eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
591 دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
4.5هزار ویدیو
40 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
15.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آخرین مرثیه خوانی «روحانی شهیدسیدمحمدرضاحائری طبسی» در بین الحرمین یک روز قبل از شهادت این شهید والامقام فروردین‌ماه 1394 در یک دستگاه اتوبوس که حامل زائران ایرانی از خراسان رضوی به عتبات عالیات عراق بود، در منطقه «تاجی» واقع در مسیر شهر سامرا هدف حمله یک تروریست انتحاری قرار گرفت که در پی آن حجت‌الاسلام والمسلمین «سیدمحمدرضا طبسی» روحانی کاروان و «سیدمحمدجواد طبسی» فرزند ایشان شهید و 9 تن دیگر از هموطنان به شدت مجروح شدند. ای سید بزرگوار برای ما هم دعا کن و شفیع ما در آن دنیا باش به فیض اکمل رسیده ای ... کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
رزمندگان کمال آباد جرقویه در دوران دفاع مقدس 🌼🌼🌼 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
راستش... حس کردم بالاخره وقتشه ببرمتون یه جا! باچشمهای گرد می پرسم: منو؟! بله! قراربود یلدا هم بیاد ولی امروز بایکی ازدوستاش رفت بیرون. یک تااز ابروهایش رابالا می دهد و میپرسد: ناراحت شدید؟! فکر کنم آمادگی نداشتید! ک...کجا بریم؟! نگاهش را میدزد و به زمین خیره میشود _ آره! اصن فکرشو نمی کردم بیای اینجا! _ خب حالا اومدم! بریم؟! پای راستم رابلند می کنم تایک قدم بردارم که بند کوله ام از پشت کشیده میشود و نگهم میدارد. سریع به پشت سرم نگاه می کنم. دیدن صورت سرخ آرادقلبم را به تپش میندازد. بند کوله ام را در مشتش فشار میدهد و دندان قروچه می کند. صدای خفه اش تنم را میلرزاند... کجا برید؟! بااسترس به صورت یحیی نگاه می کنم. ابروهایش ازحالت بالا متعجب و کم کم درهم میرود و نگاهش جدی میشود. بغض به گلویم چنگ میزند. چرا ترسیده ام؟! چرامثل قبل راحت راجع به دوستی اجتماعی ام با آراد به یحیی نمی گویم؟! چراداد نمیزنم: -چته چرا زل زدی؟! دوستمه! چرا خفه شده ام! یحیی به طرفمان می آید و درچشمهای آراد مستقیم نگاه می کند. ببخشید شما؟! اراد پوزخند می زند و جواب میدهد: اینو باید من بپرسم! یهو سرو کلت پیدا شده ازمن میپرسی من کیشم؟! من همه کارشم. یحیـی اخم غلیظی می کند و میتوپد: بیخود! ندیده بودمت! بندکولشو ول کن! _ نکنم؟! یحیی- مجبوری! یحیـی دست دراز می کند و مچ دست آراد را محکم میگیرد و میکشد. بندکوله ام آزاد میشود. به سرعت از هر دویشان فاصله میگیرم. یحیی دست آراد را رها می‌کند
و میگوید: دوست ندارم بدونم دقیقا چیکاره ای! من به فکرم اعتماد دارم نه به چشمام! حرفش دلم را میلرزاند، باورم نمی شود! یعنی نمیخواهد حتی ذره ای شک کند؟! پشتش را به آراد می کند و روبه من میگوید: ماشین یک کم بالاتر پارکه؛ برید سوار شید. آراد بامشت ضربه ای به شانه اش میزند و بلند میگوید: وایسا بینم! چی چیو سوار شه؟ میگم چرا خانوم دیگه محل نمیده! یه جوجه رنگی پیدا کرده! لبم راباترس میگزم و می گویم: بس کن آراد! چهره ی یحیـی درهم میرود: میشناسیش محیا؟! محیا؟! اسمم را! چی شد؟! آراد بند فکرم را پاره می کند: بله که میشناسه! هم کلاسیشم، دوم رفیقشم؛ سوم مابه هم علاقه داریم. سرجایم خشک میشوم. چرا مزخرف میگوید. دهانم راباز می کنم و به زور می گویم: یحیی...گوش نکن! آراد ادامه میدهد: اهااا! الان یادم اومد؛ محیا می گفت یه پسرعموی روانی دارم! فکر کنم تویـی درسته؟! هی می گفت انگارکوره... ازخود راضیه! عقب موندس، دیوونم کرده! میخواست حالتو بگیره آقایحیی. نمی دونم چی شده که میخواد سوار ماشینت شه. پس کورا هم میتونن ناقلا بازی درآرن . آره؟! یحیـی یا یک خیز نرم و سریع بر میگردد، یقه ی آراد را میگیرد و کمی بلندش می کند. پیشانی آراد را تقریبا به پیشانی خودش میـچسباند. نگاهش خیره در مردمک های لغزان آراد مانده ببین آقا آراد! تاصبح بشینـی داستان ببافـی برام اهمیت نداره! کاش چهارسال پیش بود جواب حرفتو یه جوری می دادم که دیگه نتونـی دهنتو باز کنی! یقه اش را ول می کند و به عقب هلش میدهد. نگاهم می کند و باغیظ میگوید: مگه نمیگم برید! سرم راپایین میندازم و چندقدم برمیدارم که آراد دوباره میگوید: باشه.. ولی یادت نره! این خانومی وقتی مختو گذاشت توفرغون یهو ولت میکنه ها! تو می مونی و حوضت! یحیـی کوچولو..! قلبم ازتپش می ایستد. برمیگیردم و بلند می گویم:
🌞 🌙 (فرازی از زیارت عاشورا) *اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتی مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ*  (پروردگارا مرا به آیین محمد و آل اطهارش زنده بدار و رحلتم را به آن آیین بمیران) *انْ اظْهَرْتَنا عَلى عَدُوِّنا فَجَنِّبْنَا الْبَغْىَ، وَ سَدِّدْنا لِلْحَقِّ وَ انْ اظْهَرْتَهُمْ عَلَيْنا فَارْزُقْنَا الشَّهادَةَ وَ اعْصِمْنا مِنَ الْفِتْنَةِ. «3»* (اگر ما را بر دشمن پيروزى دادى، از ستم بركنار دار و به راه حق مستقيم ساز و اگر دشمن را بر ما غلبه دادى شهادت را نصيب ما گردان و ما را از فتنه نگاه دار). (نهج البلاغه: خطبه 171) کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 اللّهُم‌َّ_عَجِّلْ_لَوِلیِڪ‌َ_اَلْفَرَجْ کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
✧❁﷽❁✧ 🔸 🔹 بصورت و نیازی به ، ✅ فقط کافيست روی لینک زیر کلیک نمائید . 👇 http://j.mp/2bHf80y 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 📖 هر روز قرآن 🌹به نیابت شهدای حسن آباد 🥀 امروز به نیابت از : 💐 🌻 🍀 شادی ارواح پاک شهدا از صدر اسلام تاکنون 🌹 اَللّهُمَّ‌ صَلِّ‌ عَلی‌ مُحَمَّدٍ وَ آلِ‌ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‌ فرجهمَ 🌹 ━💠🍃🌺🍃💠━ کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398