📌 آن‌وقت حتماً می‌آمدی… 🔅 امام زمانم! پدر مهربانمان! کاش یک‌روز قلب‌های همهٔ ما برای نیامدنت تند‌تند می‌زد… کاش همه با هم چشم به راهت می‌دوختیم و کاش جان‌های همهٔ ما در بی‌قراریِ دیر‌ آمدنت گُر می‌گرفت. آن‌وقت حتماً می‌آمدی... 📖 #دلنوشته_مهدوی 📌 زنگ آخر 🔰 بچه‌ها با الفبای مهدویت آشنا شده بودند و حالا وقت گفتن از وظایف بود. علی به ساعت اشاره کرد و گفت: بقیه بحث رو جلسهٔ آینده ادامه می‌دیم؟ گفتم: راستش امروز آخرین جلسه است، چون برای امتحان از سرفصل‌ کتاب عقبیم. محسن گفت: ما خودمون کتاب رو می‌خونیم‌. بقیه هم موافق بودن. خدا رو شکر! ذکر و یاد امام زمان چه برکتی داشت. گفتم: نمیشه؛ من در قبال کلاس وظایفی دارم. شاید بعد از امتحانات، توی ترم دوم مطالب رو تکمیل کنیم، اما امروز می‌خوام بحث رو با گفتن وظایف منتظران تموم کنم. ما توی عصر غیبت، علاوه بر خودسازی و صبر بر غیبت و دعا برای ظهور، یکسری وظایف دیگه داریم که باعث نزدیکی ما به حضرت میشه. 🔹 یکی از این کارها صدقه دادن برای سلامتی حضرته. انجام اعمال مستحبی یا هر کار خیری و هدیه دادن ثواب اون به حضرت مثلاً انجام زیارت به نیابت امام، باعث نزدیکی بیشتر ما به ایشون میشه. تازه فراموش نکنید که این دعا و محبتی که وظیفهٔ ماست، دعای مستجاب و محبت پر خیر و برکت امام برای ما رو به دنبال داره. فکر می‌کنم فعلا همین مقدار کافیه. کوروش با صدای بلند گفت: برای سلامتی امام زمان و ادامه جلسات مهدویِ این کلاس صلوات. 🔅 صدای صلوات بچه‌ها آنقدر پر شور و انرژی بود که صدای زنگ پایان کلاس، به زحمت شنیده می‌شد. #از_تولد_تا_امروز ۴۰ @Yaranmontzar