الی ۴ ساعت بود. بعد روزی ۷ الی ۸ ساعت شد؛ آخرای آموزش از ۲۴ ساعت ما ۱۵ ساعتش را توی آب بودیم. از تابستان آموزش های غواصی ما شروع شد تا ۱۹ بهمن که عملیات والفجر ۸ بود؛ شهید خرازی همیشه با ما غواص ها بود. ایشان با اینکه فرمانده لشکر بود با آن مقام و رتبه اش می آمد و بانیروهای بسیجی غواص هم سفره می شد؛ قدم می زد؛ می گفت و می خندید؛ این کار تو نیروهای نظامی دنیا مرسوم نیست که یک فرمانده عالی رتبه بیاید با پایین ترین نیرویش بگو و بخند کند؛ مثلا تو یک پادگان بروی یک گروهبان را چپ نگاه کنی ۲۴ ساعت اضافه خدمت برایت میزنن ولی آن روزها این حرف ها نبود؛ شهیدخرازی همیشه با ما بود و واقعا می آمد و به ما روحیه می داد؛ صحبت می کرد؛ می گفت: ما پول بیت المال را چند ماه خرج شما می کنیم شما یک شب برا ما کار کنید. ما جزو نیروهای غواص خط شکن بودیم؛ شب اول حمله ما در مقابل دشمن بودیم. شهید خرازی می گفت: همین چند ساعتی که ما با شما کار داریم شما وظیفه اتان را درست انجام بدهید؛ آن شش ماه نوش جانتان مال بیت المال خرجتان می شود؛ قرار نیست شب اول بعد از شش ماه آموزش دیدن و شدن یک نیروی کاری برای جنگ که یک مرد جنگی شدید ؛ شب اول شهید بشوید؛ پس به اندازه این پولی که از بیت المال خرج شما شده کارایی داشته باشید. بدرد اسلام بخورید بعد اگر قرار بود شهید بشوید حتما شهید می شوید؛ ولی اگر قرار باشد همان شب اول شهید بشوید چه بدرد اسلام و کشورتان خوردید. پس جانتان را به خطر نندازید؛ با فکرتان کار کنید. واقعیت هم همین بود. یک نیرو سختی های زیادی که کشیده بود تا مثلا یک غواص خط شکن بشود و شش ماه از عمرش را صرف آموزش کند کم نیست؛ مال بیت المال؛ وقت بیت المال؛ وقت مربی؛ غذا؛ لباس همه این ها مال بیت المال بود؛ من یادم است یک دست لباس غواصی سال ۱۳۶۵ می گفتند: پنج میلیون هزینه می برد تا خریداری شود در حالیکه یک پیکان آن زمان در ایران ۲۰۰ الی ۳۰۰ تومان بود. پنج میلیونی که پول لباس غواصی می دادیم برای این بود که ما تحریم بودیم و چهار؛ پنج دست می گشت تا بدست ما برسد. پنج میلیون پول آن موقع خیلی بود؛ اگر قرار باشد شب اول تیر بخورد این لباس وقتی سوراخ بشود از بین می رود؛ وقتی نیرو نباشد؛ شش ماه
مال بیت المال ازبین رفته است؛ ما همیشه در جنگ پیشتاز بودیم ؛ من هم در قسمت اطلاعات عملیات بودم و هم جزو غواص های خط شکن بودم؛ همیشه اولین کسانی که با دشمن درگیر می شدند ما بودیم ؛ همیشه سعی کردم با اینکه عاشق شهادت بودم اما زنده بمانم و به اسلام و مسلمین در حد توانم خدمت کنم.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398