eitaa logo
حرفای خودمونی
122 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
5.8هزار ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ زيبا ترين آرايش برای لبان شما"راستگويی" زيباترين آرايش براى چشمان شما شرم وحیا" زيباترين آرايش براى دستان شما"بخشش" زيباترين آرايش برای قلب شما پاکی"دعا"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انسان بی شباهت به «آب» نیست؛🌿🌺 اگر بخواهد زنده باشد و زندگی ببخشد، باید جریان داشته باشد؛🌿🌺 باید پیِ برخورد با سنگ ها و سختی ها را به تنش بمالد؛ باید شجاعت چشیدن گرم و سرد روزگار را داشته باشد؛ تا باران شود و بر جهان ببارد… وگرنه کسی که تحمل سختی ها را نداشته باشد، همچون آب ساکنی است که صدایش به کسی آرامش نمی دهد؛ با دیگران که کنار نمی آید هیچ، خودش را هم نمی تواند نجات دهد...! مرداب می شود و می گندد … دوست واقعی مثل یک صبح زیباست🌺🌿 نمیشه تمام روزداشتش ولی مطمئن هستی که فرداروزبعد،سال بعدوتاابدکنارت هست وشماهمگی یه روزقشنگید🌺🌿
ما همه با زندگی معامله می کنیم …! با خودمان هم معامله میکنیم و با کسانی که دوستشان داریم هم …! ومیگوییم اگر نبخشی ، نمی بخشم بدی کنی ، بدی میکنم دروغ بگویی ، دروغ می گویم و همیشه کوچک می مانیم ؛ بدون تجربه ی زندگی بالاتر و آرمانی تر …! این را بدانیم که با کسانی که خوب هستند ، خوب بودن هنر نیست.‌..
‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ حال دنيا را چو پرسيدم من از فرزانه ای؟ گفت: يا آب است؛ يا خاک است يا پروانه ای! گفتمش احوال عمرم را بگو؛ اين عمر چيست؟ گفت يا برق است؛ يا باد است؛ يا افسانه ای! گفتمش اينها که ميبينی؛ چرا دل بسته اند؟ گفت يا خوابند؛ يا مستند؛ يا ديوانه ای! گفتمش احوال جانم را پس از مردن بگو؟ گفت يا باغ است؛ يا نار است؛ يا ويرانه ای!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏رنج‌های انسان جایی در جهان ثبت میشوند؟ به دستهاش نگاه کنید! او ترسیده بود. حالا ۸۰۰ سال گذشته. تکلیف دل شکسته‌اش چه میشود؟ هیچی! هیچکس قرار نیست انتقام تورا از کسی بگیرد. ناله و نفرین بی‌فایده است.
‏عینک نمیزد که نگن عینکیه یه روز چاله ی جلو پاش رو ندید و خورد زمین از اون روز به بعد چلاق صداش میکردن.... برای خودت‌ زندگی‌ کن...
‏تو مطب دکتر نشسته بودم یه مرده کتاب "آرامش ذهن" رو از تو قفسه کتابخونه برداشت شروع کرد به خوندن سر نوبت با یکی دعواش شد کتابو کوبید تو صورت طرف ‌
ببینین عزیزانم، یه نفری بود میگفت اگه میخوای ببینی کنترل زندگیت دست کیه، ببین اجازه یا جرئت انتقاد کردن از کی رو نداری. گفتم در جریان بذارمتون.
بعضی وقتام آدم عمداً میبازه، که فقط از بازی بیاد بیرون.
باورم نمیشه یه روزی بخاطر اینکه نمیتونستیم از خونه بیرون بیایم و قرنطینه بودیم ناراحت بودم.. پ ن : الان از خونه بیرون اومدن واقعا اذیتم میکنه:)
من فکر میکردم اگه سنم بره بالا میزان اجتماعی بودنم بیشتر میشه، ولی الان تقریبا منفی شده، یعنی با آشناهای قدیمی هم نمیتونم ارتباط بگیرم