دل بریدم تا نبینم دوست با من دشمن است دل بریدن، گاه تنها راه عاشق ماندن است... فاضل نظری

خرم آن روی که در روی تو باشد همه عمر وین نباشد مگر آن وقت که رای تو بود

من چه در پای تو ریزم که خورای تو بود سر نه چیزیست که شایسته پای تو بود

هیچ کس می‌نپسندم که به جای تو بود به وفای تو که گر خشت زنند از گل من همچنان در دل من مهر و وفای تو بود غایت آنست که ما در سر کار تو رویم مرگ ما باک نباشد چو بقای تو بود من پروانه صفت پیش تو ای شمع چگل گر بسوزم گنه من نه خطای تو بود

از خٖویش گریزانم و سوی تو شتابان بـا اینهمه راهـی بـه وصـال تو نـدارم #شفیعی_کدکنی

بهای وصل تو گر جان بود خریدارم.

من حادثه بر دوشم من عشق نمی دانم در هیچ تمامم کن تا زنده شود جانم ای واژه ی بی معنی رویایی بی تعبیر آغازترین پایان آزادترین تقدیر من را تو به خود خواندی

تمام شب به خیال تو رفت و می‌دیدم که پشت پردهٔ اشکم سپیده سر می‌زد هوشنگ ابتهاج

آرزو می کنم دراین صبح زیبا تپش عشق حیات را در وجودتان گل افشانی کند صبحتون بخیر

‏کاش می‌شد بیش از این دیگر نرنجانی مرا

در این فکرم که خواهی ماند با من مهربان یا نه به من کم می‌کنی لطفی که داری این زمان یا نه وحشی بافقی 🌴💙🌴