eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
591 دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
4.4هزار ویدیو
40 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
حفظ آثار شهدای دستجرد
مهدی جان تو بارها ثابت کردی که اگر شب عاشورا در کربلا می بودی دست از یاری امام حسین علیه السلام بر ن
🌷 در بهار ۱۳۴۵ در تهران به دنیا آمد. سال ۱۳۵۹ وارد دبیرستان شد که همزمان با آغاز جنگ تحمیلی بود. مهدی با آغاز جنگ در صدد رفتن به برآمد و با گذراندن دوره تکمیلی بسیج در سال ۱۳۶۰ در همدان خود را روانه جبهه ساخت. در نخستین حضورش در عملیات « » بر اثر اصابت ترکش به ناحیه صورت مجروح شد و چند دندان خود را از دست داد اما بعد از بهبودی به جبهه بارگشت. در عملیات « » برای بار دوم مجروح و تا مرز شهادت پیش رفت. تصور می‌شد شهید شده است بنابراین پیکرش را به سردخانه منتقل کردند و ۴۸ ساعت بعد، کارکنان پزشکی قانونی متوجه شدند که او هنوز نفس می‌کشد و سریع منتقلش کردند به بیمارستان. ۲۵ روز در بود تا بالاخره به هوش آمد و آدرس خانواده اش را داد. هر بار که از جبهه برمی‌گشت بدون اینکه استراحت بکند شب‌ها به پایگاه بسیج می‌رفت و مشغول می‌شد. سرانجام در دی ماه ۱۳۶۵ حین عملیات « » درحالی که رزمنده گروهان هجرت از بود،به شهادت رسید. روایت می‌کند:هربار که می‌رفت نانوایی، بازگشتش با خدا بود. اغلب چند ساعتی طول می‌کشید. چون پیرزن یا پیرمردی را اگر می‌دید، برایش نان می‌خرید و تا خانه‌اش می‌برد، بعد دوباره به نانوایی برمی‌گشت تا برای خودمان نان بخرد. لباس نو که برایش می‌خریدیم، اول آن را می‌شست، بعد می‌پوشید و می‌رفت مدرسه. دوست نداشت معلوم باشد که لباسش نو هست. راضی نبود کسی از بچه‌ها بخورد. همیشه همینطور بود و از پوشیدن ، فراری بود. همرزمانش تعریف می‌کردند که یک بار دیدیم برخلاف همیشه، لباس نو به تن کرده. تعجب کریم و پرسیدیم: «چی شده مهدی؟ لباس نو پوشیده‌ای!» گفت: «امشب قرار دیدار با دارم.» رفت عملیات و دیگر برنگشت. 🌷🌷 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398