eitaa logo
🕌یߊ‌ܝ‌ߊ‌ܔ ܩܝ̇ߺࡅ߳ظܝ‌🦋
161 دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
3هزار ویدیو
49 فایل
《بسم الله الرحمن الرحيم》 اندیشکده مهدویت عصراصل ظهور فرهنگی/اجتماعی/مذهبی/سخنرانی احادیث امام معصومین/ثقلین_نهج📚 تمام نشرمحتوافقط برای امام زمان است مسئول کانال یاران منتظر مهندس محمدرضانادمی اردستانی عضونهادولی امرمسلمین @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">جمیل:1Yaranmontazer@gmail.com
مشاهده در ایتا
دانلود
سرگذشت حقیقی: ۱ تاریخ استبصار یا بازگشت : زمستان ۹۷ دلیل استبصار: عنایت اهل بیت ع و تحقیق صحیح شرح ماجرا : مهدویت بسم الله الرحمن الرحیم هرکس را خدا هدایتش کند هیچکس نمیتواند گمراهش کند و هر کس را خدا گمراه کند جز خدا نمی تواند هدایتش کند... میخوام سرنوشت و روزهایی از خودم را تعریف کنم شاید گره گشایی باشه برای کسانیکه شاید روزی از قضا تو ورطه ای بیفتند که دنیا و آخرتشون بهش گره خورده؛ موضوع از اونجا شروع شد که روزی دیدم عده ای مدعی هستند منجی و نجات دهنده هستی نماینده خودشو فرستاده تا شما رو از ورطه گمراهی نجات بده و راه دنیا و آخرتی نیکو را بهتون نشون بده و بر شما واجبه که باهاش بیعت و ازش تبعیت کنید؛ این موضوع منو خیلی بفکر فرو برد تا جاییکه شبانه روزمو درگیر کرد، چونکه واقعا دنبال حقیقت امر بودم ببینم تا چه حدی صحت داره که اگه اینگونه هست از قافله عقب نمونم ، اوایل منو وارد گروه هایی میکردند و منم سوالات بسیاری ازشون میپرسیدم، بعضا پاسخ میدادند و بیشتر مواقع هم در سوالات به گونه ای بود که از پاسخ دادنش عاجز می موندند و پاک میکردند که مورد تعرض بنده قرار میگرفت که چرا پاک کردید در حالیکه که اگر واقعا حق هستید نباید هیچ ترس و واهمه ای داشته باشین و باید بتونید به سوالاتم جواب بدید، اینکه نمیتونید پاسخ بدید نشونه ضعفتون هست و باید بتونید از اون آقایی که میگید فرزند و فرستاده امام مهدی عج هستش دفاع کنید، سوالات آسون رو کش میدادند و به بیراهه می بردند و سوالاتی که سخت و کمی پیچیده بود رو با طفره و بی اعتنایی از کنارش رد میشدند؛ بعضا توهین و بی احترامی هم میکردند و تهمت که تو حتما اجیر شده هستی و وجهی گرفتی تا تبلیغ مخالف کنی!!!!! منم اوایل چون دنبال حقیقت بودم خواستم حجت را بر خودم تموم کنم و با سرکشی به سایتها و پرسش و پاسخ در سایتها راجع به این شخص دنبال حقیقت بودم سوالات و انتقادات را از سایتها جمع آوری میکردم و به مبلغان اونا میدادم که پاسخمو بدند، جوری پاسخ میدادند که باز ته دلم شکی نسبت به این شخص بود و دوست نداشتم از روی احساس بهش روی بیارم ، طرفدارانش مکررا در گروه یا خصوصی باهام در ارتباط بودند تا منو به سمت خودشون بکشونند، ولی من هر سری با سوالاتم باعث آزرده خاطرشون میشدم، اکثر سوالاتم براشون خیلی تند و سخت و شکنجه آور بود، بنوعی که بعضا با عصبانیت پاسخمو میدادند ؛ نه اینکه سوالاتم بدور از ادب یا بی احترامی باشه نه، منظورم اینه سوالات طوری طرح میشد که بهم میریختند و میتونستی متوجه بشی که پاسخها از دایره عقل خودشون داده میشه تا از طرف یه منجی که ادعاشو داشتند؛ یه روزی از روزها وقتی کاملا دیگه نسبت به این موضوع گیج شده بودم که واقعا واقعیت داره یا نه ، رفتم به گروهشون و گفتم چه شخصی از بزرگانتون در این گروه یا هر گروهی یا دوستانتون تا بحال با این شخص دیدار داشته و یا داره ، من ازین آقایی که ادعای فرستادگی امام مهدی عج رو داره یه سوال دارم که اگه پاسخ منو بده من بهش ایمان میارم، اعضای گروهشون هم که بخاطر این چندوقت از من خبر داشتند بهم گفتند چه سوالی ، بگو تا ما خودمون پاسختو بدیم گفتم سوال شخصیه و خود همین شخص باید بتونه پاسخمو بده ، اگه تونست بهش ایمان میارم، یکی از مبلغاشون اصرار داشت سوال رو به خودش بگم تا پاسخ بده ولی از من نه و از اون اصرار، چونکه سوال شخصی بود؛ در نهایت به خصوصی من اومد و اصرار داشت سوال رو بدونه و باز من که گفتم سوال شخصیه، فقط بخود شخص گفته میشه ، کلی در خصوصی بامن صحبت کرد تا اینکه با حربه احساس وارد شد و بااصرار منو به سمت استخاره کشوند تا از طریق استخاره حقیقت رو پیدا کنم، منم همین کارو کردم و خود همون فردم برام تفسیرش کرد و با سوء استفاده از احساسات دینی گفت تو با خدا مشورت کردی و خدا تاییدش کرده و چه شخصی بالاتر از خود خدا، من اون شب به این آقا ایمان آوردم ، مدتها گذشت و اونها بعد از اون سعی بر این داشتند که منو مبلغ خودشون کنند و اصرار براینکه باید برای تبلیغ و هدایت دیگران آماده شی و با پی دی اف ها و فایلهای مختلف سعی در آموزشم داشتند و میگفتند تو باید با استعدادی که داری یکی از بهترین مبلغان ما باشی و با سخنان احساسی که مثلا آقامون تنهاست و هر روز و ساعت انتظار میکشه، باید زودتر بهش کمک کنی منو به این سمت می کشونند که در گروههاشون کمک کنم تا اینکه توسط ی نفر به گروه نقد و بررسی این فرقه دعوت شدم اونا از هر راهی وارد می شدند تا منو برا تبلیغ فرقه شون اماده کنند برا همینم تا سوالی در گروه مربوط به نقدشون میکردم مورد تحسین قرار میگرفتم و بهم پر و بال می دادند، یکی از روزها که در یکی از گروههای مخالفشون بودم به روایتی از امیرالمومنین علی علیه السلام برخوردم که فکرمو خیلی به خودش مشغول کرد و من اون سوال رو از اون شخصی که باعث ایمان ↓↑